نگاهی به وصف سلام و مومن، از صفات فعل خداوند در قرآن
فارسی 2897 نمایش |یکی از اسماء حسنای الهی که تاب دو معنی دارد، و به اعتبار یکی جزء «صفات ذات» و به اعتبار دیگری جزء «صفات فعل» است وصف «سلام» می باشد، «سلام» اگر به معنی سلامت از هرگونه عیب و نقص و آفت باشد بازگشت به صفات ذات (بخش صفات سلبیه) می کند و تقریبا همردیف «قدوس» است، اما اگر به معنی «سلامت مردم از ناحیه او و ترک هرگونه ستم بر بندگان و رعایت عدل و داد باشد، از صفات فعل است. آری او چنان دارای سلامت است که رهروان راه او هیچ ترس و وحشتی از ظلم و ستم و اجحاف از ناحیه او ندارند. به علاوه او مومن است و دوستانش را امنیت و آرامش می بخشد. این وصف تنها در یک مورد در قرآن مجید آمده است: "هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن" «او خدائی است که معبودی جز او نیست حاکم و پاک و سلامت بخش و آرامش بخش است» (حشر/23).
توضیح و پیام
واژه «سلام» معنی مصدری دارد، و گاه همین مصدر به معنی وصفی به کار می رود، در صورت اول به گفته «مقائیس اللغه» به معنی «صحت و عافیت» است و «اسلام» را از این جهت «اسلام» گفته اند که انسان را از امتناع در برابر فرمان حق باز می دارد، و او را به انقیاد و فرمانبرداری وا می دارد، و نیز «تحیت» را «سلام» می گویند چون دعا برای سلامت است.
واژه «سلام» به معنی «صلح» نیز به کار می رود، زیرا در آن سلامت از خونریزی و جنگ است، پیش خرید کردن چیزی را «سلم» می نامند از این جهت که خریدار با اینکه جنس را دریافت نداشته از تسلیم قیمت امتناع نمی ورزد، به نردبان نیز «سلم» می گویند زیرا به وسیله آن انسان به طور سالم از نقاط مرتفع بالا و پائین می رود. به هرحال این واژه هنگامی که درباره خداوند به عنوان وصفی از اوصاف او به کار می رود معانی مختلفی دارد:
بعضی گفته اند: به معنی کسی است که از هرگونه عیب و نقص و فناء و نیستی که دامن مخلوقات را می گیرد منزه است.
و بعضی گفته اند: به معنی کسی است که با سلامت و بدون اذیت و آزار با تو روبرو می شود.
بعضی گفته اند: به معنی وجودی است که سلامت و آرامش و امنیت را به دیگران می بخشد.
ولی هیچ دلیلی ندارد که ما این وصف را محدود به یکی از معانی فوق کنیم بلکه مفهوم وسیع و گسترده و جامعی دارد که همه این معانی را دربر می گیرد، او سالم از هرعیب و نقص، سالم از فنا و نیستی، سالم از ظلم و ستم بر بندگان، سلامت بخش است.
پیام این توصیف از یکسو احساس آرامش و امنیت از عدل خدا است، و توجه به پرهیز از اعمالی است که سلامت روح و جسم انسان را بر باد می دهد. و از سوی دیگر «متخلق شدن» به این وصف الهی به انسان می گوید: چنان زندگی کن که تمام مردم از دست و زبان تو در امن و امان و سلامت باشند و نیز با همه انسانها در صلح و صفا باش.
واژه «مومن» از ماده «امن» گرفته شده، و به گفته «مقاییس» دو معنی نزدیک به هم دارد: یکی امانت در مقابل خیانت که مایه آرامش قلب است، و دیگری تصدیق نمودن چیزی است، ولی راغب در مفردات، یک معنی برای آن بیشتر ذکر نکرده، و آن آرامش نفس و از بین رفتن خوف و ترس است، و از آنجا که قبول اصول اعتقادی، امنیت و آرامش به انسان می دهد، واژه «ایمان» بر آن اطلاق شده است، و هنگامی که بعد از دعا می گوئیم: آمین، مفهومش این است که خداوندا آن را تصدیق کن، تحقق بخش، و لذا آن را به معنی تقاضای استجابت تفسیر کرده اند، و نیز عرب به شتری که مورد اطمینان است و سستی نمی کند و لغزش ندارد، «امون» می گوید.
به هرحال هنگامی که این واژه به عنوان نامی از نامهای خدا ذکر می شود، و خدا را «مومن» می نامیم به این معنی است که اولیاء و دوستانش را امنیت می بخشد، و به آنها ایمان مرحمت می کند، بعضی نیز گفته اند از این نظر است که او نخستین کسی است که به ذات پاکش ایمان دارد و آن را تصدیق می کند.
فخر رازی در تفسیر خود، این احتمال را نیز ذکر کرده است که مفهوم مومن بودن خداوند این است که پیامبرانش را از طریق اعطاء معجزه تصدیق می نماید. مرحوم «کفعمی» در «مصباح» این احتمال را نیز ذکر کرده که این توصیف برای خداوند از این نظر است که وعده های خود را نسبت به بندگانش تصدیق می کند و تحقق می بخشد، سپس حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: "سمی سبحانه مومنا لانه یومن عذابه من اطاعه" «خداوند سبحان مومن نامیده شده از این نظر که مطیعان فرمانش را در برابر عذاب، امنیت می بخشد». بعضی دیگر از مفسران نیز گفته اند مومن کسی است که بندگانش را از ظلم و ستم خویش امنیت بخشد.
در تفسیر «روح البیان» معنی جامعی برای آن ذکر شده که غالب معانی فوق را در برمی گیرد، و آن کسی است که هیچگونه امنیت و آرامش جز از ناحیه او حاصل نمی شود. مرحوم صدوق در کتاب «توحید» نیز سه معنی برای آن ذکر کرده: «کسی که وعده های خود را تحقق می بخشد، و کسی که با آیات و نشانه هایش حقیقت ایمان را به بندگان آموخته، و کسی که بندگان را از ظلم و ستم، امنیت بخشیده است». ولی انصاف این است که مفهوم «مومن» در هیچیک از این معانی محدود نمی گردد، بلکه معنی جامعی دارد که همه آنچه را گفته شد شامل می شود، و استعمال واژه «مومن» که از صفات الهی است در این معنی وسیع و گسترده موجب استعمال لفظ در معانی متعدد نیست، چون قدر جامع دارد (به علاوه استعمال لفظ مشترک در معانی متعدد نیز بی مانع است) بنابراین خداوند مومن است، زیرا به مومنان امنیت در جهات مختلف می بخشد و نیز ایجاد روح ایمان برای بندگان از طریق اظهار آیات آفاقی و انفسی می کند، علاوه بر این پیامبرانش را از طریق اظهار معجزات تأیید و تصدیق می نماید، همچنین وعده هائی را که به بندگانش داده، اعم از پاداش و عقاب، تحقق می بخشد.
پیامی که این توصیف الهی می دهد از یکسو عظمت مقام «مومن» است چرا که این نام از نامهای خدا است، و از سوی دیگر در سایه این وصف الهی، احساس امنیت و آرامش می کند، چرا که سرچشمه تمام آرامشها او است. و از سوی سوم به عنوان «تخلق به اخلاق الهی» کوشش می کند که دیگران را نیز در این امنیت و آرامش سهیم کند، و مردم از دست و زبان و حتی فکر او در امان باشند! لذا در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم که فرمود: "المومن من آمن جاره بوائقه" «مومن کسی است که همسایه اش از مزاحمتهای او در امان باشد». در حدیث دیگری از همان حضرت(ع) آمده است: "المون الذی یائمنه المسلمون علی اموالهم وانفسهم" «مومن کسی است که مسلمانان تو را بر مال و جان خود امین شمرند».
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 350 تا 354
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها