آثار و پیامدهای از خودراضی بودن کودکان در بزرگسالی

فارسی 1966 نمایش |

یکی از علل پیدایش عقده حقارت، زیاده روی در اعمال محبت نسبت به کودک است. اطفالی که بیش از اندازه مورد مهر و نوازش واقع می شوند و در نتیجه لوس و از خودراضی بار می آیند، در طول ایام حیات به خصوص در مواقع برخورد با مشکلات زندگی، به سختی دچار احساس حقارت و پستی می شوند، به اعمال ناشایستی دست می زنند، و در بعضی از مواقع ناراحتی های روانی و فشارهای روحی کار آنها را به دیوانگی یا خودکشی می کشاند. محبت، در پرورش جان کودک، مانند غذا، برای پرورش جسم، ضروری و لازم است. اهمیت و ارزش اندازه گیری صحیح در کم و کیف محبت و طرز اعمال آن، کمتر از اصل محبت نیست. همان طور که خودداری از غذا، زیادی روی در غذا، مسموم بودن غذا، هریک عوارضی روی بدن می گذارند، همچنین  خودداری  از محبت، زیاده روی در محبت، محبت نابجا و منحرف کننده، هریک آثار شومی در روان کودک دارند و بدبختی هائی ببار می آورند. هدف تربیت صحیح آن است که کودک برای زندگی توأم با سعادت و خوشبختی، ساخته شود. زندگی، سراسر مبارزه و مشکلات است، در راه زندگی پستی ها و بلندی ها، محرومیت ها و ناکامی ها، شکست ها و مصیبت ها، بسیار است. مربی لایق کسی است که جسم و جان کودک را به خوبی پرورش دهد و او را برای مبارزه و مقاومت در صحنه پرفشار زندگی مجهز نماید. همانطور که بدن کودک بر اثر مراقبت های بهداشتی و اندازه گیری در غذا و خواب، حرکت و ورزش، نیرومند می شود و در مقابل سرما و گرما، گرسنگی و تشنگی و بیماری، به خوبی مقاومت می کند، روان طفل نیز در پرتو بهداشت روحی و تعالیم اخلاقی و اندازه گیری در اعمال مهر و محبت، تندی و خشونت، نیرومند بار می آید و در برابر مصائب و محرومیت ها، ناکامی و شکست های روحی، در کمال قدرت مقاومت می کند. برعکس اطفالی که بیش از اندازه مهر و محبت می بینند، پدر و مادر، بی قید و شرط تسلیم آنها می شوند، و به تمام خواسته های خوب و بد آنان جامه عمل می پوشند و در نتیجه دیکتاتور و از خودراضی بار می آیند، روحی ضعیف و روانی زود رنج دارند، از دوران کودکی تا پایان عمر در مقابل کوچکترین ناملایمتی و خفیف تر ین ناکامی آزرده خاطر و ناراحت می شوند و در نبردهای زندگی خیلی زود شکست می خورند. گروه ناز پرورده ها در تمام دوران حیات، ناکام و متاثر و در مشکلات عادی زندگی، با زبونی و ذلت عقب نشینی می کنند و در لحظات سخت، دست به خودکشی می زنند.

آئین مقدس اسلام در برنامه تربیت کودک، اولیاء اطفال را از زیاده روی در اعمال محبت برحذر داشته است، آنان که در مهر و نوازش فرزندان، افراط می کنند و با روش ناپسند خویش آنان را به بیماری خودپسندی و از خودراضی مبتلا می نمایند مورد بدبینی پیشوایان اسلام هستند. امام باقر علیه السلام می فرمود: «بدترین پدران، کسانی هستند که در نیکی و محبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند، و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی در انجام وظائف، پدر را از خود راضی نمایند.»

بعضی از پدران و مادران نادان، کمترین توجهی به خیر کودک و مصلحت تربیت او ندارند، اینان عاشق دلباخته و دوست نادان طفل خود هستند، هدف شان تنها راضی کردن طفل و برآوردن خواهش های او است، بی حساب به بچه میدان می دهند و عملا خود را مطیع و فرمانبردار او می کنند و او را مطاع و فرمانروا می سازند. هر روز که بر عمر کودک می گذرد خودخواه تر می شود و ریشه های خانمان برانداز استبداد و خود سری در فکرش محکم تر می گردد. کودکانی که با این روش مذموم تربیت می شوند، لوس و از خود راضی بار می آیند و این خلق ناپسند از بیماری های خطرناک روانی است، عوارض بسیاری روی جسم و جان می گذارد و نتایج شومش از خلال گفتار و رفتار بیمار به خوبی مشهود است. کودکانی که در اثر محبت بیش از اندازه لوس و از خودراضی بار آمده اند،   از پدران و مادران و همچنین از تمام مردم توقعات بی جائی دارند. اینان منتظرند که در محیط خانواده و اجتماع، رفتار و گفتارشان مانند دوران کودکی همواره مورد تشویق و احترام باشد و مردم از نیکی های نکرده یا از کرده های ناپسند آنها قدردانی و تمجید  کنند. جامعه به این خواهش های نابجا اعتنا نمی کند و چنین توقعات احمقانه را هرگز قابل عمل نمیداند.

علی علیه السلام فرموده است: «تمنای تمجید نابجا از مردم داشتن ابلهی و حماقت است.» بدبختی های زندگی و محرومیت های اجتماعی اطفال از خودراضی و لوس بار آمده وقتی به اوج خود می رسد که ایام کودکی را پشت سر بگذارند و عملا وارد اجتماع شوند. اینان با کارهای نادرست و اعمال نامطبوع خویش خوی ناپسند خود را آشکار می کنند و در خلال معاشرت های اجتماعی، مراتب انحطاط اخلاقی و عدم لیاقت خود را  ظاهر می سازند. شخص لوس بار آمده، به دو مصیبت بزرگ گرفتار است: از طرفی متوقع است زن و مرد اجتماع مانند پدر و مادر نادانش او را نوازش کنند و بی حساب  احترامش نمایند و اوامر او را بی چون و چرا به کار بندند. وقتی مشاهده می کند که مردم نه تنها احترامش نمی کنند بلکه در مقابل این توقع بیجا مسخره اش می نمایند، سخت ناراحت می شود و در خود احساس حقارت و پستی می نماید، و از طرف دیگر شکست های درونی و ناکامی های روانی که منشأ عقده حقارت شده است او را تندخو و عصبی، بی حوصله و بداخلاق، زبون و فرومایه می کند، به مردم بدبین می شود، با کلمات زشت و رفتار ناپسند خویش آنان را خشمگین و ناراضی می نماید و پیوسته به این دو مصیبت گرفتار است!

خوی ناپسند از خودراضی منشأ عیوب و زشتیهای بسیاری است. کسانی که به این بیماری اخلاقی گرفتارند بیشتر گفتار و رفتارشان آلوده است. از خلال دوستی و دشمنی، تصدیق و تکذیب، موافقت و مخالفت آنها، خودخواهی و انحراف عقلی آنها بخوبی مشهود است. اینان با کارهای نادرست و سخنان نابجای خود خویشتن را رسوا می کنند و خودپسندی  خویش را آشکار می نمایند.

حضرت علی علیه السلام می فرمود: «صفت ناپسند از خودرضائی، وسیله آشکار شدن زشتی ها و عیوب آدمی است». ضعف نفس یکی دیگر از آثار شوم از خود رضائی است. کودکانی که لوس بار آمده اند، اطفالی که پدر و مادر، مطیع بی قید و شرط آنها بوده اند، و از اول بدون زحمت به تمام تمایلات خویش نائل شده اند، روانی ضعیف و زود رنج دارند. اینان در سنگلاخ زندگی، در نبردهای حیاتی، در مواقعی که به موانع بر می خورند و با مصائب و آلام روبرو می شوند، قدرت مقاومت ندارند، خود را می بازند، و در کمال بدبختی و زبونی عقب نشینی می کنند. تن به ذلت دادن، تملق گفتن، منزوی شدن، خودکشی کردن و کارهایی نظائر اینها، طرق مختلف عقب نشینی از میدان جنگ زندگی است. لوس بار آمدن و از خود راضی بودن، با نیرومندی اراده و قدرت مقاومت در نبرد  زندگی ناسازگار است.

غریزه حب اولاد که خود یکی از حجاب های تیره عقل است، به ضمیمه نادانی و بی اطلاعی از وظائف، بعضی از پدران و مادران را در راه تربیت کودکان، از صراط مستقیم منحرف می کند، به برنامه های دینی و علمی توجه نمی کنند، و فرزندان را با محبت های بیجا و زیاده از حد، که سم مهلک سعادت کودک است، پرورش می دهند، و بزرگترین  دشمنی را، در لباس دوستی و محبت، درباره آنها اعمال می کنند و تا پایان عمر، آنان را بدست تیره روزی و بدبختی می سپارند. چنین تربیتی نه مرضی دین است و نه مرضی علم. پدران و مادرانی که با محبت های بیش از حد، به فرزندان خود ستم می کنند و باعث از خود رضائی آنان می شوند، در پیشگاه خداوند بزرگ مسئولند، و بدون تردید، با این روش ناپسند، کودکان بی گناه خود را تسلیم انواع بدبختی و مصائب نموده اند.

حدیث امام باقر علیه السلام را همواره به خاطر داشته باشید و به وظیفه خود در اندازه گیری محبت توجه کنید: "شــــر الـباء من دعاء البــر الی الا فراط"، «بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند.»

منـابـع

محمدتقی فلسفی- کودک از نظر وراثت و تربیت (جلد 2)- از صفحه 243 تا 245 و صفحه 247 تا 249 و صفحه 266 و صفحه 270 تا 275

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد