بررسی گناه کبیره جنگ با مسلمانان
فارسی 2119 نمایش |از کبائری که در نص معتبر، به کبیره بودنش تصریح شده، جنگ با دوستان خدا است (یعنی مسلمانان) چنانچه در روایت اعمش از حضرت صادق علیه السلام و روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلام به آن تصریح شده و در قرآن مجید نیز بر آن وعده عذاب داده شده و عقوبت دنیوی که حد است بر آن مقرر فرموده است.
در سوره مائده / آیات 33-34 می فرماید: «پاداش کسانی که با خدا و پیغمبرش می جنگند و در زمین فساد می کنند این است که کشته شوند، یا به دار آویخته گردند، یا دست ها و پاهایشان برعکس بریده شود ( مقداری از دست راست و پای چپ یا برعکس) یا تبعید شوند، این رسوائی ایشان در دنیا است و در آخرت برایشان عذاب بزرگی است مگر کسانی که پیش از آنکه دستگیرشان کنید تو به کنند. پس بدانید که خداوند آمرزنده و مهر بان است.»
در منهج می نویسد: در سال ششم از هجرت، جماعتی از عونیه و عکل به خدمت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله آمدند و به شرف اسلام معزز گشته، ملازمت رسول خدا صلی الله علیه و آله را اختیار کردند و چون هوای مدینه با مزاج ایشان چندان موافقتی نداشت، بیمار شدند و صورت حال ایشان را به عرض رساندند و رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان را اذن داد که از مدینه بیرون روند و به میان شتران شیردار در آیند که نزدیک جبل العیر بود تا در آن موضع چند روزی به سر برند و از بول و شیر شتران بیاشامند تا مرض ایشان مبدل به صحت شود. و ایشان به آن موضع رفتند و چون مدتی آنجا بودند صحت یافتند و صباحی با هم اتفاق کرده، پانزده شتر از شتران خاصه رسول خدا صلی الله علیه و آله را دزدیدند و مرتد شدند و روی به قبیله خود نهادند و چون خبر به مدینه رسید، یسار که مولی حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود با چند نفر، از عقب آنها رفتند و بدیشان رسیده، مقابله و مقاتله کردند و به آخر یسار را گرفته دست و پای او را بریدند و خار بر چشم و زبان او می زدند تا شهید شد، و رسول خدا صلی الله علیه و آله از این حال وقوف یافت، کربز بن جابر را از عقب ایشان فرستاد و او همه ایشان را گرفته و دست و گردن بسته نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و حق تعالی این آیه را فرستاد. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله امر فرمود؛ دست و پای ایشان را بریدند و به دار آویختند. ( پایان گفتار منهج) و قریب به همین مضمون با جزئی اختلاف، در روایات اهل بیت علیهم السلام وارد گردیده است.
محارب کیست؟
محارب نزد فقها کسی است که اسلحه، مانند شمشیر، نیزه، کارد، تفنگ، چوب، سنگ با خود بردارد برای اینکه مسلمانان را بترساند تا بتواند مال یا ناموسی آنها را ببرد یا خونشان را بریزد، خواه تنها باشد یا چند نفر هم دست شوند و خواه غرضش حاصل شود یا نه، یعنی مردم بترسند و مالی را ببرد یا کسی را بکشد یا نه بلکه به مجردی که با اسلحه به این قصد حرکت کند، محارب است و نیز فرقی نیست که در دریا باشد، یا در خشکی، در شهر و آبادی باشد یا در صحرا و بیابان، مانند راهزنان حتی اگر اسلحه با خود بردارد و در خانه مسلمانی در شب یا روز وارد شود و به اهل خانه حمله کند محارب است.
در کتاب کافی مرویست که سورة بن کلیب از امام صادق علیه السلام پرسید از مردی که از منزل خود بیرون می رود، می خواهد به مسجد یا جای دیگر برود، مردی دنبال او را می گیرد و او را می زند و لباسش را می گیرد. حضرت فرمود: چنین شخصی محارب و مورد آیه "انما جزاء الذین یحاربون" ( سوره مائده / آیه 33) است. و نیز فرقی نیست که محارب مسلمان باشد یا غیر مسلمان، مرد باشد یا زن، در بلاد اسلامی باشد یا در بلاد کفر، منظور از محارب نه جنگ و محاربه با مسلمانان است، بلکه مراد، هر فساد در زمین و اخلال به امنیت عمومی است با ایجاد ترس و هراس که عادتا جز با به کاربردن اسلحه و تهدید به قتل نمی شود و بالجمله محارب کسی است که با پوشیدن اسلحه و حمله به مسلمانان سلب آسایش و امنیت از حیث جان و مال یا ناموس بنماید.
جنگ با خدا و پیغمبر صلی لله علیه و آله:
جهت اینکه در آیه شریفه از محارب با مسلمانان، تعبیر به محارب با خدا و پیغمبر صلی لله علیه و آله شده، یا برای تعظیم و تشریف شأن مسلمین است به طوری که هر معامله ای با آنها شود مثل آن است که با خدا و رسول خدا صلی لله علیه و آله شده، چون وابسته به خدا و پیغمبرند، یا به جهت این است که خدا و رسول خدا صلی لله علیه و آله اذیت به مسلمانان و دست درازی به مال یا ناموس یا خون ایشان را حرام فرموده اند و کسی که مخالفت این حکم را بکند، محارب و جنگ کننده با خدا و رسول است. حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «خداوند فرمود: باید به من اعلام جنگ کند هر که بنده مومن مرا آرار رساند و باید از خشمم آسوده باشد هر که بنده مومنم را گرامی بدارد.»
حد محارب:
چنانچه در آیه شریفه گذشت، باید به یکی از چهار امر با او رفتار شود، کشتن، به دار آویختن، دست و پا بر یدن به طور عکس، تبعید. در تفسیر مجمع البیان در ذیل همین آیه از حضرت باقر علیه السلام روایت می کند که: جزای مخارب به اندازه استحقاق او است پس اگر قتلی مرتکب شده باشد جزایش قتل است و اگر علاوه بر قتل، مالی هم برده باشد جزایش قتل و برآوردن بر دار است. و اگر بدون قتل مالی برده باشد جزایش بریدن دست و پا است و اگر تنها گناهش ناامن ساختن راه باشد، کیفرش تبعید است و لاغیر. به طوری که در این روایت ملاحظه می شود، شارع اسلام حتی در کیفر دادن محارب، تناسب کیفر را با گناه به وضع دقیقی رعایت کرده و این خود رأفتی است که درباره او معطوف داشته است. ولی اسلام به این حد از رأفت هم اکتفا نکرده بلکه تصریح کرده است که هرگاه شخص محارب قبل از دستگیر شدن توبه کند، از عقوبت مستثنی است و تنها حقوقی که از مردم تفریط کرده بر ذمه اش باقی ست چنانچه در آیه 34 از سوره مائده می فرماید... در کیفیت اجرای این حدود بیاناتی در روایات ذکر گردیده است: از آن جمله در کافی به سند خود از عمرو عثمان مدائنی نقل می کند که از حضرت رضا علیه السلام از آیه "انما جزاء الذین یحاربون...." پرسیدند و اینکه چه کاری است که موجب یکی از این چهار حد می شود؟ فرمود: وقتی که با خدا و پیغمبرش جنگ کرد و در زمین فساد نمود و کسی را کشت و مالی را برد، کشته می شود و به دار آویخته می گردد و اگر مال مردم را گرفت و کسی را نکشت، دست و پایش به طور خلاف بریده می شود و اگر شمشیر کشید و با خدا و پیغمبرش جنگ نمود و در زمین کوشش به فساد نمود، ولی کسی را نکشت و مالی نگرفت، تبعید می شود. پرسیدم: چگونه تبعید می شود و حد تبعیدش چیست؟ فرمود: از شهری که عامل جرم او بوده به شهر دیگر تبعید می شود و برای اهالی آن شهر نوشته می شود که این تبعیدی است، با او منشینید و معامله نکنید و وصلت ننمائید و نخورید و نیاشامید، تا یک سال با او چنین معامله می شود. و چون در زمان ما اجرای حذود الهی موقوف شده، از ذکر فروعات این موضوع و روایات و نقل اقوال و تحقیق در اطراف آن خودداری می گردد. هرگاه شخص محارب، پیش از دست یافتن به او از کردار خود پشیمان شده و توبه کند، حد مذکور از او ساقط می شود. ولی اگر مالی برده از او گرفته و به صاحبش داده می شود و اگر جنایتی کرده، قصاص می شود مگر آنکه صاحب حق او را ببخشد.
دفاع در برابر دزد:
دزدی که با اسلحه برای بردن مال حمله می کند محارب است و صاحب مال اگر بتواند مقاومت کند جایز است دفاع کند. و اگر در این حال، دزد کشته شود خونش هدر است و ضمانی ندارد و اگر مال واجب الحفظ باشد یا دزد بخواهد به ناموس او حمله کند، در صورت توانائی واجب است دفاع کند مگر اینکه گمان به هلاکت داشته باشد، و اگر دزد قصد کشتن صاحب مال را داشته باشد، واجب است برای حفظ جان خود دفاع و مقاومت کند و گرنه فرار نماید یا پنهان شود یا غیر از آن از اموری که سبب حفظ جانش شود- و هرگاه دزد بدون اسلحه باشد پس در حکم محارب است. یعنی آنچه در دفاع از دزد با اسلحه ذکر شد اینجا می آید. مگر اینکه حد محارب بر او جاری نمی شود پس در صورتی که شرائط سرقت در او جمع باشد، حد سرقت درباره اش اجرا و گرنه تعزیر و تأدیب می گردد و چنین دزدی یا مستلب است یا مختلس- مستلب کسی است که آشکارا مال مردم را می دزدد و فرار می کند و مختلس کسی است که پنهانی می رباید و فرار می کند و در هر دو صورت حاکم شرع او را به عقوبتی که بداند سبب ترکش می شود مانند زدن به مقداری که صلاح بداند و حبس کردن، عقوبت می کند.
مردی که گوشواره ای را از گوش دخترکی بیرون آورده و ربوده بود، خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام آوردند، آن حضرت فرمود: کار او ربودن و دزدیدن آشکار است یعنی چون در سر و پنهانی نبود، حد سرقت که بریدن دست است بر او جاری نمی شود بلکه باید تعزیر شود. پس او را زدند و حبس کردند. اما مختال یعنی کسی که کلاهبرداری کند و به حیله مال کسی را ببرد، مثل اینکه سند دروغی درست کند و بدین وسیله مال دیگران را ببرد باید تعزیر شود.
منـابـع
شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 158 تا 164
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها