بررسی دلائل فلاسفه حسی در رد ادراکات عقلی به عنوان منبع شناخت
فارسی 1994 نمایش |با اینکه ادراکات عقلی از نظر غالب فلاسفه به عنوان یک منبع مهم معرفت شناخته شده، «فلاسفه حسی» با این امر به مخالفت برخاسته، و ادراکات عقلی را به کلی از درجه اعتبار ساقط دانسته، و راه شناخت واقعیتها را منحصر به تجربه های حسی می دانند. بیشترین بهانه آنها در این زمینه چند امر است:
1- اختلاف میان فلاسفه در مسائل عقلی با اینکه هرکدام برای اثبات عقیده خود دلائلی ظاهرا منطقی ذکر می کنند.
2- وقوع خطا در اعتقادات بسیاری از دانشمندان به گونه ای که در موارد فراوانی خودشان اعتراف به اشتباه خود نموده و در مقام اصلاح برآمده اند.
3- این موضوع را نیز باید بر دو امر سابق اضافه کرد که جهش و پیشرفت سریعی که در علوم طبیعی در قرون اخیر رخ داده و بسیاری از رازهای جهان طبیعت از طریق تجربه های حسی گشوده شده، این فکر را تقویت کرده که تنها می توان بر همین منبع حس تکیه کرد، و بر هرچه غیر آن است باید قسم بطلان کشید. در «تاریخ فلسفه» می خوانیم: بهانه هائی شبیه همین موضوعات سبب شد که در یونان قدیم افکار سوفسطائی که همه واقعیات را اعم از حسی و غیرحسی انکار می کرد قوت گیرد، از یک سو اختلاف فلاسفه را دیدند، و از سوی دیگر در دعاوی زیادی که در دادگاهها مطرح می شد وکلای زبر دستی به دفاع از موکل خود برمی خاستند که هرکس از افراد عادی استدلال آنها را می شنید حق را به موکل آنها می داد، آنچنانکه گاه شنوندگان هر دو طرف را با اینکه در دو جهت مخالف قرار داشتند صاحب حق می شمردند! و این فکر قوت گرفت که ممکن است اصلا واقعیتی وجود نداشته باشد! ولی برای رفع همه این اشتباهات باید در بررسی مسأله ادراکات عقلی:
اولا «ادراکات بدیهی» را از «نظری» جدا کرد، چرا که خطاها مربوط به قسمت بدیهی نیست، هیچکس در اینکه عدد2 نصف 4 است، و یا اینکه شی واحد در آن واحد و مکان واحد نمی تواند هم موجود و هم معدوم بوده باشد، خطا نمی کند، و اگر بعضی در اینگونه موارد نیز اظهار تردید یا اظهار اعتقاد خلاف کرده اند در واقع با الفاظ بازی می کنند، و مثلا «ضدین» و «نقیضین» را طور دیگری تفسیر می نمایند، وگرنه در اصل مطلب هیچ اختلافی نیست.
ثانیا در امور استدلالی نیز اگر میزان دقیقی به کار رود خطا رخ می دهد، خطا از آنجا سر می زند که میزانها نمی تواند دقیق باشد، و لذا در مسائل ریاضی که میزان دقیقی برای سنجش در دست است اختلافی میان ریاضی دانها نیست، و نتیجه ها قطعی است، چرا که معیارهای روشن برای امتحان صحیح و باطل بودن نتیجه هر مسأله ای در دست است.
ثالثا اینکه ما می گوئیم در ادراکات عقلی خطا وجود دارد این خود دلیلی بر قبول ادراکات عقلی است نه بر نفی آنها، چرا که وقتی سخن از خطا می گوئیم مفهومش این است که واقعیتهائی را پذیرفته ایم که باتوجه به آنها می توان پی برد که فلان عقیده خطا است. مثلا همیشه می گوئیم چون معیار فلاسفه اختلاف است معلوم می شود گروهی بر خطا هستند به خاطر آن است که پذیرفته ایم محال است دو اعتقاد متضاد هر دو صحیح باشد، این خود یک ادراک عقلی بدیهی است و لذا شبیه همین نکته را در مورد کسانی که می گویند: «چون حس خطا می کند پس از درجه اعتبار ساقط است» ذکر کردیم و گفتیم وقتی می گوئیم: حس بینائی گرفتار خطا می شود، زیرا مثلا یک نقطه نورانی اگر به سرعت حرکت کند آن را به صورت یک خط آتشین ممتد می بیند، مفهومش این است که به عنوان یک واقعیت، وجود نقطه نورانی و حرکت آن را درک کرده ایم، و چون «نقطه» و «خط» متضادند پس آنچه را به صورت خط آتشین می بینیم خطا است، اینها همه اعتراف ضمنی به وجود واقعیتها و امکان درک آنها است.
آخرین سخن اینکه تمام کسانی که به مخالفت با «ادراکات عقلی» برخاسته اند در حقیقت با کمک همین ادراکات عقلی می خواهند مدعادی خود را اثبات کنند، یعنی عملا ادعای خود را نقض کرده، و با ادراکات عقلی به جنگ ادراکات عقلی رفته اند.
منـابـع
آیت الله مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد اول- از صفحه 156 تا 158
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها