خطا ی حضرت نوح (ع) و رابطه آن با مساله عصمت انبیاء از گناه در کلام قرآن
فارسی 1865 نمایش |تعبیرات مختلفی در آیات قرآن مجید است که گاهی گمان می شود این تعبیرات دلیل بر این است که گاهی گناه و خطا از پیامبران صادر شده است. یکی از مهمترین آیاتی که در این زمینه مطرح شده است، آیات مربوط به حضرت نوح (ع) می باشد. در داستان نوح می خوانیم در آن هنگام که طوفان شروع شد، بر اثر بارانهای سیلابی از آسمان و جوشش آبها از زمین، در مدت کوتاهی آب همه جا را فرا گرفت، و نوح و یارانش سوار بر کشتی شدند، فرزندش بر اثر نافرمانی در برابر پدر و تخلف از ایمانی که شرط ورود به آن کشتی نجات بود گرفتار غرقاب شد. نوح رو به درگاه خدا کرد و عرض نمود: «خداوندا! فرزندم جزء خاندان من است و تو قول داده ای آنها را نجات بخشی»، در این هنگام خطابی عتاب آمیز متوجه نوح گشت که این فرزند مشرک از اهل تو محسوب نیست! چرا تقاضائی می کنی که بر آن آگاهی نداری! در این موقع نوح در مقام اعتذار برآمد و به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا ! به تو پناه می برم از اینکه چیزی از تو بخواهم که از آن آگاهی ندارم، و اگر مرا نبخشی و رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود»، (قال رب انی اعوذ بک ان اسئلک ما لیس لی به علم و الا تغفرلی وترحمنی اکن من الخاسرین). در این آیه نوح از ینکه تقاضائی کرده که از آن آگاه نبوده، عذر خواهی می کند، و نیز از خداوند تقاضای غفران و بخشش و رحمت می نماید، و نیز می گوید: اگر مرا مورد مغفرت و رحمت قرار ندهی زیانکار خواهم بود. سوال این است که این موضوعات سه گانه چگونه با مقام عصمت انبیاء سازگار است؟
پاسخ
برای یافتن این سوال باید دقت کرد که در اینجا چه خطائی از نوح سر زد؟ آیا گناهی بود، یا کاری در حد یک ترک اولی؟ البته خداوند به نوح هشدار داده بود که درباره ظالمان (مشرکان) شفاعتی مکن زیرا همه غرق می شوند (ولا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون) (هود/37) ولی از کجا نوح می دانست که پسرش در زمره کافران است؟ زیرا ممکن است همانگونه که جمعی از مفسران گفته اتذ فرزند نوح وضع خود را از پدر ظاهرا مکتوم می نمود و بسیارند پسرانی که در برابر پدر قیافه ظاهر الصلاحی به خود می گیرند ولی در غیاب او طور دیگرند و نمونه آن را بسیار دیده یا شنیده ایم. بعلاوه طبق آیه 40 سوره نور «قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین واهلک الا من سبق علیه القول»، «به نوح گفتیم از هر جفتی از حیوانات یک زوج در کشتی سوار کن همچنین خاندانت را مگر کسی که قبلا وعده هلاکش داده شده است». این تعبیر ممکن است اشاره به آیه 37 همین سوره هود باشد (چند آیه قبل از آیه مورد بحث) که می فرماید: «و لاتخاطبنی فی لذین ظلموا انهم مغرقون» (درباره ستمکاران با من سخن مگوئید که آنها حتما غرق خواهند شد) و یکی از مصادیق روشن آن همسر نوح بود که به کافران پیوست و او هرگز تقاضای نجات برای همسرش نکرد. مطابق این آیه تصور نوح این بود که فرزندش نیز طبق وعده الهی اهل نجات خواهد بود، و لذا در آیات مورد بحث به عنوان جلب ترحم پروردگار عرض کرد: «خداوندا فرزندم از اهل من است و وعده تو درباره اهل بیتم شامل حال او نیز می شود». در این ماجرا هیچ کاری که مصداق گناه و معصیت باشد دیده نمی شود جز یک ترک اولی و آن اینکه نوح می بایست بیشتر درباره فرزند خود تحقیق می کرد تا از خدا تقاضای نجات او را نکند، آن هم تقاضای توأم با اصرار. تعبیر نوح درباره فرزندش که گفت بر کشتی سوار شو و با کافران نباش (و نگفت از کافران مباش) «یا بنی ارکعب معنا ولا تکن مع الکافرین» نیز قرینه است بر اینکه نوح فرزندش را جزء کافران نمی دانست بلکه همنشین آنها می دید. بعضی نیز گفته اند که نوح می دانست فرزندش کافر است اما شدت علاقه او نسبت به فرزند خود (به اضافه هیجان فوق العاده ای که به هنگام طوفان بی نظیر به او دست داد) سبب شد موقتا وضع او را به فراموشی بسپارد و دست به درگاه خدا برآورد، و تقاضای نجات او کند، ولی از سوی خداوند به او هشدار داده شد، و او توجه پیدا کرد و از ترک اولائی که مرتکب شده بود عذرخواهی نمود.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی - تفسیر سوره ابراهیم (ع) – صفحه 103 و صفحه 109 تا111
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها