دیدگاه روایات درباره فرهنگ حاکم بر حکومت اسلامی
فارسی 1979 نمایش |در روایات اسلامی نکته های بسیار جالبی برای معرفی فرهنگ حاکم بر حکومت اسلامی دیده می شود که شرح همه آنها بسیار به درازا می کشد ولی در اینجا به گلچینی از آن اشاره می کنیم:
1- با اینکه جنگ اوج خشونت انسانهاست و متأسفانه گاه این خشونت در برابر کسانی که چیزی جز منطق زور را نمی فهمند ضرورت پیدا می کند، در عین حال اسلام حتی در برنامه های جنگی خود مسائل انسانی را با این مسأله خشن آمیخته و رعایت اصول اخلاق را حتی در برابر دشمنان سرسخت و لجوج و در میدان جنگ لازم شمرده است. هنگامی که گروهی از سربازان اسلام عازم میدان جنگ می شدند پیامبر اکرم (ص) آنها را فرا می خواند و این دستورات را به آنها گوشزد می نمود، می فرمود: «سیروا بسم الله وبالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله لا تغلوا ، ولاتمثلوا و لا تغدروا و لا تقتلوا شیخا فانیا، و لا صبیا و لا امراه و لا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها، وایما رجل من ادنی المسلمین او افضلهم نظر الی رجل من المشرکین فهو جار حتی یسمع کلام الله فان تبعکم فاخوکم فی الدین و ان ابی فابلغوه مامنه واستعینوا بالله علیه»، «به نام خدا و به کمک پروردگار و برای خدا و در طریق آیین رسول الله حرکت کنید، خیانت نکنید و اعضای مجروحان و کشتگان میدان جنگ را قطع ننمایید، پیمان شکنی نکنید، پیرمردان از کار افتاده را به قتل نرسانید، و همچنین کودکان و زنان را، هیچ درختی را قطع نکنید مگر اینکه نیاز به آن داشته باشید، و هر گاه مسلمانی خواه کمترین آنها باشد یا برترین آنها امان به مردی از مشرکان بدهد، او در امان است تا کلام خدا را بشنود اگر از آیین شما پیروی کند برادر دینی شماست و اگر نپذیرد او را به جایگاه امنش برسانید و از خدا بخواهید تا او مسلمان شود» و در دستور دیگری می خوانیم: «نهی رسول الله ان یلقی السم فی بلاد المشرکین»، «رسول خدا (ص) نهی کرد از اینکه سم در شهرهای مشرکان افکنده شود.» بنابراین به کار بردن گازهای سمی، داروهای سمی و هر نوع سلاح شیمیایی ممنوع است. باز در دستور دیگری از همین قبیل از امام صادق (ع) می خوانیم: «مابیت رسول الله (ص) عدوا قط»، «پیامبر (ص) هرگز به دشمنان خود شبیخون نزد»؛ و باز در یکی دیگر از دستورات جنگی که پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) در آن زمان که عازم یمن بود فرمود چنین می خوانیم: «لاتقاتلن احدا حتی تدعوه وایم الله لان یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مما طلعت الشمس وغربت»، «با کسی پیکار مکن مگر اینکه قبلا او را به سوی اسلام بخوانی (و آنچه در توان داری برای هدایت او و دست برداشتن از جنگ به کارگیری) سوگند به خدا اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب می کند».
2-بزرگی در فضیلت است نه در سن و سال. عتاب بن اسید که جوان باهوش و شجاعی بود از طرف پیغمبر اکرم (ص) به فرمانداری مکه برگزیده شد، و حضرت در فرمان او جمله هایی نوشت که بیانگر فرهنگ متعالی اسلام در زمینه مسائل اجرائی حکومت است. در بخشی از این فرمان می خوانیم: «او خدمتگزار ماست و در راه خداوند برادر (عزیزی است ) و نسبت به دوستان ما علاقمند، و نسبت به دشمنان مخالف است، او برای شما آسمانی است سایه افکن و زمینی است پربار، و خورشیدی درخشان،..... هیچ کس از شما نباید به خاطر کمی سن او با وی به مخالفت برخیزد، چرا که همیشه افراد مسن تر افضل نیستند، بلکه کسی که افضل است بزرگتر محسوب می شود»!
3- در آغاز فرمان معروف مالک اشتر که به راستی برترین منشور کشورداری است که با گذشت زمان هرگز کهنه نمی شود و گرد و غبار نسیان بر آن پاشیده نخواهد شد هنگامی که می خواهد رأفت و شفقت اسلامی را نسبت به عموم ساکنان کشور اسلامی مصر، یادآور شود، می فرماید: «قلب خود را نسبت به رعایا و ملت خود پر از رحمت و محبت و لطف کن، و نسبت به آنان همچون حیوان درنده ای نباش که خوردن آنها را غنیمت بشمری، زیرا آنها یکی از دو گروهند: یا برادر دینی تو هستند، یا انسانی همانند تو»! در واقع فرهنگ حاکم بر روابط مسلمین با غیر مسلمانان در این چند جمله کوتاه منعکس شده است.
4- تکیه بر توده های مردم- در بخش دیگری از این فرمان دستور می دهد که تکیه گاه او در همه حال و در همه چیز توده های زحمت کش جامعه و عامه مردم باشد، و از تکیه کردن بر اقلیت ثروتمند خودخواه پر توقع بپرهیزد، و همواره در فکر خوشنودی و رضای گروه اول باشد نه دوم، می فرماید: «باید محبوبترین کارها نزد تو اموری باشد که با حق و عدالت موافقتر و با رضایت توده مردم هماهنگتر است، چرا که اخم توده مردم خشنودی اقلیت خواص را بی اثر می سازد، اما خشنودی خواص با رضایت عموم جبران پذیر است (این را بدان که) هیچ یک از رعیت از برای والی از نظر هزینه زندگی در حالت صلح، سنگینتر و از نظر کمک به هنگام بروز مشکلات ناچیزتر، و در اجرای عدالت و انصاف ناراحتتر، و به هنگام درخواست و سوال پر اصرارتر، و پس از عطا و بخشش کم سپاستر، و به هنگام عدم پاسخگویی به خواسته های آنان دیر عذر پذیرتر، و در موقع رویارویی با مشکلات کم استقامت تر از «گروه خواص» نیست! (و به همین ترتیب هزینه ها و توقعاتشان بیشتر، و خدمات و همکاریشان کمتر از توده های مردم است) و چون پایه دین و اجتماع مسلمین و نیروی ذخیره برای دفاع در برابر دشمنان تنها توده مردم هستند باید گوشت متوجه خواستهای آنان، و تمایل و توجهت به آنها باشد»! در بخش دیگری دستور می دهد عیبجویان حسود را که دائما در جستجوی عیوب مردمند از خود به شدت دور ساز! می فرماید: «ولیکن ابعد رعیتک منک واشناهم عندک، اطلبهم لمعایب الناس، فان فی الناس عیوبا الوالی احق من سترها، فلا تکشفن عما غاب عنک منها، فانما علیک تطهیر ماظهر لک والله یحکم علی ما غاب عنک! «باید کسانی که نسبت به مردم از همه عیبجوترند از تو دور باشند، زیرا مردم عیوبی دارند که والی در پوشاندن آن عیوب از همه سزاوارتر است، هرگز در صدد کشف عیوب پنهانی مردم مباش، وظیفه تو تنها آن است که آنچه ظاهر است اصلاح کنی و آنچه از تو مخفی است خدا درباره آن حکم خواهد کرد».
5- رایزنی دائم با آگاهان، همکاری و همگامی با دانشمندان و آگاهان و متخصصان هر فن یکی دیگر از نکات مهم فرهنگ اسلامی حاکم بر نظامات اجرائی است. در همان عهدنامه مالک چنین آمده است: «با دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین، و با خردمندان بسیار بحث و گفتگو کن درباره تثبیت اموری که به وسیله آن وضع کشورت اصلاح می شود و موجب قوام کار مردم در گذشته نیز بوده است». از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که زمامداران و حاکمان اسلامی باید همیشه مشاوران یا گروههای متعددی از مشاوران برای مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی داشته باشند، و بدون رایزنی با آنها هرگز در مسائل مهم تصمیم گیری نکنند.
6- فرهنگ حاکم بر دستگاه قضائی- از اوصافی که برای قضاوت در این عهدنامه ذکر شده، نکات بسیار مهمی استفاده می شود که به یقین در هیچ مکتبی تا این حد درباره آنها دقت نشده است و گوشه ای از فرهنگ حاکم بر نظامات قضائی را روشن می سازد و می فرماید: «سپس از میان مردم برجسته ترین افراد را برای قضاوت برگزین (دقت کنید در اینجا دوازده صفت برای قاضی ذکر شده است که در هرکس جمع باشد به راستی قاضی نمونه است) باید از کسانی که مراجعات پی در پی آنها را در تنگنا قرار نمی دهد، و برخورد منافقان آنان را به خشم و کج خلقی وا نمی دارد هرگز در اشتباهاتش پافشاری نمی کند، و هنگامی که حق برای او روشن شود بازگشت به آن برای او آسان است، طمع را از دل بیرون کرده، و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نمی کند، قاضی باید از کسانی باشد که در شبهات از همه محتاطتر و در تمسک به دلیل و حجت از همه پافشارترند، از مراجعه شکایت کنندگان ملول نمی شود و در کشف واقعیتها شکیباتر است، ولی هنگام آشکار شدن حق، در صدور حکم و فضل خصومت، از همه قاطع تر باشد، از کسانی باشد که ستایش مداحان آنها را فریب ندهد، و تمجید بسیار آنها، او را متمایل به جانب مدح کنند نسازد، ولی (بدان) این گونه افراد بسیار کمند»!
7- ارتباط مستقیم با مردم- ارتباط مستقیم با مردم، آن هم ارتباطی صمیمانه و واقعی نه تشریفاتی و ظاهری، از نکات مهم دیگری است که در این فرمان بر آن تکیه شده و به مالک اشتر به عنوان یک زمامدار آشنا با فرهنگ اسلام چنین دستور می دهد: «برای ارباب رجوع وقتی مقرر کن که شخصا به نیازهای آنها رسیدگی کنی، در یک مجلس عمومی و همگانی که برای آنها تشکیل می دهی بنشین، و برای خداوندی که تو را آفریده است تواضع کن (درها را بگشا) و مأموران و محافظان و لشکریان را از اطراف خود دور کن، تا هرکس می خواهد سخنی بگوید بدون ترس و لکنت زبان حرفهای خود را با تو در میان نهند، چرا که من این سخن را بارها از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد هرگز پاک و پاکیزه نمی شود». تجربه نیز نشان داده ارتباطهای غیر مستقیم با مردم غالبا سبب گمراهی زمامداران و عدم آگاهی کامل آنها از اوضاع محیط و مخصوصا عدم دسترسی ضعیفان به حق خود می شود به علاوه ارتباطهای مستقیم پیوند محبت صمیمیت را در میان حاکمان و توده های مردم را روز به روز محکمتر می نماید.
8-توجه دقیق به حال محرومان نکته دیگری که آن را به عنوان نکته پایانی بحث فرهنگ حاکم بر نظام اجرائی حکومت اسلامی مطرح می کنیم. هر چند مطالب ناگفته در این زمینه باز هم بسیار است، اهمیت فوق العاده ای است که در فرهنگ حکومت اسلامی به قشرهای محروم جامعه داده شده است. در همان فرمان مالک اشتر، هنگامی که علی(ع) به این بحث می رسد لحن و آهنگ و سخن او به کلی دگرگون می گردد، و می فرماید: «خدا را، خدا، در مورد طبقه پایین اجتماع، همانها که راه چاره ای ندارند، از مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان، زیرا در این قشر کسانی هستند که روی سوال دارند و نیز افرادی هستند که باید بدون سوال و تقاضا به آنها کمک کنی، آنچه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده است عمل کن، در بخشی از بیت المال، و قسمتی از درآمد کشاورزی خالصه جات اسلامی را در هر منطقه ای به آنها تخصیص ده، زیرا آنها که دورند به مقدار کسانی که نزدیکند سهم دارند، باید حق همه آنها رعایت شود، هرگز نباید سرخوشی و غرور و زمامداری تو را از آنها به خود مشغول سازد، و (بدان) هیچگاه به خاطر کارهای فراوان و مهمی که انجام می دهی از ترک رسیدگی به کارهای کوچک معذور نیستی، هرگز دل از این گروه برمگیر! و چهره خود را در برابر آنها در هم نکش»! این اصرار و تاکید فراوان و بی نظیر امیرمومنان علی(ع) درباره این گروه، بارزترین نشانه عدالت اجتماعی اسلام و حفظ حقوق انسانها مخصوصا قشرهای ضعیف است و عمل خود آن حضرت در دوران حکومتش گواه روشنی بر این مدعاست.
جمع بندی
آنچه در بالا آمد گوشه هایی از فرهنگ حاکم بر نظام اجرائی اسلام است که می تواند به عنوان نمونه برداری از مجموعه این فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد و دقت در آن، ابعاد این حکومت الهی و مردمی را نشان می دهد و نیز از مطالعه آن می توان به این حقیقت پی برد که آنچه در حال حاضر به عنوان حکومت اسلامی شناخته می شود، هنوز تا رسیدن به شکل اصلی این حکومت فاصله بسیاری دارد هرچند در مسیر آن و به سوی این هدف حرکت می کند.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 154 تا 156 و صفحه 159 تا 166
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها