خداى تعالى در آیه زیر برنامه اى را که به رسول گرامیش دستور داده تا آن را سیره خود در مجتمع بشرى قرار دهد به طور اجمال بیان کرده و مى فرماید: «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلى کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون؛ به اهل کتاب بگو بیایید پیشنهادى را که ما و شما در پذیرفتن آن یکسانیم (چون همه پیرو دین توحید و حنفیت ابراهیم هستیم) بپذیرید و آن این است که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و به جاى خداى تعالى یکدیگر را ارباب خود نگیریم، اگر نپذیرفتند و از آن اعراض کردند همه شما مسلمانان به همه اهل کتاب بگویید که پس شاهد باشید که ما تسلیم امر خداییم.» (آل عمران/ 64)
در واقع قرآن با این طرز استدلال به ما مى آموزد، اگر کسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکارى کنند بکوشید لا اقل در اهداف مهم مشترک همکارى آنها را جلب کنید و آن را پایه اى براى پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید. آیه فوق یک نداى وحدت است در برابر تمام مذاهب آسمانى به مسیحیان مى گوید: شما مدعى "توحید" هستید و حتى مى گویید مساله "تثلیث" (اعتقاد به خدایان سه گانه) منافاتى با "توحید" ندارد و لذا قایل به وحدت در تثلیث مى باشید. و همچنین یهود در عین سخنان شرک آمیز "عزیر" را فرزند خدا پنداشتند مدعى توحید بوده و هستند.
قرآن به همه آنها اعلام مى کند: ما و شما در اصل توحید مشترکیم بیایید دست به دست هم داده این اصل مشترک را بدون هیچ پیرایه اى زنده کنیم و از تفسیرهاى نابجا که نتیجه آن شرک و دورى از توحید خالص است خوددارى نمائیم. جالب اینکه در این آیه با سه تعبیر مختلف روى مساله یگانگى خدا تاکید شده است اول با جمله «ألا نعبد إلا الله؛ جز خدا را نپرستیم.» و بعد با جمله «لا نشرک به شیئا؛ کسى را شریک او قرار ندهیم.» و سومین بار با جمله «و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله؛ بعضى از ما بعضى دیگر را به خدایى نپذیرد.»
نیز در آیه زیر به رخنه یافتن عقاید وثنیت در دین حنیف آنان اشاره نموده مى فرماید: «قل یا أهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیر الحق و لا تتبعوا أهواء قوم قد ضلوا من قبل و أضلوا کثیرا و ضلوا عن سواء السبیل؛ بگو اى اهل کتاب! در دین خود غیر حق را راه ندهید و هواهاى مردمى که از پیش گمراه شدند و خلق بسیارى را گمراه نموده و راه مستقیم را گم کردند پیروى مکنید.» (مائده/ 77) و نیز در مقام مذمت اهل کتاب فرموده: «اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله و المسیح ابن مریم و ما أمروا إلا لیعبدوا إلها واحدا لا إله إلا هو سبحانه عما یشرکون؛ (اهل کتاب سرانجام مشرک شدند و) یهود و نصارا، احبار و رهبان خود، و نیز مسیح پسر مریم را ارباب خود گرفته با اینکه جز به پرستش الهى واحد که جز او هیچ اله نیست مأمور نبودند، خدا منزه است از این شرک ها که مى ورزند.» (توبه/ 31)
رسول خدا (ص) در اجراى احکام و حدود با تمامى طبقات به طور مساوى عمل مى کرد و هیچگونه تبعیضى را روا نمى داشت و سیره اش بر این جارى بود که فاصله طبقاتى را تا حد ممکن به حد اقل رسانده و طبقه حاکم را به محکوم، و رئیس را به مرئوس، خادم را به مخدوم، غنى را به فقیر، و مردان را به زنان، و شریف را به افراد بى خانمان و گمنام نزدیک سازد در نظر آن جناب هیچ کرامت و فخر و تحکمى براى احدى بر احدى نیست مگر کرامت و مزیت تقوا، و حساب سنجش افراد در دست خدا، و حکم از آن او است.
رسول خدا (ص) غنائم جنگى و اموال بیت المال را بین عموم مردم بالسویه تقسیم مى کرد و از اینکه شخص قوى، نیرومندى خود را به رخ بکشد و به این وسیله دل ضعیف و افراد خوار و ذلیل را بشکند و متاثر نماید نهى مى فرمود و اجازه نمى داد ثروتمند با زینت آلات خود پیش روى فقیر مسکینى خودنمایى کند و به اصطلاح معروف پز بدهد و یا حاکمان و رؤسا شوکت خود را به رخ رعیت بکشند. رسول خدا (ص) مانند یکى از افراد معمولى زندگى مى کرد و هیچ امتیازى براى خود قائل نبود نه در خوراک و کیفیت آن، نه در نوشیدنى ها، نه در پوشیدنى ها و کیفیت آن، نه در نشستن و جاى آن، نه در راه رفتن و نه در هیچ چیز دیگر.
پیامبر اکرم زندگینامه سیره پیامبر اکرم توحید جهان بینی اسلامی باورها در قرآن