خداوند طى آیاتى در سوره ی احزاب هفت دستور مهم به همسران پیامبر (ص) مى دهد. نخست در مقدمه کوتاهى مى فرماید: «یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن؛ اى همسران پیامبر (ص) شما همچون یکى از زنان عادى نیستید اگر تقوا پیشه کنید.» (احزاب/ 32) شما به خاطر انتسابتان به پیامبر (ص) از یک سو، و قرار گرفتنتان در کانون وحى و شنیدن آیات قرآن و تعلیمات اسلام از سوى دیگر داراى موقعیت خاصى هستید که مى توانید سرمشقى براى همه زنان باشید، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه.
بنابراین موقعیت خود را درک کنید و مسئولیت سنگین خویش را به فراموشى نسپارید و بدانید که اگر تقوا پیشه کنید در پیشگاه خدا مقام بسیار ممتازى خواهید داشت. و به دنبال این مقدمه که طرف را براى پذیرش مسئولیتها آماده مى سازد و به آنها شخصیت مى دهد نخستین دستور در زمینه عفت صادر مى کند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک مى رود تا مسائل دیگر در این رابطه خود بخود روشن گردد، مى فرماید «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ بنابراین به گونه اى هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند.» (احزاب/ 32) بلکه به هنگام سخن گفتن، جدى و خشک و به طور معمولى سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توام با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوتران را به فکر گناه مى افکند سخن بگوئید.
تعبیر به «الذی فی قلبه مرض؛ کسى که در دل او بیمارى است.» تعبیر بسیار گویا و رسایى است از این حقیقت که غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما هنگامى که از این حد بگذرد نوعى بیمارى خواهد بود تا آنجا که گاه به سر حد جنون مى رسد که از آن تعبیر به "جنون جنسى" مى کنند و امروز دانشمندان انواع و اقسامى از این بیمارى روانى را که بر اثر طغیان این غریزه و تن در دادن به انواع آلودگیهاى جنسى و محیطهاى کثیف به وجود مى آید در کتب خود شرح داده اند. در پایان آیه دومین دستور را به این گونه شرح مى دهد: «و قلن قولا معروفا؛ شما باید به صورت شایسته اى که مورد رضاى خدا و پیامبر (ص) و توام با حق و عدالت باشد سخن بگوئید.» (احزاب/ 32)
در حقیقت جمله لا تخضعن بالقول اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد و جمله قلن قولا معروفا اشاره به محتواى سخن. البته "قول معروف" (گفتار نیک و شایسته) معنى وسیعى دارد که علاوه بر آنچه گفته شد، هرگونه گفتار باطل و بیهوده و گناه آلود و مخالف حق را نفى مى کند. ضمنا جمله اخیر مى تواند، توضیحى براى جمله نخست باشد، مبادا کسى تصور کند که باید برخورد زنان پیامبر (ص) با مردان بیگانه موذیانه یا دور از ادب باشد، بلکه باید بر خورد شایسته و مؤدبانه و در عین حال بدون هیچگونه جنبه هاى تحریک آمیز داشته باشد. سپس سومین دستور را که آن در زمینه رعایت عفت است چنین بیان مى کند: «و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الأولى؛ شما در خانه هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید.» (احزاب/ 33)
اما اینکه منظور از جاهلیت اولى چیست؟ ظاهرا همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر (ص) بوده، و به طورى که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره هاى آنها نمایان بود، و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر (ص) را از این گونه اعمال باز مى دارد.
بدون شک این یک حکم عام است، و تکیه آیات بر زنان پیامبر (ص) به عنوان تاکید بیشتر است، درست مثل اینکه به شخص دانشمندى بگوئیم تو که دانشمندى دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن براى دیگران مجاز است، بلکه منظور این است که یک مرد عالم باید به صورت مؤکدتر و جدى ترى از این کار پرهیز کند. به هر حال این تعبیر نشان مى دهد که جاهلیت دیگرى همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویى قرآن در دنیاى متمدن مادى را مى بینیم، ولى مفسران پیشین نظر به اینکه چنین امرى را پیش بینى نمى کردند، براى تفسیر این کلمه به زحمت افتاده بودند لذا "جاهلیت اولى" را به فاصله میان آدم و نوح، و یا فاصله میان عصر داود و سلیمان که زنان با پیراهنهاى بدن نما بیرون مى آمدند، تفسیر کرده اند، تا جاهلیت قبل از اسلام را "جاهلیت ثانیه" بدانند! ولى چنان که گفتیم نیازى به این سخنان نیست، بلکه ظاهر این است "جاهلیت اولى" همان جاهلیت قبل از اسلام است که در جاى دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است (آل عمران/ 143 و مائده/ 50 و فتح/ 26) و "جاهلیت ثانیه"، جاهلیتى است که بعدا پیدا خواهد شد (همچون عصر ما) بالاخره دستور "چهارم" و "پنجم" و "ششم" را به این صورت بیان مى فرماید: «و أقمن الصلاة و آتین الزکاة و أطعن الله و رسوله؛ شما زنان پیامبر (ص) نماز را برپا دارید، زکات را ادا کنید، و خدا و رسولش را اطاعت نمائید.» (احزاب/ 33)
اگر در میان عبادات روى نماز و زکات، تکیه مى کند به خاطر آنست که نماز مهمترین راه ارتباط و پیوند با خالق است، و زکات هم در عین اینکه عبادت بزرگى است پیوند محکمى با خلق خدا محسوب مى شود. و اما جمله «أطعن الله و رسوله» یک حکم کلى است که تمام برنامه هاى الهى را فرا مى گیرد. این دستورات سه گانه نیز نشان مى دهد که احکام فوق مخصوص به زنان پیامبر (ص) نیست، بلکه براى همگان است هر چند در مورد آنان تاکید بیشترى دارد.
پیامبر اکرم همسران پیامبر اکرم فضایل اخلاقی باورها در قرآن کرامت نماز