طریقه های دین اسلام در چین به عنوان نوعی سازمان دینی در شمال غربی چین در حدود اواخر دوره مینگ و اوایل دوره چینگ شکل گرفت. تاسیس آن بر مسلمانان ملت های چین تاثیر زیادی داشته و در واقع به ویژگی اساسی دین اسلام در منطقه شمال غربی چین امروز تبدیل شده است.
تاسیس طریقه، علل عمیق تاریخی داشته است. فعالیت های مذهبی مبلغین صوفی در منطقه شمال غربی چین و پخش وسیع افکار مکتب صوفیه در آن منطقه، علت خارجی شکل گیری و رواج طریقه در چین بود. "درویش" معرفی شده در کتاب "تاریخ یوان. آیین نامه ها" و "حکیم پیرمرد" در روایت ابن بطوطه، قدیمی ترین مبلغ مذهبی مکتب صوفیه، ذکر شده در کتاب قدیم چین بوده است. در اوایل دوره چینگ در کتاب "راهنمای اسلامی" مازو (ma zhu) دانشمند مشهور مسلمان چین، فعالیت های تبلیغ دین اسلام از سوی مکتب صوفیه در دوران یوان و مینگ نیز معرفی شد. ولی این فعالیت ها فقط جنبه فردی داشت و تاثیر زیادی در مسلمانان چین بر جای نمی گذاشت. از اواخر دوره مینگ و اوایل دوره چینگ افکار مکتب صوفیه در چین بطور گسترده پخش می شد. در آن زمان، هر چند دولت چین سیاست تحریم دریایی به اجرا گذاشته بود، ولی راه زمینی بین آسیای میانه و منطقه شمال غربی چین همچنان بدون مانع باز بود. در این شرایط افکار صوفیه از آسیای میانه از طریق سین جیانگ وارد منطقه گان سو، نینگ شیا و چینگ های چین شد. در سال 1684، پس از باز شدن راه دریایی از سوی حکومت چینگ، رفت و آمد بین مسلمانان کشورهای آسیای میانه و مسلمانان چین روز به روز افزایش یافت و تعدادی از مسلمانانی که تحت نفوذ افکار صوفیه قرار گرفته بودند در منطقه شمال غربی چین به تبلیغ دین اسلام پرداخته و تعدادی از مسلمانان چین که برای تحصیل به کشورهای آسیای میانه و عربی اعزام شده بودند نیز تا حدود زیادی افکار صوفیه را قبول کردند. از این جهت پخش افکار صوفیه در سین جیانگ و منطقه گان سو و نینگ شیا و چینگ های وسیع تر از سایر مناطق چین است.
در دوره چینگ تنزل مداوم موقعیت مسلمانان در جامعه چین و شدت روز افزون ستم ملی و تبعیض مذهبی ویژگی داخلی شکل گیری و رایج شدن طریقه دین اسلام یود. در دوران تانگ و سونگ، مسلمانان چین از امتیازات فراوان و حقوق ویژه ای بر خوردار بودند. در زمان یوآن، موقعیت مسلمانان هوی در جامعه سیاسی چین، هم از نظر قانونی و هم از نظر عملی بد نبود. در دوره مینگ، پس از آنکه امپراتور جو یوان جانگ (zhu yuan zhang) دستور داد از لباس و زبان خارجی جلوگیری شود و مسلمانان هوی نباید با غیر مسلمانان ازدواج کنند، موقعیت مسلمانان چین در جامعه به تدریج رو به افول گذاشت. حکومت چینگ سیاست مذهبی ترویج دین بودا را در پیش گرفت و سعی می کرد به دین اسلام فشار وارد کند. به ویژه در سال 1648، توده های مردم مسلمان هوی و سایر ملت ها تحت رهبری میراین و دینگ گوه دونگ علیه چینگ قیام کردند و در نتیجه سیاست حکومت چینگ در جهت فشار و تبعیض علیه مسلمانان چین شدت گرفت. در این شرایط، مسلمانان چین نیاز فوری به تشکیل سازماندهی خوب مذهبی داشتند تا در مقابل ظلم و ستم و فشارهای گوناگون مقاومت کنند. از این رو، مکتب صوفیه که از تشکیلات خوب و سیستم فکری برخوردار بود، مورد قبول مسلمانان چین قرار گرفت و از آن به بعد افکار صوفیه در منطقه شمال غربی چین بطور وسیعی رواج یافت و پیشرفت کرد. در زبان چینی "من هوان" (men huan طریقه یا مکتب) نشانگر قدرت و موقعیت بود. بنیانگذار آن، موسس دین یا نیای مذهب نامیده می شد. چون قدرت و موقعیت آن بیشتر ارثی بود؛ لذا خانواده موسس به تدریج به خانواده ای بر جسته و والا تبدیل می شدند.
ویژگی های مذهبی طریقه در چین به شرح زیر است:
1- از نظر شکل سازمان مذهبی، توجه خاصی به نظام ارثی تعلیمات مذهبی شده است. هر طریقه به نظام ارثی تعلیمات مذهبی خود توجه کرده و به علت تفاوت شرایط داخلی طریقه های مختلف، این نظام به 3 نوع ارث یعنی ارث فرزندی؛ ارث خانوادگی و ارث حکیمی تقسیم می شد. ارث فرزندی در طریقه های هواسی. و مفتی و بی جیا چانگ و ارث خانوادگی در طریقه گائو زائو جیا و ارث حکیمی در طریقه دانگ گونگ بئی مکتب قادریه اجرا می شده است.
2- از نظر اعتقاد، علاوه بر ایمان اساسی به دین اسلام، به پرستش بنیاد گذار (نیای مذهب) و خانواده و گنبد (مزار) او پایبند بودند. بنیاد گذار طریقه در میان پیروان خود از حیثیت عالی برخوردار بود و قدرت مذهبی در اختیار داشت. او میان پیروانش "آدم برجسته" با نیروی فوق العاده تلقی می شد که هر وقت بخواهد می تواند کرامت نشان دهد. در زندگی امروزی، پیروان اگر براساس اراده او عمل کنند، خطرات را پشت سر می گذارند و همه چیز بهتر می شود. بنیانگذار دارای قدرت بزرگ مذهبی بوده و پیروانش باید قاطعانه تابع او شوند. مزار بنیانگذار، امام و اعضا خانواده و شاگردان برجسته آن گنبد نامیده می شود. ساخت گنبد یکی از ویژگی های طریقه هاست. چهار شخصیت طریقه از امتیازات خاص ساخت گنبد برخوردار بودند. 1) بنیادگذار هر طریقه مثل مالای چی (Ma Lai Chi) از طریقه هواشی، چی جینگ ای (Qi Jing yi) از طریقه واگونگ بئی. 2) اعضای خانواده بنیادگذار یا امام مثل طریقه جهریه. 3) شاگردان برجسته بنیادگذار. گنبدهای طریقه واگونگ بئی بیشتر از این نوع بودند. 4) مبلغ مذهبهای عربی یا آسیای میانه. به غیر از دو گنبد یعنی گنبد هونگ فی تان دونگ شیانگ و گنبد سیوموجیا گوانگ خه که از ما فو های بنیادگذار طریقه هومن در زمان حیات آنها ساخته شده، سایر گنبدهای طریقه ها همه پس از مرگ صاحب مقبره ساخته شده بودند. گنبد در ابتدا برای یادبود بنیادگذار مومن و عالم مذهبی ساخته می شد ولی در روند رشد طریقه، جانشین بنیاد گذار معمولا در پی زندگی غیر مذهبی بود و گنبد به تدریج به مرکز فعالیت های مذهبی و یکی از هدفهای مهم جانشین برای کسب قدرت و منفعت تبدیل می شد.
3- از نظر نظام مذهب توجه به ریاضت در طریقه ها وجود داشت. علاوه بر مراسم اساسی دین اسلام هر طریقه به ریاضت خاص خود توجه می کرد. این ریاضت تحت نفوذ افکار صوفیه قرار می گرفت تا به هدف یکسان شدن آسمان و انسان برسد.
اصلی ترین طریقه های صوفیانه در چین
تعداد طریقه های چین خیلی زیاد و اصلی ترین آنها 4 طریقه بزرگ جهریه، خوفیه، قادریه و کبرویه بود.
در ابتدا بنیاد گذاران 4 طریقه در تبلیغ تعلیمات مذهبی صوفیه بر اساس عقاید و روشهای خود سعی می کردند ضمن دفاع از اصول اصیل دین اسلام به اصلاحات مقدس مذهبی بپردازند. لذا آنها در تبلیغ تعلیمات مذهبی هیچ هدف غیر مذهبی دنبال نکرده دارای ثروت و سالن و گنبد با شکوه نبودند. آنها در میان پیروان از حیثیت عالی و احترام فراوان برخوردار بودند. از این جهت طریقه در ابتدا فقط مکتب خالص مذهبی بود. ولی طریقه در روند پیشرفت خود به تدریج با زندگی غیر مذهبی و نیروی اجتماعی ارتباط پیدا کرد و سرانجام به سازمان اجتماعی با موقعیت اقتصادی و اجتماعی تبدیل شد. زمان تحول طریقه ها متفاوت بود. عده ای از نسل دوم و برخی پس از نسل سوم متحول شدند. ولی تحول طریقه ها عموما از جستجوی زندگی غیر مذهبی شروع شد. جانشینان بنیادگذار با تکیه بر حیثیت و اعتبار او میان پیروان تحت عناوین مختلف مذهبی برای کسب قدرت و منفعت تلاش کرده و زندگی فاسد و تجملی برای خود ساختند. علاقه و توجه آنها به مذهب روز به روز کمتر و در پی افزایش روز افزون قدرت مذهبی و قدرت غیر مذهبی بودند. به مرور نظام "رهبر طریقه و مالک زمین" در داخل طریقه ایجاد شد. تحولات طریقه نتایج منفی به دنبال داشت. اولا تلاش های جانشین برای کسب قدرت و منفعت و جمع آوری ثروت موجب زد و خورد مداوم در داخل خانواده شد؛ ثانیا تحولات طریقه باعث تحمیل بار سنگین بر پیروان شد. به علت گرایش جانشین بنیادگذار طریقه به مقام بلند و ثروت زیاد، بار پیروان سال به سال سنگین تر می شد؛ ثالثا تحولات طریقه موجب تشدید مداوم منازعات مکتب ها شد. جنگهای مداوم مکتب ها برای کسب قدرت مذهبی بلایای زیادی برای پیروان ببار آورد و تضاد ملی پی در پی تشدید شد. تولیدات به شدت کاهش یافت. همه اینها مانع پیشرفت اجتماعی و اقتصادی منطقه گردید. پس از تاسیس چین جدید سیستم ظلم و ستم در طریقه از بین رفت و طریقه فقط به عنوان یک مکتب مذهبی مربوط به گذشته مطرح است. مسلمانان ملتها می توانند آزادانه به مکتب خود اعتقاد داشته باشند.
کبرویه (al kubrawiyyah) یکی از 4 مکتب بزرگ دین اسلام در چین است. کبرویه واژه ای عربی است و معنی آن شخصیت کبیر است. منظور از مکتب کبرویه در مکتب های صوفی چینی و خارجی، گروه مذهبی کبروی تاسیس شده از سوی نجم الدین کبری (114-1221) اهل آسیای میانه، و در مکتب های صوفی در مناطق گان سو، نینگ شیا و چینگ های چین، به معنی مکتب صوفی تاسیس شده توسط محی الدین واعظی که خود را یکی از فرزندان پیغمبر و عرب معرفی کرده، بوده است. این مکتب بعدها مکتب "جانگ من" (zhang man) یا مکتب "داوان تو" ( dawan tou ) نامیده شد. این مکتب در زمان امپراتور کانگ سی دودمان چینگ (1662 – 1723) توسط محی الدین (moh aye din) یکی از فرزندان محمد (ص) به چین منتقل شده است. محی الدین، در آغاز تبلیغ دین اسلام در لین شیا، فقیر بود. پس از ساکن شدن در ناحیه دونگ شیانگ، توده های مردم که نام خانوادگی جانگ داشتند در روستای داوان تو 9 مو ( واحد مساحت که مساوی است با یک پانزدهم هکتار) مزرعه را به او هدیه دادند. از این به بعد او از یک مبلغ مذهبی مقیم چین به اهل ملت دونگ شیانگ چین تبدیل شد. چون نام خانوادگی مردم داوان تو همگی جانگ بود نام خانوادگی او هم جانگ شد. نام کامل او جانگ یو هوانگ (zhang yu huang) و لقب او پوجی (pu ji) بود، بعدها این مکتب به نام مکتب جانگ من (zhang men) خوانده شد. محی الدین سومین بار همراه دو پسر خود وارد چین شد. سپس یکی از پسران به محل تولد خود بر گشت. او و پسر دیگرش احمد کبیر بهداج محی الدین در داوان تو ساکن شدند و مورد استقبال اهالی داوان تو دونگ شیانگ قرار گرفتند. محی الدین امام مسجد داوان تو شد. او هر چند زبان چینی می دانست، ولی با زبان دونگ شیانگ آشنایی نداشت و تعلیمات مذهبی را به زبان عربی تبلیغ می کرد. اما بجز آخوند و ملا کسی تعلیمات مذهبی او را نمی فهمید. این وضع در رشد مکتب تاثیر منفی گذاشت. محی الدین در دونگ شیانگ از دنیا رفت و در داوان تو دفن گردید. احمد کبیر بهداج به عنوان امام نسل دوم جانشین او شد. احمد کبیر بهداج در ایام امامی، فعالانه تعلیمات مذهبی را تبلیغ می کرد و پیروانش به سرعت افزایش می یافت. اهالی نژاد هان با نام خانوادگی جانگ در ناحیه یانگ وا (yang wa) نیز به دین اسلام اعتقاد داشتند. این وضعیت مورد مخالفت بعضی از مقامات محلی قرار گرفت و آنها این مکتب را به عنوان کفر به دولت محلی معرفی و محکوم کردند. مقامات نادان حکومت چینگ محی الدین را به عنوان فریب دهنده مردم و بر خلاف قانون زندانی کردند. او چندی بعد در زندان در گذشت. مسلمانان داوان تو گنبدی (مقبره) برای او ساختند. این گنبد در سال 1939 توسط حزب ملی چین در آتش سوخت. پس از درگذشت احمد کبیر بهداج ابوعثمانی پسر چهارم جانشین پدر شد. از آنجا که اعتبار و دانش ابوعثمانی به پای پدر نمی رسید لذا در این مکتب وقفه ای ایجاد شد. شمار پیروان این مکتب خیلی زیاد نبود و حدود 5 هزار خانواده و بیش از 20 هزار نفر بر آورد می شد. آنها بیشتر در نواحی داوان تو، تانگ وانگ (tang wang) هی شی شان (hei shi shan)، شاله (shale)، شوانگ شو (shuang shu)، کانگ له (kang le) و غیره پراکنده بودند.
منشا مکتب کبرویه در مناطق گان سو و نینگ شیا و چینگ های چین از گروه مذهبی کبروی در منطقه خوارزم بوده است. معلوم نیست که گروه مذهبی کبروی از کجا و در چه زمانی وارد گان سو، نینگ شیا و چینگ های چین شده است. در این مورد دو قول مشهور اما غیر مستند وجود دارد. یک قول اینکه مکتب کبرویه در دو دوره مینگ (عده ای تاریخ دقیق را سال 3 زمان هونگ او دودمان مینگ یعنی سال 1370 ذکر کرده اند) وارد چین شد. بر اساس این قول مکتب کبرویه باید قدیم ترین مکتب صوفی چین باشد. در این صورت تقسیم بندی مکتبهای اسلامی در میان مسلمانان چین از جمله مسلمانان هوی باید در اوایل مینگ صورت گرفته باشد. ولی این گفته درست نیست، زیرا از زمان بنیاد گذار آن مکتب تا اواخر دوره چینگ و اوایل جمهوری ملی چین صرفا 10 نسل طول کشیده لذا ممکن نبوده بنیاد گذار آن مکتب در اوایل مینگ وارد چین شده باشد و به احتمال زیاد در زمانهای امپراتوران کانگ سی (1662-1722) و چیان لونگ (1736-1795) وارد مناطق گان سو و نینگ شیا و چینگ های چین شده و دین اسلام را تبلیغ کرده است. قول دیگر آنکه بنیاد گذار آن مکتب 3 بار برای تبلیغ دین اسلام وارد چین شد. نخستین بار در استان های گوانگ دونگ و گوانگ سی دین اسلام را تبلیغ کرد. دومین بار در استان های خوئبی و خونان به تبلیغ دین اسلام پرداخت و برای سومین بار از سین کیانگ برای تبلیغ دین اسلام وارد استان های خه نان، چینگ های و گان سو شد و سرانجام در ناحیه داوان تو دونگ شیانگ ساکن گردید. این قول به گفته مکتب قدریه مبنی بر "3 بار خروج از دشتهای میانه چین" شبیه است. شاید بر اساس قول خوارزم بتوان ارتباط واقعی این دو گفته را کشف کرد. ولی در باره دو بار اول تبلیغ از " 3 بار تبلیغ دین اسلام " هیچ نشانی در گوانگ دونگ و گوانگ سی یا خونان و خوبئی پیدا نشده است. لذا قول "3 بار تبلیغ دین اسلام" صرفا راهی را برای بررسی منشا مکتب کبرویه در گان سو، نینگ شیا و چینگ های چین باز کرد. از این جهت برای جستجوی سرچشمه مکتب کبرویه در مناطق گان سو، نینگ شیا و چینگ های چین باید تاریخچه محی الدین بنیاد گذار آن مکتب را بررسی کنیم. اما در مورد سابقه محی الدین ( قبل از ورود به ناحیه داوان تو دونگ شیانگ)، غیر از اینکه او خود را یکی از فرزندان پیغمبر و عرب معرفی کرده و احمدی کبیر داچی پسرش وارد دونگ شیانگ شده و سپس در داوان تو ساکن شده و پسر دیگرش پس از ورود به دونگ شیانگ باز هم به وطن خود برگشته، اطلاعات دیگری نداریم. بر این اساس، حدس می زنیم که محی الدین به احتمال زیاد یک واعظ گروه مذهبی کبروی بود که از خوارزم یا بخارا وارد سین جیانگ چین شد و سپس در داخل سرزمین چین به تبلیغ دین اسلام پرداخت. طبق مدارک تاریخی به زبان روسی؛ افکار کبروی ار زمانی که سیف الدین بهارجی (وفات 1261 ) شاگرد نجم الدین کبری در ناحیه سوقتری نزدیک بخارا مکتب هانیک را تاسیس کرد، تا اواخر قرن 18، از غرب به شرق تا مرز غرب چین پخش شد.
مکتب کبرویه به عنوان یکی از 3 مکتب بزرگ آسیای میانه ( دو مکتب دیگر مکتب یاسیریه و مکتب نقشبندیه)، "تئوری هوشیاری" هریس ابن اسد محسیبی (781 – 857) و ابوالقاسم جند ابن محمد را رعایت کرده و معتقد است سخن صوفی تنها در صورتی که در حال بیداری و هوشیاری باشد، نشانگر افکار واقعی او است. از این رو، این مکتب در راه آشنائی با خدا طرفدار "خود اندیشیدن"، "خود را مقید ساختن" و پاکیزگی باطنی است و نظر دارد که دانش بالاتر از عقل بوده و ریاضت کشیدن مهم تر از قول دادن است. همچنین این مکتب مشتاق حالت مدهوشی بوده و در ابتدا برخلاف سیستم شهر ملایم صوفیه آسیای میانه (سیستم بخارا)، از روش سماع و خواندن ذکر با صدای بلند استفاده کرده،که تا اندازه ای با سیستم صحرا نشینی صوفیه آسیای میانه (سیستم ترکستان) شباهت دارد. سپس عده ای ذکر را با صدای پائین یا بطور آرام و بی صدا خواندند، عده دیگری ذکر را همزمان با صدای بلند و صدای پائین می خواندند. گروه مذهبی کبروی به عنوان یکی از گروه های مذهبی سیستم خوارزم، به طور واضح با تصوف شیعه ارتباط نزدیک داشته است؛ (به ویژه برخی از شعبه های فرعی آن). دو مکتب مستقل شیعه یعنی ذهبیه و نور دهاتیه در قرن 15 از سیستم گروه مذهبی کبروی جدا شده بودند. پیروان مکتب کبرویه علاوه بر "قرآن" و حدیث دائما کتابهای مقدس کبروی از جمله "ماهوتی" و "مدایح" را قرائت می کنند. پیروان مکتب کبرویه هرچند سرکرده خود را امام می خواندند نه موسس و صاحب مکتب، ولی سرکرده خود به ویژه محی الدین بنیادگذار مکتب را خیلی پرستش می کنند. در مکتب کبرویه نیز گنبد (مقبره) ساخته می شود، ولی آن مکتب مانند مکتب هواسی و تنها برای بنیادگذار گنبد می سازد (گفته بودند که برای امام نسل دوم مکتب جانگ من گنبد ساخته شد ولی بعدا منهدم گردید، اکنون پیروان اساسا گنبد بنیادگذار را زیارت می کنند. به علت اینکه مکتب کبرویه سرکرده خود را امام خوانده و منظور از امام معمولا امام مسجد داوان تو بوده، لذا مسجد داوان تو مرکز فعالیت های مذهبی مکتب کبرویه است و آخوندها امور مساجد دیگر را اداره می کنند و دائوتانگ ( dao tang محل تدریس کتاب مقدس) و گنبد به مرکز فعالیت مذهبی تبدیل نشده است (گفته بودند مکتب جانگ من، دائوتانگ مخصوص خود را ندارد). (ادامه دارد...).
ادیان فرهنگ غربی چین اسلام دین مکاتب مذهب مسلمانان جامعه شناسی