جستجو

پیشینه و تعالیم آیین بودای جنوبی (احکام و دستورات)

احکام و دستورات
مرحله نخست گفتار گام به گام در اینجا ناظر به شیلا یا «دستور» یا «فریضه» است. مراد در این بخش به جا آوردن دستورها یا قوانین تربیتى، به ویژه مجموعه پنج دستور (یا پنج فریضه)، است. به جا آوردن رسمى اینها طبعا عمل «پناه بردن» به «سه گوهر» را به دنبال دارد. با به جا آوردن این دو، به راهبرى آموزه بودایى شهادت مى دهند و تعهد مى کنند که آن را در زندگى روزانه به جا آورند. اینها در بعضى از موارد نشانه گرویدن به آیین بودا است، اگرچه در آیین بوداى جنوبى اینها را مختص به مراسم گرویدن به آیین نمى دانند، بلکه همراه با کارها، به خصوص در آغاز هر کار، آنها را در فضاى اخلاقى قرار مى دهد. تکرار این دستور که «تعهد مى کنم به قوانین تربیتى خویشتن دارى از...»، کردار (کرمه) اى است با قصد که خودبه خود مؤثر است. این قصد، کنشى است که آینده شخص را رقم مى زند و بنابراین تکرار پى درپى آن ثواب به شمار مى آید. صرف ذکر تأثیر اندکى دارد، اما به جا آوردن آن در یک بافت آیینى گیرا، تأثیر کاملى مى گذارد. هدف از این مراسم آیینى، بهتر کردن حالت دل به هنگام به جا آوردن شیلا است، چون هرچه آن حالت در آن هنگام بهتر باشد، نتیجه آینده هم بهتر خواهد بود. دستورها را با این اصل توضیح مى دهند: «با دیگران چنان کن که خواهى با تو کنند». در آیین بوداى جنوبى بر پرهیز از آزار خود یا دیگران تأکید مى کنند. اینان این اصل را از تمایل یک جانبه به یک موجود بالاتر مى دانند، که شاید به دلیل احساس وحدت بنیادین با موجودات باشد. اگر همه موجودات زنده به نوعى به هم بسته باشند، آزار به خود به معناى آزار به دیگران نیز هست. این پنج دستور، اصل بنیادین رفتار ظاهرى را نشان مى دهد که رسیدن به آن آرزوى هر بودایى است. و بیانگر اصل اساسی رفتار بیرونی است که هر فرد بودایی، باید به آن معتقد باشد و عمل کند.

پنج دستور خویشتن دارى
لازمه پنج دستور خویشتن دارى است از: 1- گرفتن جان موجودات 2- دزدى 3- لذات نامشروع جنسى 4- دروغ گویى 5- موجبان مستی مانند شراب و میگسارى. در مناطق مختلف مردم علاوه بر اینها دستورهاى دیگرى را با اندکى تغییر به جا مى آورند. از این رو، هشت دستور را اغلب در روزهاى خاصى از ماه، یعنى روزهاى بدر، ماه نو (هلال)، و تربیع به جا مى آورند. محدودیت موقت و اندک در آرایش، تفریح و رفاه مادى لازمه این دستورها است و به خصوص مقصود آن است که اشخاص عادى شیوه زندگى در سنگهه را تجربه کنند. گاهى پارچه یا شال سفیدى روى شانه مى اندازند تا نشان دهند که هشت دستور را به جا آورده اند. در کل، هدف از به جا آوردن دستورها ایجاد شرایطى است که به بهتر شدن حالت دل کمک مى کند.

کرمه یا کاما
بخش عمده آیین بوداى مردمى مبتنى بر به جا آوردن دانه و شیلا است. هر یک از این دو، فقط آنگاه تأثیر کاملى دارند که با درکى درست همراه باشند، یعنى ناگزیر از درک کنش قانون کرمه یا «کاما» (پا:کمه) هستیم. همین کرمه است که موقعیت آینده شخص را هم در این زندگى و هم در زندگى هاى آینده رقم مى زند؛ هر قصد یک تخم است که روزى به دلیل همانندى با عمل اصلى میوه مى دهد. بخش زیادى از زندگى و محیط کنونى ما ساخته و پرداخته کردارهاى گذشته ما است. این شامل شرایط مادى و اجتماعى که در آن زاده شده ایم، یعنى شرایط جسمانى تن ما و حتى بخش زیادى از توانایى روانى ما نیز مى شود. به زبان امروزى، هم محیط و هم میراث ژنى ما حاصل کردارهاى گذشته اند. اینها مزد کارهاى ما هستند. مزد این هفته بنابر کار هفته گذشته است. مزد هفته بعد موقوف به کارى است که اینک انجام مى دهیم. درک این قانون به «شناخت مالکیت اعمال» معروف است. چنین شناختى دانه و شیلا را تقویت مى کند، چون آگاهى از مسئولیت شخصى، تمام توانایى یک کردار را زیر تأثیر می برد چنین درکى دل را از عقاید جبرى یا خرافى مى رهاند. کردارهاى گذشته، محیط، وراثت، و تاریخ هیچ یک از اینها کاملا سرنوشت شخص را رقم نمى زنند؛ چون او خود آینده خویش را مى سازد. شاید یک مقایسه امروزى این را روشن کند. با شناخت قوانین گرانش یا حرکت، دیگر نیازى نیست که حرکات اجرام آسمانى را با دخالت فرشتگان یا خداوند توضیح دهیم. زندگى معنوى نیز این گونه است. با شناخت قوانین دل، دیگر نیازى نیست که دخالت مدام نیروهاى مافوق طبیعى را در نظر آوریم. البته، خورشید عملا «طلوع» و «غروب» مى کند. این بیان از منظر زبانى مجازى و متعارف به هیچ روى خطاآمیز نیست. این مثال بى شباهت به امور معنوى نیست. وانگهى، فرض ما بر این است که قانون گرانش اینک در سراسر جهان جارى است، اگرچه بنابر بسیارى از قوانین علمى، هیچ راهى براى اثبات قطعى آن وجود ندارد. قانون کرمه نیز براى همه تجربه هاى آگاهانه، چه گذشته، چه حال و چه آینده به کار مى رود. انسان، فرودست انسان و فرادست انسان، همه دستخوش آنند. چون کردارها حالت ها را مى سازند و حالت ها شرایط وجود را، پس همه موجودات زنده دستخوش تغییر حالت و تغییر وجودند. حاصل آنکه، هر موجود آگاه، ناگزیر دستخوش زاد و مرگ است.

جهان ها و کائنات
جهان در نگاه بودایى مفهومى گسترده دارد. جهان ها را در یک سلسله مراتب مکانى سازمان داده اند، یعنى جهان ها را در «خوشه ها» و خوشه ها را در «کهکشان ها» و کهکشان ها را در «ابر کهکشان ها» دسته بندى کرده اند، به طورى که هر یک، میلیاردها جهان را در میان مى گیرد. هریک از اینها، مکررا در یک دوره زمانى بسیار طولانى به وجود مى آیند و از میان مى روند. هیچ یک از اینها، به طور دقیق ناظر به جهان شناسى علمى جدید نیست، اگرچه نوگرایان بودایى تطبیق این دو را کاملا امکان پذیر مى دانند. با این همه، این برداشت بودایى، دست کم در مقیاسى درست است و به نحو مطلوبى از این حیث با جهان یگانه نسبتا محدود ادیان سامى قابل مقایسه است. اما از دید سنتى تر، چنین جهانى فقط بخشى از کل است. این جهان نیز سطوح متعددى دارد. سطوح زیرین شامل چهار سراشیبى (اپایه) هاى بى شکل، که فراتر از مرزهاى این وجود محدودند، از جهاتى برترند. از دید سنتى، میان جهان هاى آسمانى و حالات دانستگى یا آگاهى، تناظر یک به یک بر قرار است، یعنى توازى روان شناسى و جهان شناسى سیماى بنیادین اندیشه بودایى است. در حقیقت، بسیارى از گزاره هاى جهان شناختى بودایى را مى توان به گزاره هاى ناظر به حالت معنوى شخص تبدیل کرد. بعضى از نوگرایان بودایى جهان شناسى سنتى را نماد پردازى محض مى دانند؛ مثلا حوزه هاى دوزخ نماد حالات گناه و خودآزارى است. حتى آثار باستان نیز این تفسیر را تأیید مى کند، که نشان مى دهد آیین بودا از همان آغاز به روان شناسى علاقه آشکارى داشته است. با آنکه بسیارى از مفسران بودایى با تکیه بر قانون کرمه هنوز معناى حقیقى واژه را مدنظر دارند، این نیز نامعمول نیست که هردو برداشت نمادین و لغوى را قابل قبول و موجه بدانند.

آسمان ها
نخستین مرحله گفتار گام به گام در آخر به وصف حوزه هاى دیوه (یا دواها) هایى مى پردازد، که سرشار از خوشى هاى آسمانى اند. چون هر چه اعمال دانه و شیلا لطیف تر و مهذب تر باشند، سطح دانستگى حاصل از آن، لطیف تر و حالت تولد دوباره ناشى از آن تضمین شده تر است. آسمان هاى زیرین را مى توان به طور کاملا ملموس به تصویر کشید، یعنى انباشته از قصرها و باغ ها، مکان هاى زیبا و شگفت با درختان شگفت آور آرزو که هر آرزویى را برآورده مى کنند. بسیارى از بوداییان معمولى از داشتن چنین مقصدى کاملا خشنودند. اغلب به خطا، چنین اندیشه اى را از جهتى نادرست مى دانند. این اندیشه را باید بیشتر مبنایى لازم براى آغاز خود راه معنوى به شمار آورد. بودا روگردانى از دنیا و جستجوى حقیقت را از ناز و نعمت هاى کاخ آغاز کرده بود. بنابراین، زندگى نیک توأم با تجربه سرشار از لذت هاى سالم نیز نقطه شروع مطلوبى است براى ابراز ناخرسندى از آنها. در حقیقت، این دیدگاه را در داستان مشهور ناندا، پسرعموى بودا، که در روز جشن ازدواجش با ترفندى عملا به زندگى رهبانى کشیده شد، به وضوح توضیح داده اند. در حالى که انگیزه اش، چنان که انتظار مى رفت، رو به کاهش نهاد، در جهان هاى آسمانى تصویرى از پریان زیبا را به او نشان دادند و گفتند از آن او است، مشروط به آنکه رهبان باقى بماند. البته، در واقع نتیجه این داستان آن است که ناندا و همسرش هردو سرانجام به روشن شدگى رسیدند. چیزى که این داستان به تصویر مى کشد، سنت بعدى به آن به منزله دستاویز خوب بودا در تعلیم اشاره مى کند.

گفتار گام به گام: بخش دوم
موضوع این بخش، جهان حسیات و آسمان هاى برتر است.

جهان حسیات
گفتار گام به گام در این بخش به تجربه حسى مى پردازد. مقصود نشان دادن این است که چگونه جاذبه هاى رنگ، صدا، بو، طعم و تماس مالک دل شده و آن را هم در بیدارى و هم در خواب و تخیل قلب مى کنند. در ملموس ترین سطح، جستجو براى مال خواهى و تملک ها، یا (در صورت ناکامى) منجر به این مى شود که حسرت تملک هاى دیگران را بخورد و یا (در صورت کامیابى) با احساس تملک، ترس از کف دادن آنها را دارد. این مال خواهى، علت نهایى بسیارى از خشونت ها، بدکردارى ها و دزدى هاست و دهش و شیلا را نیز به آسانى تضعیف مى کند. مال خواهى خطرى است که تجربه حسى را تهدید مى کند، تجربه حسى در مقایسه با یافته هاى برتر حتى به منزله سرچشمه خوشى و نیکبختى، پست است، و دلى که به آن سرگرم شود، از تماس با سرشت حقیقى خویش باز مى ماند. شخص با رهایى از بند تجربه حسى به ثمره اى حقیقى دست مى یابد. دل بستگى ها و آزمندى هایى که مانع خودانگیختگى کنش اند، دیگر سنگ راه کنش دل نمى شوند. دل با رهایى از دغدغه ها و علاقه ها به نوعى کنش ساده تر و شفاف تر باز مى گردد. حاصل طبیعى این کار دو چیز است: یکى، سعه صدر بیشتر با موجودات دیگر و دیگرى، نوعى سلوک کلى تر. این را در چهار «براهما» (یا مقام) جاودانه خلاصه مى کنند، یعنى مهر به همه موجودات؛ همدردى با رنج آنان؛ شاد بودن از شادى آنان؛ و نگاه یکسان به بدى ها و خوبى هاى آنان.

آسمان ها (بهشت های) برتر
کسب چنین حالاتى راه آسمان هاى براهما را باز مى کند، که از نوعى دیانه (تفکر و مراقبه نفسانی) آرام (بهاوانا) به آن مى رسند. ساکنان این آسمان ها ساکن در قدرت، تابندگى و زیبایى اند. حواس در اینجا نقش بسیار جزئى ترى دارد، اما چون این ساکنان هنوز دستخوش قانون کردار (کرمه) اند، ممکن است سرانجام به سطحى پایین تر سقوط کنند. چسبیدن به چنین سطحى خطرى است که ساکنان این حالت را تهدید مى کند. با این همه، این حالت یک ثمره چشمگیر دارد، یعنى دل حساسیت، پذیرندگى و پایدارى لازم براىدرک کامل عمیق ترین آموزه را پیدا مى کند.

آموزه متعالى و برین
در واقع این عبارت را مى توان به آموزه دمه (داما)، خاص بودایان و یا آموزه دمه متعالى بودایان برگرداند. در شکل اول به معنى بخشى از آموزه بودا خواهد بود که مختص و منحصر به بودا است (برخلاف گفتار گام به گام که با سنت هاى معنوى دیگر وجه مشترکى داشت)، حال آنکه در شکل دوم، به معنى برترین آموزه است. این آموزه به هر دو شکل، شامل چهار حقیقت جلیل و دیانه بودایى است.

چهار حقیقت جلیل و برجسته
این چهار حقیقت، اغلب با عنوان اریه (آریا) یا حقایق برجسته و اصیل مورد اشاره قرار می گیرند، چونکه فرد را به مرحله شرافت و بلندی خاصی رهنمون می شوند که نه از طریق تولد و منزلت موروثی، بلکه به واسطه تهذیب درونی کسب می شوند. این حقایق را به طور سنتی بر پایه تشبیه با یک دکتر شرح می دهند. پزشک ابتدا بیماری یک نفر را تشخیص می دهد، سپس علت آن بیماری را پیدا می کند، بعد آن علت را برطرف می سازد، آنگاه مداوایی را تجویز می کند که سلامت بیمار را به وی بر می گرداند. حقایق چهارگانه بودایی نیز همین روش را در مورد شرایط عمومی انسانی بکار می گیرند. اما موضوع به این سادگی ها هم نیست. بودا در عبارت مشهوری، شگرد خویش ساریپوتا را که فکر می کند حقایق چهارگانه اصیل بودایی روشن و به آسانی درک می شود، سرزنش کرد. علم به این چهار حقیقت کافى نیست. فقط با یک درک کامل و بنیادین مى توان به تبدل کامل معنوى رسید؛ بنابراین به یک حالت پیشین درست نیاز است. این چهار حقیقت، بیشتر حقیقت تجویزى است، تا توصیفى. این مهم نیست که جهان در این راه است؛ بلکه بر عکس، وقتى که دل آن طور که باید در آرامش است، شخص باید به اشیا در این راه، مدام به قصد تغییر دل به حالت بهتر نگاه کند.
(ادامه دارد..).

منابع

  • جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 1- صفحه 786-741
  • ال.اس.کازینز- آیین بودا- مترجم علیرضا شجاعی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1384

کلید واژه ها

ادیان فرهنگ غربی بودا جامعه شناسی قانون اعتقاد باورها

مطالب مرتبط

پیشینه و تعالیم بودیسم اولیه (مهایانه) موعود و منجی در آیین بودیسم (نقش میتریه) تعالیم و آموزه های دینی آیین جین (ریاضت در آئین جین) آیین سیک (تعالیم و آموزه های دینی) دین برهمن و مسائل اساسی آن باورهای انسانهای نخستین در دوره پارینه‌سنگی (سنت ها) خرافات در باورها و فرهنگ یونانیان باستان

اطلاعات بیشتر

پیشینه و تعالیم آیین بودای جنوبی (آموزه ها) پیشینه و تعالیم آیین بودای جنوبی (موضوع پرستش) پیشینه و تعالیم آیین بودای جنوبی (گرایشات)

ابزار ها