اسلام رابطه همجنس گرایی میان مردان و میان زنان را تحریم می نماید. اسلام چنین رابطه ای را غیر طبیعی و انحرافی از روال معمول می داند. ذکر مشخصی از این عمل در قرآن آمده است: «آیا از همه مخلوقات به مردان میل می کنید، و همسرانی را که خدا برای شما خلق نمود رها می کنید؟ به راستی که مردمی متعدی هستید.» این آیه به مسلمانان یادآوری می کند که لوط پیامبر از سوی خدا مامور بود که مردم خود را بر عمل همجنس گرایی میان مردان و میان زنان انذار نماید. به علاوه، لواط عملی مغایر فطرت طبیعی انسان تلقی شده است.
مذمت همجنس گرایی در آیات و روایات
ازدواج هم جنس در اسلام و در ادیان آسمانی مردود و ممنوع اعلام شده است. از نگاه کلی تر همجنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت همخوانی نداشت، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی آنها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت همجنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، می توان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعا روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می شود، آن چنان که تمام آب های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می کند و از رحمت خویش دور می دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است.»
سپس فرمود: «هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی آید.» در مذمت لواط در قرآن از قول حضرت لوط (ع) به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد می روید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها می کنید؟! شما قوم تجاوزگری هستید.» (شعراء/ 165) پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بوی بهشت به مشام کسی که مورد همجنس گرایی واقع می شود، نخواهد رسید.» این رابطه از نظر شرعی کاملا مردود است و هرگز نباید انجام گیرد کما اینکه امام صادق (ع) در بیان فلسفه حرمت لواط می فرماید: «اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی نیاز می شدند و این موجب قطع نسل بشر می شد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد.»
نظر پزشکی نیز ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است. هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمی کند و مسلما هیچ نظریه مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. از طرف دیگر سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری های مقاربتی از طریق مقعد (پشت) راحت تر منتقل می شوند. خیلی از افراد تصور می کنند که در رابطه مقعدی هیچ خطری آنها را تهدید نمی کند، در حالی که چون مقعد در درون خود باکتریهای زیادی دارد، انتقال ویروسهای نظیر ایدز و... راحت تر انجام می گیرد این باکتریها با شستشو از بین نمی روند. از آن گذشته دریچه مقعد یک درچه خروجی است، پس وارد شدن هر چیزی از این دریچه علاوه بر آسیب به دریچه و موارد ذکر شده همراه با درد است. و به مرور باعث باز شدن هر چه بیشتر دریچه مقعد و پیدایش عوارض ذکر شده می شود.
کشیده شدن افراد به اینگونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگى گردد. گاهى ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد. قابل توجه اینکه در حالات قوم لوط مى خوانیم که عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروانهاى شام قرار داشت و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى کنند در آغاز چنین به آنها وانمود مى کردند که قصد تجاوز جنسى به آنان دارند تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجا به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجا در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند. (بحار/ ج 12 ص 147) حتى شوخى هاى بى موردى که گاهى در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود مى شود گاهى انگیزه کشیده شدن به این انحرافات مى گردد، به هر حال باید به دقت مراقب اینگونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید.
در روایات و تواریخ اسلامى اعمال زشت و ننگین دیگرى به موازات انحراف جنسى از آنها نقل شده است از جمله در "سفینة البحار" مى خوانیم: «قیل کانت مجالسهم تشتمل على انواع المناکیر مثل الشتم و السخف و الصفح و القمار و ضرب المخراق و خذف الاحجار على من مر بهم و ضرب المعازف و المزامیر و کشف العورات؛ گفته مى شود مجالس آنها مملو بود از انواع منکرات و اعمال زشت، فحشهاى رکیک و کلمات زننده با هم رد و بدل مى کردند، با کف دست بر پشت یکدیگر مى کوبیدند، قمار مى کردند، و بازیهاى بچه گانه داشتند، سنگ به عابران پرتاب مى کردند و انواع آلات موسیقى را بکار مى بردند و در حضور جمع بدن خود را برهنه و کشف عورت مى نمودند.» (سفینة البحار/ ص 517) روشن است در چنان محیط آلوده اى، انحراف و زشتى هر روز ابعاد تازه اى به خود مى گیرد، و اصولا قبح اعمال ننگین برچیده مى شود و آن چنان در این مسیر پیش مى روند که هیچ کارى در نظر آنها زشت و منکر نیست! و از آنها بدبخت تر اقوام و ملتهایى هستند که در عصر پیشرفت علوم و دانشها در همان راه گام برمى دارند و حتى گاهى اعمالشان به قدرى ننگین و رسوا است که اعمال قوم لوط را به فراموشى مى سپارد.
یکی از چیزهایی که پایه خانوادگی و محیط خانوادگی را محکم می کند، مسأله روابط جنسی سالم است و علت اینکه پایه کانون خانوادگی در دنیای اروپا سست و متزلزل است همین است و امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده ایم. اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد، زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است، اسلام اصرار فراوانی به خرج داده که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود، فلسفه تحریم نظر بازی و تمتعات جنسی از غیر همسر قانونی، و هم فلسفه حرمت خودآرائی و تبرج زن برای بیگانه همین است.
اخلاقی که امثال راسل از آن تبلیغ می کنند و نام آن را اخلاق نوین گذاشته اند همان است که ثمره اش آشفتگی بیش از پیش غرائز و تمایلات است و بر خلاف مدعای آنها که اخلاق کهن را متهم به آشفته ساختن روح می کنند، سیستم اخلاقی خود آنها سزاوار این اتهام است. امروز پدیده های اجتماعی خاصی و به عبارت دیگر مشکلات اجتماعی مخصوصی پیدا شده که افکار علماء اجتماع را به خود مشغول داشته است. رعایت نکردن راه و روش زنـدگـى و سـنـتـهـاى اسلامى در محیط خانوادگى و اجتماعى، چه در زمان کار و یا در ایام فراغـت، مـوجبات پـدید انحرافات جنسی را فراهم خواهد ساخت و همین طور اگر در ریشه هاى پیدایش انحرافات جنسى از قبیل روابط نامشروع بین دختر و پسر، همجنس گرایى تحقیق نماییم، مى بینیم که هر خانواده اى که دستورهاى اسلامى، به خصوص حریم بین زن و مرد و دختر و پسر، را رعایت نکرده باشد، به نوعى از انواع انحراف جنسى مبتلا گردیده است.
"همجنس گرایى" چه در میان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقى است که سرچشمه مفاسد زیادى در جامعه خواهد بود. اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) مى بینند، و هرگونه تمایلات جنسى در غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانى و یک نوع بیمارى روانى است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید مى گردد و نتیجه اش بى میلى به "جنس مخالف" و اشباع ناسالم از طریق "جنس موافق" است.
فلسفه تحریم همجنس گرایى از نظر امام رضا (ع)
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (ع) در فلسفه تحریم همجنس گرایى چنین آمده است: «علة تحریم الذکران للذکران، و الاناث للاناث، لما رکب فى الاناث و ما طبع علیه الذکران، و لما فى اتیان الذکران، الذکران و الاناث للاناث، من انقطاع النسل، و فساد التدبیر، و خراب الدنیا؛ فلسفه تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان این است که این امر بر خلاف طبیعتى است که خداوند براى زن و مرد قرار داده (و مخالفت با این ساختمان فطرى و طبیعى، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد) و به خاطر این است که اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع مى گردد، و تدبیر زندگى اجتماعى به فساد مى گراید، و دنیا به ویرانى مى کشد.»
این مساله تا به آنجا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامى حد آن بدون شک اعدام شمرده شده است، و حتى براى کسانى که مراحل پائین تر همجنس گرایى را انجام مى دهند مجازاتهاى شدیدى ذکر شده، از جمله در حدیثى از پیامبر اسلام (ص) مى خوانیم: «من قبل غلاما من شهوة ألجمه الله یوم القیامة بلجام من نار؛ کسى که پسرى را از روى شهوت ببوسد خداوند در روز قیامت لجامى از آتش بر دهان او مى زند.» مجازات کسى که مرتکب چنین عملى شود از سى تا 99 تازیانه ذکر شده است. به هر حال شک نیست که انحراف جنسى از خطرناکترین انحرافاتى است که ممکن است در جوامع انسانى پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقى مى افکند و انسان را به انحراف عاطفى مى کشاند.
اثرات ویرانگر در اعصاب و روح انسان
این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم بدن انسان و حتى در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگرى دارد. مرد را از یک مرد کامل بودن، و زن را از یک زن کامل بودن ساقط مى کند، به طورى که چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسى شدید مى شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبى براى فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلى از دست مى دهند. افراد "همجنس گرا" تدریجا به انزوا و بیگانگى از اجتماع و سپس بیگانگى از خویشتن رو مى آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانى مى شوند، و اگربه اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماریهاى جسمى و روانى مختلفى گرفتار شوند. به همین دلیل و به دلائل اخلاقى و اجتماعى دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایى را در هر شکل و صورت تحریم کرده، و براى آن مجازاتى شدید که گاه به سرحد اعدام مى رسد قرار داده است.
موضوع مهم این است که بى بند و بارى و تنوع طلبى بیمارگونه دنیاى متمدن مادى، بسیارى از پسران و دختران را به سوى این انحراف بزرگ مى کشاند، نخست پسران را تشویق به لباسهاى جلف و زنانه و خودآرایى مخصوص و دختران را به لباسهاى پسرانه دعوت مى کند، و از اینجا انحراف و همجنس گرایى شروع مى شود تا جایى که به وقیح ترین اعمال در این زمینه، شکل قانونى مى دهند و از هرگونه پیگرد و مجازات برکنار مى دانند. گرچه در دنیاى غرب که آلودگى هاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتیها مورد تنفر نیست و حتى شنیده مى شود در بعضى از کشورها همانند انگلستان طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا کرده!!
ولى شیوع این گونه زشتیها هرگز از قبح آن نمى کاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است. گاهى بعضى از پیروان مکتب مادى که اینگونه آلودگیها را دارند براى توجیه عملشان مى گویند ما هیچگونه منع طبى براى آن سراغ نداریم! ولى آنها فراموش کرده اند که اصولا هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند. توضیح اینکه انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است. هرگونه کارى که تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد، یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى کند. مردى که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى که تن به چنین کارى مى دهد هیچکدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهاى امور جنسى "هموسکسو آلیسم" (همجنس گرایى) به عنوان یکى از مهمترین انحراف ذکر شده است.
ادامه این کار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا مى کشد و در مورد کسى که تن به این کار در مى دهد احساسات زنانه تدریجا در او پیدا مى شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزش طبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود که از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد، و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نکنند. این گونه اشخاص از نظر روانى غالبا سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس مى کنند. قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزى است تدریجا از دست مى دهند، و یک نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى کند. آنها اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى کمک نخواهند و این عمل به صورت عادتى براى آنها در آید، ترک آن مشکل خواهد شد، ولى در هر حال هیچ وقت براى ترک این عادت زشت دیر نیست، تصمیم مى خواهد و عمل. به هر حال سرگردانى روانى تدریجا آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید و این یک بدبختى بزرگ دیگر است.
مفاسد اخلاقى و اجتماعى همجنس بازی در روایات
جالب اینکه در روایات اسلامى در عباراتى کوتاه و پر معنى اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق (ع) مى خوانیم که کسى از او سؤال کرد «لم حرم الله اللواط؛ چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟» فرمود: «من اجل انه لو کان اتیان الغلام حلالا لاستغنى الرجال عن النساء و کان فیه قطع النسل و تعطیل الفروج و کان فى اجازة ذلک فساد کثیر؛ اگر آمیزش با پسران حلال بود مردان از زنها بى نیاز (و نسبت به آنان بى میل) مى شدند، و این باعث قطع نسل انسان مى شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف مى گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى به بار مى آورد.»
اسلام برای همجنس گرایی مجازاتی سنگین قرار داده است. اسلام برای همجنس گرایی مجازات شلاق و برای لواط مردها و سومین مرتبه از مساحقۀ زنان، حکم اعدام، صادر کرده است. ذکر این نکته نیز قابل توجه است که اسلام یکى از مجازاتهایى را که براى چنین افرادى قائل شده آن است که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است یعنى اگر چنین کارى قبل از ازدواج صورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى مى شوند. سیاست کیفری اسلام دارای دو نوع درمان برای دو مرحله ویژه از وضعیت جامعه است:
الف) پیش بینی مجازات های خفیف با شرایط اجرای آسان تر
جرائمی که حاکی از وخامت شدید اوضاع اجتماعی نبوده و در شرایط عادی جامعه رخ می دهد، در این دسته قرار می گیرد. این دسته از مجازات ها، جرائمی است که اختیارات قضات در این نوع جرائم وسیع تر بوده و می توانند با در نظر گرفتن شخصیت مجرم و اوضاع واحوال ارتکاب جرم، تصمیم مقتضی را در برخورد با وی اتخاذ نمایند.
ب) پیش بینی مجازات های شدید
اعمال این مجازات ها منوط به شرایط و قیدهای فراوان است، به نحوی که گاه به ندرت فراهم می شود. این نوع مجازاتها از نوع درمان های سخت است که تنها در شرایط خاص به کار گرفته می شوند. این نوع درمان در جائی تجویز می شود که بزهکاری در آن به وضع حاد و بغرنجی رسیده، پرده های عفت دریده شده و ارتکاب جرائم در ملأ عام قبحی ندارد. در کدام جامعه زنا واقع می شود، در حالی که چهار نفر مرد عادل شاهد وقوع آن باشند؟ چنین جامعه ای قطعا دچار بیماری چنان شدیدی شده که مداوای آن از راه های عادی ممکن نیست و نیاز به شوک دارد. در جامعه ای که خون بیگناهی را به ناحق بر زمین می ریزند، کدام اهرم قوی می تواند از وقوع مجدد این بیماری خطرناک جلوگیری کند؟
گرفتن اموال مجرم، سلب آزادی او، اصلاح و درمان مجرم، یا سازگار کردن او با جامعه، همه این امور در جای خود لازم و مفید هستند، اما برای حفظ امنیت و حیات جامعه کافی نیست. اسلام، سلب زندگی و آزادی مجرم را هدف قرار نداده است. سیاست کیفری اسلام بیشتر تهدید به مجازات است، تا اجرای آن، از این رو مثلا برای اجرای حد سرقت، شرایط فراوانی گذاشته که جمع شدن همه آنها بسیار بعید است. همین طور در زنا، لواط و جرایم عفافی، شرایطی را بیان می کند که مشخص می کند هدف اسلام بیشتر جلوگیری از اشاعه فحشا و علنی شدن بزهکاری در جامعه است تا اجرای مجازات. همجنس گرایی نیز از دسته دوم است.
ادیان الهی اسلام روابط جنسی لواط بیماری احکام فقهی انحراف اخلاق