نظر هلاخا درباره رفتار جنسى یک یهودى را مى توان چنین خلاصه کرد: تشویق ارتباطات جنسى مبتنى بر ازدواج؛ و منع کارهاى پیش از ازدواج، خارج از حدود ازدواج، و همجنس خواهانه. ابن میمون هلاخا را این چنین معرفى مى کند: «پیش از آمدن تورات، مرد زن را در بازار مى دید و اگر هر دو با ازدواج موافق بودند او را به خانه خود مى برد، و با او در خلوت آمیزش مى کرد، و زن همسر او مى شد. اما آنگاه که تورات داده شد به اسرائیل فرمان دادند که اگر مردى خواهان ازدواج با زنى است بایست او را در پیشگاه دو شاهد به عقد خود در آورد... اگر زن خواستار طلاق باشد نیاز به گط یا برگه طلاق خواهد داشت.»
روابط جنسی قبل از ازدواج در دین یهود
یکی از ده فرمان، یعنی بخشی از تورات که شماری از مفاهیم بنیادین یهودیت را در بر می گیرد، مقرر می دارد که یهودیان نباید مرتکب زنا شوند. زنا عبارت از برقراری رابطه جنسی حرام، با شوهر یا زن دیگری است. به عبارت دقیق می توان گفت که در یهودیت، روابط جنسی قبل از ازدواج ممکن الحصول نیست، زیرا برقراری رابطه جنسی یکی از سه مرحله ازدواج است. اگرچه ترتیب سنی این سه مرحله، نامزدی، عقد و زفاف است، ولی این ترتیب قاطعانه تثبیت نشده است. آنچه مهم است آن است که در صورت برقراری رابطه جنسی با طرف دیگر ازدواج، انسان فرایند ازدواج را آغاز کرده است. البته این تعریف فنی آن است، ولی در عمل ممکن است رابطه جنسی قبل از ازدواج وجود داشته باشد.
تلقی کلی یهودیان آن است که تساهل در این روابط، مخرب صفات عالی روابط انسانی است، روابط جنسی را به ابتذال می کشاند و مناعت نفس را تضییع می نماید. اما فرزندی که از چنین رابطه ای متولد می شود نامشروع نیست. طبق قوانین یهود فرزند حاصل از زنا نامشروع است. اگر چه در یهودیت نص قانون نسبتا ملایم است، ولی تفسیر کلی آن در حد معقولی سخت گیر است. در طول زمان و حد اقل تا همین اواخر، تعداد فرزندان حاصل از روابط غیر زواجی در جامعه یهود، در مقایسه با ارقام جوامع وسیع تری که یهودیان در آن زندگی می کنند، معدود بوده است. دلیل آن که پذیرش فرزند برای والدین یهود سنتا بسیار دشوار بوده است، همین بس که در جامعه یهود به قدر کافی کودک ناخواسته وجود ندارد. یک دلیل دیگر این اطاعت ظاهری از قانون ممکن است این باشد که در جهان یهود، موضوعات جنسی لزوما از محرمات نیست و هرگز چنین نبوده است. مثلا، احکام مربوط به روابط جنسی را کودکان بسیار جوان مطالعه می کنند؛ حیض، مضاجعت و شرمگاه مرد و زن جنبه های ضروری زندگی محسوب می گردد، که در محاورات از آنها اجتناب نمی شود. هنگامی که موضوعی از محرمات نباشد، امکان اغوا شدن یا وسوسه شدن در اثر آن دشوارتر می گردد.
محدودیت های هلاخا براى جلوگیرى از روابط نامشروع
به منظور جلوگیرى از به وجود آمدن روابط جنسى نهى شده، خواه از نوع زناى با محارم و یا زناى محصنه که از نهى شدیدترى برخوردارند، و یا حتى مثل روابط پیش از ازدواج که گرچه کم اهمیت تر، اما ممنوعند، هلاخا روابط اجتماعى میان دو جنس را به شدت محدود مى کند. نیز مردان را ترغیب مى کند که از زن ها فاصله بگیرند، در جمع آنان حرکات سبک انجام ندهند، به زیبایى آنها خیره نمانند، عطر ایشان را نبویند، و پشت سر آنان راه نروند. هلاخا ممنوع کرده است که مرد از کنار یک روسپى خانه رد شود یا به آواز زن گوش دهد، یا در جاى خلوت از کمک زنى بهره گیرد، و یا آنکه یکى از خویشاوندان نزدیک را، به جز در مورد والدین نسبت به فرزندان نابالغشان، در آغوش گیرد و ببوسد.
این منع در مورد تنها ماندن با جنس مخالف در اتاق یا خانه اى دربسته، که به ییحود مشهور است، نیز وجود دارد. این مسئله قطع نظر از اینکه آیا یک طرف یا هر دوى آنان ازدواج کرده اند یا نه، و نیز اینکه آیا طرف، یهودى است یا بیگانه، مطرح است ولى استثناهاى آن عبارتند از والدین با فرزندانشان، زن و شوهرها، و فرد بالغ با دختر کمتر از سه سال یا پسر کمتر از نه سال. به گونه اى مشابه، گماردن مردى به مقام عهده گیرى مسئولیت زنان در جایى که به او فرصت انس با آنان را خواهد داد ممنوع شده است. همین نهى به مورد مرد یا زن مجردى که بخواهد مربى کودکان نوپا باشد نیز بسط مى یابد؛ زیرا وى به هنگامى که پدر یا مادر براى گرفتن بچه مى آید مدام در تماس با جنس مخالف قرار خواهد گرفت.
تفاوت استمنا برای مردان و زنان در هلاخا
گذشته از این حدود احتیاطى که براى جلوگیرى از روابط نامشروع میان دو جنس مخالف وضع شده اند هلاخا استمناى مردان را نیز ممنوع کرده است؛ زیرا فرضش بر آن است که هیچ کس نمى تواند خود را کاملا مالک غریزه جنسى اش بداند. در مجموعه هاى هلاخایى استمناى زنان به صراحت منع نشده است؛ زیرا در میان مراجع قرون وسطا در این باب چون و چراهاى مهمى وجود داشته است. از همین رو ربى یعقوو بن مئیر (قرن دوازدهم) استمناى زنان را مجاز مى شمرد؛ زیرا «نطفه» زن بر خلاف نطفه مرد از بدنش بیرون نمى آید. دیگر هلاخائیان قدیم با این رأى موافق نیستند و استمنا را براى زنان نیز ممنوع مى دانند.
زوهر درباره استمناى مردان مى گوید: «در این جهان از همه گناهانى که آدمى خود را با آنها به پلیدى مى آلاید، این گناهى است که بیشترین پلیدى را مى آورد. هلاخا براى جلوگیرى از احتمال استمنا مجموعه اى از حدود احتیاطى را قرار داده است. مردان نباید به عمد در خود باعث نعوظ شوند، یا درباره امور جنسى فکر کنند، یا به پشت بخوابند، یا عمل جنسى حیوانات را تماشا کنند، یا عضو جنسى خود را، حتى به هنگام ادرار کردن، در دست گیرند، و یا اینکه شورت هاى چسبان بپوشند.»
به نظر می رسد در منابع یهود، هیچ اشاره ای به این که یهودیان هم جنس گرایی را به رسمیت می شناسند، وجود ندارد؛ تنها به این نکته اشاره شده که یهودیان به هم جنس گرایی عمل می کنند. معتبرترین متنی که در تورات یافت می شود این است: «نباید با مردان بخوابی، همان گونه که با زنان می خوابی، این یک فسق است.» در ادامه همین مطلب اضافه می کند: «اگر مردی با مردی، همچون زن، بخوابد، هر دو مرتکب فسق شده اند، و البته کشته خواهند شد.» البته این نکته شایان ذکر است که هیچ سابقه ای از انجام چنین اعدامی وجود ندارد. به هر حال بر خلاف استمنا که اصلا یادى از آن در کتاب مقدس نشده است همجنس بازى مردان به صراحت منع شده و مجازات مرگ براى آن در نظر گرفته مى شود. با این حال در قوانین مدون همجنس بازى مردان، نمود بارزى ندارد.
همجنس گرایی در میان زنان از نظر تلمود بابلی
احتمال وقوع فعالیت هم جنس گرایی در میان زنان در بحثی در تلمود بابلی پذیرفته شده است. حکمی که در آنجا صادر شده این است که زنی که اقدام به هم جنس گرایی کند، صلاحیت ازدواج با روحانی اعظم را ندارد. از آنجا که این حکم در مورد زنان مطلقه و روسپی هم جاری است، روشن نیست که در این تعبیر چه هدف اخلاقی وجود داشته است؛ اما قطعا به نظر می رسد که همجنس گرایی مردان از همجنس گرایی زنان جدی تر تلقی می شده است. بدون تردید، این، نفس عمل (و نه شخص) است که محکوم است. این دیدگاه با تفکر کلی یهود که مردم کارها را کم و بیش به اختیار خود، و نه از روی ناچاری، انجام می دهند، مقارنت دارد.
جالب آن که، تلمود به بررسی این نکته که آیا دو مرد می توانند تنها باشند می پردازد، و به این تصمیم می رسد که این رفتار قابل قبول است، زیرا یهودیان این گونه رفتار نمی کنند. در قرن 16، خاخام جوزف کارو در شولخان آروخ توصیه می کند که با توجه به معیارهای رفتاری جاری در میان بعض مردم، عاقلانه تر آن است که دو مرد با هم تنها نباشند. حتى شولخان عاروخ که مهم ترین قانون نامه موجود است ممنوعیت همجنس بازى را مستقیما بیان نکرده است بلکه با نقل قول از تلمود، صرفا چنین اظهار مى دارد که از یهودیان انتظار اعمال همجنس بازانه نمى رود و در نتیجه فرد یهودى مجاز است که در خلوت با یهودى مذکر دیگرى تنها بماند. اما با این حال براى اطمینان بیشتر بهتر است که از این امر نیز دورى شود.
خاخام جوزف کارو نویسنده این قانون نامه آنگاه چنین متذکر مى شود که در این زمانه که مردان بدکردار زیاد شده اند باید از خلوت کردن با مذکرى دیگر دورى جست. شارح بعدى توضیح مى دهد که کارو از آن رو چنین حکم کرده است که در کشورى اسلامى مى زیسته و در آنجا همجنس بازى رواج داشته است. در ممالک مسیحى که این امر رواجى ندارد احتیاجى نیست که یهودیان زیاد نگران این مسئله باشند. اگرچه همجنس بازى زنان به صراحت در کتاب مقدس منع نشده است اما مورد نهى هلاخا قرار مى گیرد؛ زیرا که این عمل یکى از «اعمال سرزمین مصر» است و یهودیان باید از آنها بپرهیزند. از همین رو به شوهران هشدار داده شده تا مانع معاشرت زنان همجنس گراى شناخته شده با همسرانشان گردند.
تفاوت میان یهودیان سنت گرا و یهودیان مترقى
معمولا یهودیان سنتگراى محض تمامى قید و بندهاى بالا در باب روابط جنسى را از آرمان هاى خود تلقى مى کنند و تا آنجا که در چنین مسائلى امکان دارد به اجراى لفظ به لفظ آنها مى پردازند. به دلیل آنکه تعارضى که میان لذاید شهوانى موجود در تبلیغات، سینما، تلویزیون و مدهاى روز، با آرمان هاى هلاخایى وجود دارد بسیار شدید است یهودیانى که در جوامع شهرى جدید زندگى مى کنند مجبورند معمولا تا حدى سازگارى و همراهى نشان دهند. آن یهودیان سنتى که در الزامات و خواسته هاى هلاخایى تعدیلى روا مى دارند براى رفتار خویش چنین دلیل مى آورند که امور شهوانى ممنوع از دوره اى تا دوره دیگر، و از جامعه اى تا جامعه دیگر تفاوت مى کنند، و هلاخایى که در شولحان عاروخ وجود دارد بازتاب عادات اجتماعى بسیار متفاوتى بوده است. یهودیان مترقى عموما بسیارى از جزئیات این اخلاق جنسى هلاخایى را دور ریخته اند، چرا که آنها را نمودهاى آمیزه اى از افکار و رفتار قرون وسطایى و عرف ویکتوریایى مى دانند. البته اندیشه اساسى منحصر ماندن ارتباطات جنسى به زوج هاى ازدواج کرده و وفادارى جنسى در ازدواج هنوز نزد اندیشمندان یهودیت مترقى از اهمیت بالایى برخوردار است.
یکى از وظایفى که انجام آن بر عهده هر مرد یهودى گذاشته شده ازدواج کردن و بچه دار شدن است. این امر مبتنى بر فرمانى است که در برشیت 1:22 متوجه آدم (ع) و حوا شده و در 9:1 و 7 به نوح و فرزندانش خطاب شده است. یهودى اى که براى تشکیل خانواده تلاشى نمى کند مانند کسى دانسته شده است که خونى ریخته باشد، یا صورت خدا را که همه انسان ها به شکل آن آفریده مى شوند بى ارج بداند، و یا باعث شود که حضور خدا از اسرائیل رخت بربندد. گرچه پسر از 13سالگى شأنیت ازدواج دارد، و در نسل هایى پیشین سن و سال هاى کمتر ترجیح داشته اما سن معمول ازدواج 18 سال بوده است. حداکثر سن ازدواج 20 سالگى بود و تأخیر نمى بایست از آن فراتر رود. مقامات دینى هم معمولا بر مرد مجردى که از این سن گذشته بود فشار مى آوردند تا خود همسرى برگزیند. تنها دلیل قابل قبول براى مجرد ماندن در تمام عمر اشتیاق فرد به وقف کردن زندگى اش براى آموختن تورات بود؛ البته این امر مى بایست با این اطمینان همراه باشد که وى قادر به تسلط به هوس هاى جنسى اش هست.
اما حتى در چنین موردى تجرد نامطلوب انگاشته مى شد؛ زیرا داشتن بچه، و «پر ثمر بودن و زیاد شدن» از وظایفى بود که باید انجام مى گرفت. این وظیفه به محض آنکه فرد پسر یا دخترى پیدا مى کند انجام گرفته است اما فرزندان برکتى از جانب خدا به شمار مى آیند و در نتیجه، خانواده بزرگ در میان یهودیان ارتدکس هم به لحاظ دینى مطلوب است و هم واقعیت اجتماعى آن مطرح است. نیز حتى اگر مردى که زنش مرده و یا زنش را طلاق داده است از ازدواجى قبلى فرزند داشته باشد ازدواج کردن برایش سودمند دانسته شده است. میصواى تولید مثل مستقیما متوجه زنان یهودى نیست، ولى البته برخى مراجع دینى پساتلمودى اصرار دارند که زن به طور ضمنى موظف به ازدواج و تولید مثل شده است؛ زیرا بنابر آیه کتاب یشعیاى نبى (45:18) خدا جهان را نیافرید «تا خالى و عاطل بماند؛ او جهان را آفرید تا در آن سکنا گزینند.» دلیل دیگرى که آورده اند این است که زن باید در میصواى شوهرش مشارکت ورزد و به او امکان دهد تا فرزند داشته باشد.
معنای ازدواج در آیین یهود
در یهودیت، ازدواج عقدی است میان دو نفر که براساس آن برکت خدا را طلب می کنند. این قرارداد کتبی، که از طرف شوهر به زن داده می شود، کتوبه نام دارد. مقصود از ازدواج، تقلید رابطهء میان آدم وحواست، که هر یک در جهت ایجاد خانه و کاشانه (و جهانی) هماهنگ از یکدیگر پشتیبانی کردند. تلمود بابلی مقرر می دارد که مرد باید همسرش را چون خود دوست داشته باشد و بیش از خود او را محترم بدارد، و برکت ازدواج در این دعاست که زوج جدید باید یکدیگر را در شادی خود سهیم سازند همان طور که خدا مخلوقات خود را از باغ عدن برخوردار ساخت. اگرچه داشتن فرزند مطلوب است (بیشتر مراجع در این نکته توافق دارند که حداقل یک فرزند از هر دو جنس وجود داشته باشد)، ولی نبود فرزند نیاز به ازدواج را مرتفع نمی کند، زیرا خاخام ها تأهل را وضعیت آرمانی مردان تلقی می کنند؛ جالب است بدانیم، که در مورد زنان چنین برداشتی وجود ندارد.
زنان مکلف به ازدواج نیستند، زیرا وظیفه داشتن فرزند تنها بر عهده مردان است. خاخام ها می کوشند که بگویند حوا از دنده آدم بیرون آمد، که نشان می دهد که حوا در کنار و نزدیک قلب آدم، و نه در زیر پا یا بالای سر او، قرار دارد. اجرای سنتی مراسم ازدواج در زیر یک سایبان تأکیدی است بصری بر این تلمیح که ازدواج بیشتر ایجاد یک خانه و کاشانه است تا برقراری یک رابطه. از نظر سنتی، ازدواج تنها به دو نفر ذیربط مربوط نمی شود، بلکه اتحادی است که در میان دو خانواده به وجود می آید. بنابراین، جشن ازدواج مستلزم حضور خانواده گسترده دو طرف است. این نکته دلیلی است بر کثرت تعداد شرکت کنندگان در جشن های ازدواج؛ جشن های ازدواج با حضور 300 نفر مهمان یا بیشتر نادر نیست.
از آن جا که به طور کلى، ازدواج یک قرارداد دو جانبه میان دو انسان است، عقد ازدواج که در تلمود کتوبا نامیده مى شود، اهمیت زیادى پیدا کرده است. ایده قرارداد نوشتارى میان زن و شوهر، بسیار قدیمى است و سال ها پیش از آن که تورات نوشته شود، در قوانین حمورابى ذکر شده است؛ اما شکل و محتواى این قرارداد در هر عصر و مکانى تغییر کرده است. حکیمان یهودى بر تنظیم چنین قراردادى پاى مى فشردند و نگهدارى همسر، بدون کتوبا (قباله ازدواج) یا بدون تعیین شرایط عادلانه را فاحشه گرى مى دانستند. کتوبا ماهیتا فهرستى از شرایط و ضمانت هاى مالى و مانند آن بود که شوهر، اجراى آن را در حق همسرش تضمین مى کرد. این قرارداد حاوى حد معینى از شرایط الزام آور نیز بود (و در نتیجه، در زمانى که تدوین کتوبا ممکن نبود یا وقتى که یهودیان از نوشتن کتوبا منع شده بودند، این شرایط استاندارد مراعات مى شد). با این همه، اضافه کردن یا تغییر بعضى از جزئیات، از طریق یک توافق خاص میان زن و شوهر نیز مجاز بود.
یکى از شرایط اساسى کتوبا تعهد شوهر به پرداخت مبلغى معین است که به هنگام طلاق، یا در صورتى که شوهر قبل از همسر بمیرد، به زن پرداخت مى شود. کمترین مبلغ قابل پرداخت مطابق احکام مذکور، در تورات تعیین شده است. در زمان هاى قدیم، مبلغى پول یا چیز با ارزشى برابر با آن مبلغ، براى این منظور کنار گذاشته مى شد و استفاده شوهر از آن ممنوع بود. شیمعون بن شاطح بر آن بود که این مسئله باعث ترغیب شوهران به طلاق دادن همسرانشان، بدون این که عوض مناسبى بپردازند، مى شود؛ چون کتوبا چنین قابلیتى را در هر زمان در خود داشت. بر این اساس وى این مقررات را به نحوى اصلاح کرد که مبلغ مذکور کتوبا به عنوان بخشى از دارایى شوهر به حساب آید و بر این اساس، هر مرد متقاضى طلاق ابتدا مى بایست این مبلغ را تهیه کند. درنتیجه، فرصت مى یافت تا در این کار تجدید نظر نماید. این اصلاحیه جوانان را نیز قادر ساخت تا بدون این که در انتظار جمع آورى و تأمین مبلغ مورد نیاز بمانند، ازدواج کنند.
مراسم واقعى ازدواج
پس از آن و در ادامه اروسین سند کتوبا با صداى بلند به زبان آرامى خوانده مى شود؛ در برخى جوامع غربى توضیح مختصرى نیز به انگلیسى در کنار آن مى آورند. سپس کتوبا به دست عروس داده مى شود و بخش دوم مراسم، یعنى مراسم ازدواج به معناى واقعى کلمه، آغاز مى شود. حاخام جام شراب دیگرى مى گیرد و بر آن دعاى برکت مى خواند و سپس برکت هاى هفت گانه ازدواج را که با کلمات زیر خاتمه مى پذیرند به آواز مى خواند: «خداوندا! اى خدا! زود بادا که در شهرهاى یهودا، و در دشت هاى اورشلیم فریاد شادى و خوشى، صداى عروسان و صداى دامادان، غریو سرور تازه دامادان از قبه هاى عروسى ایشان و فریاد شادى جوانان از جشن هاى پرآواز آنان شنیده شود. خداوندا! متبارکى تو که داماد را با عروس خوشدل مى کنى.»
رسم شکستن شیشه و مراسم ییحود
یک بار دیگر داماد و عروس از جام شراب مى نوشند و آنگاه داماد لیوانى شیشه اى را با پا مى شکند و فریاد مزال طوو میهمانان به آسمان مى رود. شکستن شیشه، همانند شکستن بشقاب در مراسم تنائیم، در عین حال که اقدامى پیشگیرانه در مقابل شیاطین است نوعى سوگوارى براى خرابى معبد اورشلیم است که حتى در شادى هاى بزرگ نیز گویى فراموش نمى شود. (مزمور 137)
حالت سوگوارى مذکور همچنین در رسم خاکستر زدن به پیشانى داماد مشهود است. این رسم پیش از شروع مراسم ازدواج انجام مى گیرد. بلافاصله پس از حوپا داماد و عروس را به اتاقى راهنمایى مى کنند تا در آنجا با یکدیگر خلوت کنند، ییحود. از آنجا که خلوت کردن داماد و عروس نشان دهنده وضعیت جدید ازدواجى آنها است، چرا که ییحود در حال عادى ممنوع است، دو شاهد ازدواج باید اطمینان پیدا کنند که آنها واقعا تنها هستند. عروس و داماد از این فرصت معمولا براى پایان روزه خود استفاده مى کنند. مطابق رأى برخى مراجع هلاخایى ییحود بخشى اساسى از ازدواج است و بدون آن حوپا ناقص است.
ادیان الهی یهودیت اخلاق جنسی روابط جنسی ازدواج زندگی اجتماعی