در تورات و در دیگر کتب عهد قدیم عناصری وجود دارد که از تعالیم بدعت آمیز بت پرستان نشأت گرفته اند به عنوان نمونه؛
1- در کتاب اول تورات گفته شده «خدا جهان را در شش روز از هیچ آفرید.» این درست و از وحی اولیه به دست آمده است اما سپس می گوید: «خدا در روز هفتم به استراحت پرداخت.» این بخش ادعایی کاملا ساختگی است و با عقیده الحادی که صفات انسانی را به خداوند نسبت می دهد منطبق می باشد خداوند در آیه ای از قرآن می گوید: «و ما آسمان ها و زمین و آنچه را که بین آنهاست، در مدت شش روز آفریدیم و این کار بر ما سخت و خستگی آور نبود.» (ق/ 38)
2- در دیگر بخش های تورات نیز نوشته هایی وجود دارد که با احترام شایسته مقام خداوند سازگاری ندارد، به ویژه بخش هایی که ضعف های انسان به دروغ به خداوند نسبت داده شده اند و خداوند مسلما فراتر از اینهاست این نوع قائل شدن جنبه انسانی برای خداوند شبیه عمل کافران است که ضعف های بشری را به خداوند موهوم خود نسبت می دادند. یکی از این ادعاهای کفرآمیز آن است که ادعا می کند یعقوب (ع) جد بنی اسرائیل با خداوند کشتی گرفت و پیروز گشت روشن است که این داستان برای بخشیدن برتری قومی به بنی اسرائیل و به تقلید از احساسات نژادپرستانه شایع در میان کافران ساخته شده است.
3- در کتاب عهد قدیم گرایش به معرفی خدا به عنوان خدای یک قوم خاص وجود دارد که تنها خدای بنی اسرائیل است، با اینکه خداوند، رب و پروردگار جهان و همه انسان ها می باشد اندیشه مذهب قومی در کتاب عهد قدیم با گرایشات الحادی که در آن هر قبیله خدای خود را عبادت می کند، مطابقت می نماید.
4- در بعضی کتب عهد قدیم، به عنوان نمونه کتاب یوشع بن نون (ع)، یهودیان به انجام اعمال خشونت آمیز و موحش علیه غیر یهودیان امر شده اند فرمان به قتل عام مردم بدون توجه به زنان و کودکان یا سالخوردگان داده شده است این نوع وحشی گری بی رحمانه کاملا بر خلاف عدالت خداوند است و یادآور بربریت فرهنگ های ملحدی که خدای اسطوره ای جنگ را می پرستیدند، می باشد چرا این عقاید به تورات رسوخ کرده اند؟ حتما باید منبعی برای آنها وجود داشته باشد حتما یهودیانی بوده اند که نسبتی بیگانه از تورات را پذیرفته اند، محترم شمرده اند و احکام ناب را با اضافه کردن آنچه در گذشته به آن برخوردند، تغییر داده اند. در حقیقت مبدأ این تغییر، کابالاست که به کمک بعضی یهودیان ادامه یافت کابالا شکلی به خود گرفت که باعث شد عقاید مصریان باستان و دیگر بت پرستان به یهودیت نفوذ نماید و در آن گسترش یابد کابالیست ها ادعا می کنند کابالا تنها به توضیح بیشتر رازهای نهفته در تورات می پردازد اما در واقع چنانکه «تئودور ریناچ» مورخ یهودی کابالا می گوید، «کابالا سمی است که به رگ های یهودیت وارد می شود و آن را کاملا در بر می گیرد.» بنابراین کشف آثار ایدئولوژی های مادی گرای مصریان باستان در کابالا غیر ممکن نیست.
خداوند در قرآن بیان می کند که تورات کتابی الهی است و برای روشنگری انسان ها نازل شده است: «ما تورات را که در آن هدایت و نور بود، [بر موسی] نازل فرمودیم.» (مائده/ 44) بنابراین تورات نیز چون قرآن در بر دارنده علوم و فرامین مرتبط با موضوعاتی چون وجود خداوند، یگانگی او، خصوصیات او، آفرینش بشر و سایر موجودات، هدف از آفرینش انسان و قوانین اخلاقی خداوند برای بشر می باشد اما تورات اصلی، امروز موجود نیست آنچه امروز در اختیار داریم نسخه تغییر یافته تورات می باشد که به دست بشر تحریف شده است. قابل توجه است که تورات واقعی و قرآن اصول مشترکی دارند؛ در هر دو خداوند به عنوان خالق جهان شناخته شده، مطلق است و از آغاز وجود داشته است هر چه غیر از خدا مخلوق اوست که توسط او از هیچ به وجود آمده است او کل جهان، اجرام آسمانی، ماده بی جان، بشر و همه موجودات زنده را خلق کرده و شکل داده است.
با توجه به این حقایق در کابالا به تفاسیر کاملا متفاوتی برمی خوریم تعالیم آن درباره خدا کاملا مخالف «حقیقت آفرینش» است محقق آمریکایی «لنس اس اوینز» در یکی از کتب خود درباره کابالا دیدگاه خویش را درباره ریشه احتمالی این تعالیم چنین بیان می کند. تعالیم کابالا مفاهیم مختلفی درباره خدا ارائه می دهد که بسیاری از آنها از دیدگاه «ارتودوکس» منحرف شناخته شده اند. اصلی ترین انگاره دین یهود این است که «خدای ما یکی است.» اما کابالا ادعا می کند در حالی که خدا در درجه اعلی و به صورت یگانه ای توصیف ناپذیر (که در کابالا Einsof به معنای «لایتناهی» نامیده می شود) وجود دارد، یکتاییش لزوما در تعداد زیادی صورت الهی تجلی یافته. تعدد خدایان کابالیست ها این را «سیفراث» (sefrroth) به معنای چهره های خدا می نامند، چگونگی نزول خداوند از مقام یکتای لایتناهی به تعدد خدایان، معمایی است که کابالیست ها بسیار در آن تعمق کرده اند بدیهی است که این تصویر چند چهره از خدا راه را برای مشرک خواندن کابالیست ها باز می کند؛ اتهامی که آنها را به تندی و نه کاملا با موفقیت رد کرده اند.
دیدگاه ثنویت و تکثر خدایان در خداشناسی کابالیست ها
در خداشناسی کابالیست ها نه تنها دیدگاه تکثر خدایان وجود دارد بلکه خداوند صورت دوگانه مذکر و مؤنث به خود گرفته: "Hokhmah"، "Binah": پدر و مادر آسمانی که اولین شکل های خدایی بودند کابالیست ها برای توضیح چگونگی آمیزش این دو و ایجاد آفرینش بعدی، صراحتا از استعاره های جنسی استفاده می کنند. از خصایص جالب این خداشناسی سری این است که بر مبنای آن بشر خلق شده بلکه خود به گونه ای موجودی خدایی است. اوینز این اسطوره را چنین تشریح می نماید: «کابالا تصویر پیچیده خدا را به گونه دیگری نیز نشان می دهد. موجود یگانه ای شبیه انسان، به گفته یک کابالیست خداوند اولین انسان ازلی و نمونه اولیه آن بود انسان خصوصیات درونی، ابدی و الهی و ساختاری مشترکی با خدا دارد. یک رمز شکاف کابالیست این برابری آدم با خدا را تأیید می کند و می گوید: در زبان عربی ارزش عددی اسامی آدم و یهوه به صورت یکسان 45 است بنابراین بر اساس تغییر کابالا یهوه مساوی است با آدم؛ یعنی آدم خدا بود به این ترتیب اعلام می شود که همه انسان ها در بالاترین درجه درک مانند خدا بوده اند.»
چنین خداشناسی، گونه ای از اسطوره های الحادی را در بر دارد و اساس انحطاط یهود است کابالیست های یهودی مرزهای عقل سلیم را چنان نقض کرده اند که حتی می کوشند بشر را خدا بخوانند به علاوه بر اساس این، الهیات بشریت نه تنها خدایی است بلکه فقط و فقط یهودیان را شامل می شود و دیگر اقوام انسان به شمار نمی روند در نتیجه این اندیشه فاسد در یهودیت که اساسا بر مبنای اطاعت و فرمانبرداری از خدا بنا شده بود، گسترش یافت و هدفش اقناع خودبینی و غرور یهودی بود کابالا علی رغم این طبیعت خود که با تورات متناقض بود، در یهودیت راه یافت و شروع به فاسد کردن آن نمود.
شباهت تعالیم کابالا به انگاره های کفرآمیز مصر باستان
یک نکته جالب توجه دیگر درباره تعالیم منحرف کابالا، شباهت آن به انگاره های کفرآمیز مصر باستان است. مصریان باستان معتقد بودند ماده همیشه وجود داشته به عبارت دیگر این اندیشه را که ماده از هیچ به وجود آمده مردود می دانستند کابالا نیز از همین عقیده درباره انسان دفاع می کند و مدعی است انسان ها خلق نشده اند و عهده دار تنظیم و اداره وجود خود می باشند. به عبارت امروزی، مصریان باستان مادی گرا بودند، کابالا را می توان «اومانیسم سکولار» نامید جالب توجه است که این دو مفهوم: ماده گرایی و اومانیسم سکولار، از ایدئولوژی هایی می باشند که دو قرن است بر جهان حکمرانی می کنند. باید پرسید چه نیروهایی وجود دارند که مفاهیم مصر باستان و کابالا را از میان تاریخ کهن به زمان حاضر منتقل کرده اند؟
با اشاره به شوالیه های معبد دانستیم که این نظام عجیب صلیبیان تحت تأثیر یک نهاد سری در اورشلیم قرار داشت که در نتیجه آن مسیحیت را رها نمود و به اجرای آداب جادوگری پرداخت گفتیم که بسیاری از محققان به این نتیجه رسیده اند که این سر به کابالا مربوط می شود به عنوان مثال «الیمنس لیوای» نویسنده فرانسوی کتاب تاریخ جادوگری، شواهد تفضیلی در این کتاب ارائه می دهد و اثبات می کند، شوالیه های معبد اولین گام را در پذیرش تعالیم کابالا برداشتند؛ به عبارت دیگر آنها این تعالیم را به صورت مخفیانه آموختند. بنابراین اصولی ریشه دار مصر باستان به کمک کابالا به شوالیه های معبد منتقل شد.
«آمبرتو ایکو» رمان نویس معروف ایتالیایی این حقایق را در چهارچوب یکی از رمان های خود نمودار می سازد او در داستان خود از زبان شخصیت اصلی چنین بیان می کند که شوالیه های معبد تحت تأثیر کابالا قرار داشتند و کابالیست ها صاحب رمزی بودند که در فراعنه مصر باستان قابل ردیابی است به نوشته ایکو، بعضی یهودیان سربسته رموز خاص را آموختند و سپس آنها را در پنج کتاب عهد عتیق (اسناد پنج گانه) جا دادند اما تنها کابالیست ها این رمز را که پنهانی انتقال یافته درک می کنند کتاب زهر که کتاب اصلی کابالا می باشد با اسرار این پنج کتاب ارتباط دارد ایکو بعد از بیان اینکه کابالیست ها قادرند راز مصر باستان را در اندازه گیری های هندسی معبد سلیمان نیز بخوانند، می نویسند شوالیه های معبد آن را از خاخام های کابالیست اورشلیم آموختند: فقط گروه اندکی از خاخام ها که در فلسطین باقی ماندند از سر آگاه بودند.. و بعدها شوالیه های معبد آن را از آنان آموختند.
شوالیه های معبد با پذیرش مفاهیم کابالا طبیعتا با بنیاد مسیحی حاکم بر اروپا سر ناسازگاری یافتند این ناسازگاری با نیروی مهم دیگری مشترک بود؛ یهودیان بعد از بازداشت شوالیه های معبد به دستور مشترک پادشاه فرانسه و پاپ در سال 1307، نظام ساختاری زیرزمینی به خود گرفت اما تأثیرش به صورت افراطی تر همچنان ادامه یافت. شمار قابل توجهی از این افراد گریختند و به پادشاه اسکاتلند تنها پادشاهی که مرجعیت پاپ را قبول نداشت، پناه بردند. آنها در اسکاتلند به «لژ وال بیلدرز» نفوذ کردند و در اندک زمانی بر آن تسلط یافتند، لژ سنن نظام معبد را به خود گرفت و به این ترتیب بذر فراماسونری در اسکاتلند کاشته شد هنوز هم تا به امروز «لژ کهن اسکاتلند» شاخه اصلی فراماسونری به شمار می رود.
رد پای شوالیه های معبد و بعضی یهودیان مرتبط با آنها در مراحل گوناگون تاریخ اروپا قابل ردیابی است در اینجا بدون پرداختن به جزئیات تنها سرفصل ها را بررسی می کنیم موارد در کتاب نظم نوین ماسونی بررسی شده اند. یکی از مهم ترین پناهگاه های شوالیه های معبد در منطقه پراونیس فرانسه قرار داشت طی بازداشت ها، بسیاری در آنجا مخفی شدند از خصوصیات مهم دیگر این منطقه این است که مرموزترین مرکز کابالیسم اروپا می باشد پراوینس جایی بود که سنت شفاهی کابالا به کتاب تبدیل شد و ثبت گردید. به عقیده بعضی مورخان شورش روستایی انگلستان در سال 1381 به کمک یک سازمان مخفی شعله ور شد محققانی که تاریخ فراماسونری را مطالعه می کنند همگی بر این باورند که این سازمان مخفی نظام معبد بوده است جنبش ذکر شده بزرگ تر از یک قیام داخلی و حماسه ای سازمان یافته علیه کلیسای کاتولیک بود.
نیم قرن پس از این شورش، یک کشیش در بوهیما (جنوب اطریش) به نام «جان هاس» (John Huss) شورشی را در مخالفت با کلیسای کاتولیک آغاز کرد در پشت پرده این شورش نیز شوالیه های معبد قرار داشتند «اویگدور بن آیزاک کارا» (Avigdor Ben Isaac Kara)، از مهم ترین نام هایی بود که هاس در توسعه دکترین خویش تحت تأثیر آن قرار داشت کارا، خاخام انجمن یهودی شهر پراگ و یک کابالیست بود. نمونه هایی از این قبیل، حکایت از اتحاد میان شوالیه های معبد و کابالیست ها جهت تغییر نظام اجتماعی اروپا می کند این تغییر موجب دگرگونی فرهنگ مسیحی پایه ای اروپا و جایگزینی آن با فرهنگی مبتنی بر مفاهیم الحادی مانند کابالا گردید و بعد از دگرگونی فرهنگی دگرگونی سیاسی به میان آمد؛ مثلا انقلاب فرانسه و ایتالیا و..