1- دردناک و سخت
روز قیامت وقتی انسانها مشاهده اهوال و مواقف آن را می کنند، و در محضر پروردگار اعمالشان ظاهر می شود، لحظات بسیار دردناکی را سپری می کنند. قرآن می فرماید: «إنی أخاف علیکم عذاب یوم ألیم؛ من از عذاب دردناک روز قیامت بر شما بیم دارم.» (هود/ 26) و ظاهرا منظور از عذاب یوم عظیم عذاب انقراض باشد، نه خصوص عذاب آخرت و نه مطلق عذاب، (أعم از عذاب آخرت و عذاب انقراض) دلیل بر این گفتار ما یکى از پاسخ هایى است که در همین آیات، قوم نوح به آن جناب داده و گفتند: «یا نوح قد جادلتنا فأکثرت جدالنا فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصادقین* قال إنما یأتیکم به الله إن شاء؛ اى نوح با ما سر به سر گذاشته اى و حوصله ما را به سر بردى، اگر راست مى گویى آن عذابى که با آمدنش تهدیدمان مى کنى بیاور، گفت: خدا اگر بخواهد مى آورد.» (هود/ 32- 33) و ظاهر این گفت و شنود این است که منظور از عذاب، عذاب انقراض است. پس معلوم مى شود نوح (ع) قوم خود را دعوت مى کرده به اینکه از پرستش بت ها دست بردارند، و تهدیدشان مى کرده به روزى که عذابى الیم از ناحیه خدا بر سرشان آید، و اگر فرمود: عذاب روزى که آن روز الیم (مولم و دردناک) است، با اینکه خود عذاب مولم است، در حقیقت از باب توصیف ظرف (یوم) است به صفت مظروف آن یعنى عذاب.
با بیانى که گذشت جلو اشکالى که بعضى کرده اند گرفته مى شود، و آن این است که گفته اند: با اینکه عذاب مشرکین قطعى است، چرا نوح (ع) گفته: من مى ترسم عذاب بر شما نازل شود، با اینکه ترسیدن، مخصوص خطر محتمل است نه خطر قطعى، (زیرا نوح خود را معرفى کرد به اینکه من فقط یک واسطه هستم، و واسطه نمى تواند بطور قطع از آمدن عذاب خبر دهد، چون عذاب به دست او نیست، و از نظر او یک خطر محتمل است نه یک خطر قطعى و حتمى)
تذکر: لذت کاذب، الم صادق را در نهاد خود دارد و در قیامت که ظرف ظهور نهادهاست الم صادق از درون لذت کاذب تبهکاران ظاهر می شود.
2- شدید و سخت
روز بسته و دشوار "عصیب"، "عسیر" روزی است که کار برای بدکاران بسیار مشکل می افتد: «فإذا نقر فی الناقور* فذلک یومئذ یوم عسیر* على الکافرین غیر یسیر؛ هنگامى که در صور دمیده مى شود. آن روز روز سختى است روزى است بسیار پرمشقت که براى کافران آسان نیست.» (مدثر/ 8- 10)
در المنجد آمده است: ناقور و جمع آن نواقیر، عود یا بوقى است که در آن دمیده مى شود، و نقر در این جا به معنى دمیدن است و این آلت در زمانهاى گذشته براى گرد آوردن مردم و سپاهیان در هنگام ضرورت به کار گرفته مى شده است. از ناقور در این آیه منظور همان صورى است که اسرافیل یک بار در آن مى دمد و بر اثر آن همه کسانى که در آسمانها و زمین وجود دارند بیهوش مى شوند، و با دمیدن بار دیگر همگان براى رسیدگى به حساب و پاداش از بیهوشى بر مى خیزند، و آن به شکل بوق است. و مفسران درباره این که نفخه اولى است یا دومى با یکدیگر اختلاف نظر دارند: صاحب التبیان آن را اولى دانسته و گفته است که نخستین نفخه و آغاز سختى هولناک است، و بعضى آن را نفخه دوم دانسته اند.
به نظر می آید که باید نقر را مطلق دانست، چه هر دو نفخه بر کافران دشوار است، چه اولى هر چه نعمت و مایه زندگى را که در دست دارند از ایشان سلب مى کند، و دومى آنان را بر مى انگیزد تا در برابر جبار آسمانها و زمین براى رسیدگى به حساب و جزا بایستند، و در این شک نیست که آن نفخه که در پى آن رسیدگى به حساب صورت پذیر مى شود، از آن دیگرى که تنها سبب مردن مردمان مى شود دشوارتر است. ممکن است در این جا نیز تعبیر مجازى و دمیدن در ناقور کنایه از روز انتقام بوده باشد... چنان که مى گوییم: طبلهاى جنگ کوبیده شد. «فذلک یومئذ یوم عسیر* على الکافرین غیر یسیر؛ روزى مطلقا سخت است که هیچ آسانى در آن براى کافران وجود ندارد.» اما مؤمنان از لطف و رحمت خدا برخوردارند، و این ما را به آن راهنمایى مى کند که جزا و انتقام الهى بر اساس حکمت و تدبیر دقیق صورت مى گیرد. از مجموع دو آیه چنین استنتاج مى شود که آن روز به خودى خود روزى است که بر اثر پیشامدها و ایستگاههاى بزرگ، سخت دشوار است، ولى خداوند متعال آن را بر مؤمنان آسان مى سازد.
حضور چنین روزى در ذهن و اندیشه مؤمنان، و مخصوصا پیشاهنگان و رهبران مکتبى که به کارزار مى پردازند و با فشارها و چالشهاى فراوان روبرو مى شوند، آنان را در پیروى از روش خود استوار مى سازد، و بر آزار دیدن در راه خدا به آنان بردبارى مى بخشد، چه بیمى از مرگ ندارند تا شتاب ورزند، بلکه آنان بر این یقین اند که در آینده روز پیروزى بر دشمنان و انتقام گرفتن حتمى از ایشان براى حق خواهد رسید، و راه دفع ناراحتیها راه آن است که دردها و ناراحتیهاى جهاد را به خاطر حق بچشند، و در زندگى دنیا صبر را پیشه خویش سازند. «و کان یوما علی الکافرین عسیرا؛ روزی که برای کافران دشوار است.» (فرقان/ 26)
آرى در آن روز که قدرتهاى خیالى به کلى از میان مى روند و حاکمیت مخصوص خدا مى شود پناهگاههاى کافران فرو مى ریزد، و قدرتهاى جبار و طاغوتى محو مى شوند، هر چند در این جهان نیز همه در برابر اراده او بى رنگ بودند ولى در اینجا ظاهرا زرق و برقى داشتند اما در قیامت که صحنه بروز واقعیتها، و برچیده شدن مجازها و خیالها و پندارها است، افراد بى ایمان در برابر مجازاتهاى الهى چه تکیه گاهى مى توانند داشته باشند و به همین دلیل آن روز فوق العاده بر آنها سخت خواهد گذشت. در حالى که براى مؤمنان بسیار یسیر و سهل و آسان است.
در حدیثى از ابوسعید خدرى نقل شده که وقتى پیامبر (ص) آیه «فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة؛ روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.» (معارج/ 4) را که نشان مى دهد روز قیامت معادل پنجاه هزار سال است تلاوت فرمود، عرض کردم چه روز طولانى و عجیبى است؟! پیامبر (ص) فرمود: «و الذى نفسى بیده انه لیخفف عن المؤمن حتى یکون اخف علیه من صلاة مکتوبة یصلیها فى الدنیا؛ سوگند به آن کسى که جانم به دست او است که آن روز براى مؤمن سبک مى شود به مقدار مدت یک نماز فریضه که در دنیا انجام مى دهد.» دقت در سایر آیات قرآن، دلائل سخت بودن آن روز را بر کافران روشن مى سازد، چرا که از یک سو مى خوانیم: «و تقطعت بهم الأسباب؛ در آن روز تمام پیوندها و وسائل عالم اسباب، گسسته مى شود.» (بقره/ 166)
از سویى دیگر، «ما أغنى عنه ماله و ما کسب؛ نه مال آنها و نه آنچه را اکتساب کردند آنان را سودى نمى دهد.» (تبت/ 2) و از سوى سوم «یوم لا یغنی مولى عن مولى شیئا؛ هیچکس در آنجا به داد هیچکس نمى رسد.» (دخان/ 41) حتى شفاعت که تنها راه نجات است در اختیار گنهکارانى است که پیوندى با خدا و دوستان خدا داشته اند «من ذا الذی یشفع عنده إلا بإذنه؛ كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند.» (بقره/ 255) و نیز در آن روز به آنها اجازه عذرخواهى داده نمى شود تا چه رسد به قبول عذرهاى غیر موجه «و لا یؤذن لهم فیعتذرون؛ به آنها اجازه عذرخواهى داده نمى شود.» (مرسلات/ 36)
قیامت عذاب الهی داستان قرآنی حضرت نوح (ع) نتیجه اعمال انسان باورها در قرآن