معنا و آثار حبط اعمال
اینکه کلمه (حبط) به معناى باطل شدن عمل و از تاثیر افتادن آن است، بعضى گفته اند: اصل این کلمه از حبط با حرکت است، یعنى با فتحه حا و با، و حبط به معناى پرخورى حیوان است، بطورى که شکمش باد کند، و گاهى منجر به هلاکتش شود. و آنچه خداى تعالى درباره اثر حبط بیان کرده باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است، پس حبط ارتباطى با اعمال دارد، از جهت اثر آخرتى آنها، آرى ایمان بخدا همانطور که زندگى آخرت را پاکیزه مى کند زندگى دنیا را هم پاکیزه مى سازد، هم چنان که قرآن کریم فرمود: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى و هو مؤمن، فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس چه مرد و چه زن عمل صالحى کند، به شرطى که ایمان داشته باشد، ما او را به حیاتى طیب زنده نموده و اجرشان را طبق بهترین آنچه مى کردند مى دهیم» (نحل/ 97).
این بود معناى کلمه حبط، حال ببینیم چگونه اعمال کفار و مخصوصا مرتدین در دنیا و آخرت حبط مى شود؟ و ایشان زیانکار مى گردند؟ اما زیانکاریشان در دنیا که بسیار روشن است. و هیچ ابهامى در آن نیست براى اینکه قلب کافر و دلش به امر ثابتى که همان خداى سبحان است بستگى ندارد، تا وقتى به نعمتى مى رسد نعمت را از ناحیه او بداند، و خرسند گردد، و چون به مصیبتى مى رسد آن را نیز از ناحیه خدا بداند، و دلش تسلى یابد، و نیز در هنگام حاجت دست به درگاه او دراز کند، به خلاف مؤمن که در همه این مراحل زندگى دلش به جایى بستگى دارد. و خداى تعالى در این مقایسه مى فرماید: «أ و من کان میتا فأحییناه، و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس، کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها؟؛ آیا کسى که مرده بود ما زنده اش کردیم، و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم زندگى مى کند، مثلش مثل کسى است که در ظلمت هایى قرار گرفته باشد که بیرون شدن برایش نیست؟» (انعام/ 122)، و مؤمن را در زندگى دنیا نیز داراى نور و حیات خوانده و کافر را مرده و بى نور، و نظیر آن آیه: «فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقى* و من أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا، و نحشره یوم القیامة أعمى؛ هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه میشود و نه تيره بخت* و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و در قیامت او را کور محشور مى کنیم» (طه/ 123-124)، که از راه مقابله مى فهمیم زندگى مؤمن و معیشتش فراخ و وسیع و قرین با سعادت است. و همه این مطالب و علت سعادت و شقاوت را در یک جمله کوتاه جمع کرده و فرموده: «ذلک بأن الله مولى الذین آمنوا، و أن الکافرین لا مولى لهم؛ و همه اینها بدان جهت است که خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند، و اینکه کافران سرپرستى ندارند» (محمد/ 11).
پس از آنچه گذشت معلوم شد مراد از اعمالى که حبط مى شود، مطلق کارهایى است که انسان به منظور تامین سعادت زندگى خود انجام مى دهد، نه خصوص اعمال عبادتى، و کارهایى که نیت قربت لازم دارد، و مرتد، آنها را در حال ایمان، و قبل از برگشتن به سوى کفر انجام داده، علاوه بر دلیل گذشته، دلیل دیگرى که مى رساند: مراد از عمل، مطلق عمل است، نه تنها عبادت، این است که: دیدید حبط را به کفار و منافقین هم نسبت داده، با اینکه کفار عبادتى ندارند، و در این باره فرموده: «یا أیها الذین آمنوا إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم* و الذین کفروا فتعسا لهم و أضل أعمالهم* ذلک بأنهم کرهوا ما أنزل الله، فأحبط أعمالهم؛ اى کسانى که ایمان آورده اید اگر خدا را یارى کنید، یاریتان مى کند، و قدمهایتان را ثابت و استوار مى سازد* و کسانى که کافر شدند نگونسارى بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را برباد داد* چون آنان از آنچه خدا نازل کرده بود کراهت داشتند، و خدا هم اعمالشان را حبط کرد» (محمد/ 7-9). و نیز مى فرماید: «إن الذین یکفرون بآیات الله، و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب ألیم، أولئک الذین حبطت أعمالهم فی الدنیا و الآخرة و ما لهم من ناصرین؛ آنهایى که به آیات خدا کفر مى ورزند، و پیامبران را مى کشند، آنان را هم که مردم را به رعایت عدالت مى خوانند به قتل مى رسانند، تو ایشان را به عذابى دردناک مژده ده* که اینان همانهایند که اعمالشان در دنیا و آخرت حبط مى شود و به هیچ وجه یاورى ندارند» (آل عمران/ 22)، و آیاتى دیگر.
پس حاصل آیه مورد بحث مانند سایر آیات حبط این است که کفر و ارتداد باعث آن مى شود که عمل از این اثر و خاصیت که در سعادت زندگى دخالتى داشته باشد مى افتد، هم چنان که ایمان باعث مى شود، به اعمال آدمى حیاتى و جانى مى دهد، که به خاطر داشتن آن اثر خود را در سعادت آدمى مى دهد، حال اگر کسى باشد که بعد از کفر ایمان بیاورد، باعث شده که به اعمالش که تاکنون حبط بود حیاتى ببخشد، و در نتیجه اعمالش در سعادت او اثر بگذارند، و اگر کسى فرض شود که بعد از ایمان مرتد شده باشد، تمامى اعمالش مى میرد، و حبط مى شود، و دیگر در سعادت دنیا و آخرت وى اثر نمى گذارد، و لیکن هنوز امید آن هست که تا نمرده به اسلام برگردد، و اما اگر با حال ارتداد مرد، حبط او حتمى شده، و شقاوتش قطعى مى گردد.
آیا اعمال شخص مرتد تا حین مرگ باقى است یا به محض ارتداد حبط مى شود
از اینجا روشن مى شود که بحث و نزاع در اینکه آیا اعمال مرتد تا حین مرگ باقى است و در هنگام مرگ حبط مى شود، یا از همان اول ارتداد حبط مى شود بحثى است باطل و بیهوده. توضیح اینکه بعضى قائل شده اند، به اینکه اعمالى که مرتد قبل از ارتداد انجام داده، تا دم مرگش باقى است، اگر تا آن لحظه به ایمان خود برنگردد آن وقت حبط مى شود، و به این آیه استدلال کرده که مى فرماید: «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فأولئک حبطت أعمالهم فی الدنیا و الآخرة؛ و کسى که از شما از دین خود برگردد، و در نتیجه در حال کفر بمیرد اعمالشان در دنیا و آخرت حبط مى شود» (بقره/ 217)، و چه بسا آیه: «و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا؛ و به هر گونه كارى كه كرده اند مى پردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده میسازيم» (فرقان/ 23)، هم آن را تایید کند، چون این آیه نیز حال کفار در هنگام مرگ را بیان مى کند و نتیجه این نظریه آن است که اگر مرتد در دم مرگ به ایمان سابق خود برگردد، صاحب اعمال سابق خود نیز مى شود، و دست خالى از دنیا نمى رود. بعضى دیگر قائل شده اند به اینکه به محض ارتداد اعمال صالح آدمى باطل دیگر برنمى گردد، هر چند که بعد از ارتداد دوباره به ایمان برگردد، بله بعد از ایمان بار دومش مى تواند تا دم مرگ اعمال صالحى انجام دهد، و آیه شریفه که قید مرگ را آورده منظورش بیان این جهت است، که تمامى اعمال که تا دم مرگ انجام داده حبط مى شود. و ما گفتیم اصلا جایى براى این بحث نیست، چون اگر در آنچه ما گفتیم دقت کنى متوجه مى شوى که آیه شریفه در صدد بیان این معنا است که تمامى اعمال و افعال مرتد از حیث تاثیر در سعادتش باطل مى شود.