«ابودهبل وهب بن زمعه جمحی» شاعر عصر اموی در مکه بود. او از قبیله بنی جمح، تیره ای از قریش، بود و در شمار پنج شاعر برجسته ای است که همواره مایه مباهات و سربلندی قریش بوده اند. ولادت او کمی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد. مادرش، هزیل (هزیله) خواهر عبداللـه بن سلمه، صحابی معروف پیامبر اسلام (ص) و از قبیله هزیل بود. ابودهبل در اشعار خود بارها به دو قبیله بنی جمح و هذیل بالیده و از اصل و نسب خود با افتخار یاد کرده است.
دوران زندگی
نخستین دوره زندگی ابودهبل جحمی، مانند بسیاری از شاعران غزلسرای عرب با عشق ورزی سپری شد. از لحاظ تاریخی این دوره دست کم از اواخر خلافت امام علی (ع) آغاز شده و تا پایان حکومت معاویه ادامه داشت. گزارشها و اشعاری که مربوط به این بخش از زندگی اوست، همه رنگ و بوی جاهلی دارد و از نوع داستانهای عاشقانه معروف و تکراری کهن است. او ظاهرا ابتدا به عمره که یکی از زنان ادیب و باذوق قبیله بود، علاقمند شد. سخندانی و شعرشناسی عمره موجب شده بود که شاعران بسیاری نزد او رفته، اشعار خود را برایش بخوانند. ابودهبل با عمره روابط عاشقانه نهانی داشت و چون همسر شاعر از این مسئله آگاه شد، زنی را نزد عمره فرستاد تا چنان وانمود کند که ابودهبل اسرار عشق خود را فاش کرده است. عمره از این امر عصبانی شد و از ابودهبل کناره گرفت. نتیجه این جدایی، سه قصیده سوزناک است در 46بیت که در دیوان او آمده است.
ماجرای دیگر عاشقانه او با عاتکه، دختر معاویه، بود که مهمترین بخش از زندگی او را در این دوره شامل می شود. به روایتی، ابودهبل اولین بار عاتکه را در مراسم حج دید و به او علاقمند شد. عاتکه در آغاز از او روگرداند، اما همین که غزل شاعر درباره او بر زبان خنیاگران جاری شد و عاتکه آن را شنید، جامه ای برایش هدیه فرستاد. شاعر پس از پایان مراسم حج، به دنبال عاتکه روانه شام شد، ولی عاتکه از او روگرداند. ابودهبل از دوری او به سختی بیمار شد و غزلی سوزناک در فراق او سرود که به سرعت در شام بر سر زبانها افتاد و وقتی معاویه آن را شنید، ابودهبل را نزد خود خواند و با اینکه روابط او را با دخترش توأم با عفاف تشخیص داد و اشعارش را به نیکی ستود، او را از خشم فرزندش یزید و پیامد این کار بر حذر داشت. ابودهبل از ترس یزید به مکه برگشت، اما از غزلسرایی و عشق به عاتکه دست برنداشت و همچنان برای او غزلیاتی سوزناک می فرستاد. سرانجام معاویه به بهانه برگذاری مراسم حج به مکه آمد و ابودهبل را نزد خود خواند و با تهدید از او خواست تا دست از عاتکه بردارد. سپس دخترعموی او را به عقد ازدواجش درآورد و سه هزار دینار هم به او بخشید و با این تدبیر، ماجرای او با عاتکه پایان یافت.
بدیهی است که بر خلاف این روایت، معاویه تنها به چنین قصدی عازم سفر نمی شود، مخصوصا که می دانیم معاویه در دوران حکومت خود دو بار بیشتر به حج نرفت: اولین بار در سال 44ه.ق بود که در آن زمان فرزندش، یزید، در حدی نبود که در این ماجرا مداخله ای داشته باشد. سفر دوم معاویه به مکه در سال 51ه.ق بود که بیشتر به قصد گرفتن بیعت برای فرزندش یزید انجام شد. به هرحال هیچ یک از این دو سفر، نمی تواند تنها مربوط به ماجرای ابودهبل بوده باشد. ماجرای دیگر او، با زنی شامی است که او را وادار کرد مدتی طولانی دور از خانواده اش در شام بماند. این مدت آن اندازه به درازا کشید که وقتی به مکه برگشت، فرزندانش به گمان مرگ او، میراثش را بین خود تقسیم کرده بودند.
راویان در این داستان از ابودهبل، مردی سخت پرهیزگار و پایبند به عقاید اسلامی ساخته اند.
دومین بخش زندگی ابودهبل که ظاهرا با روی کارآمدن یزیدبن معاویه (حکومت: 60ـ 64ه.ق) آغاز شده، سراسر ماجرا و جنجالهای سیاسی است. به نظر می رسد که او پس از پایان یافتن خلافت معاویه، فورا به صف مخالفان بنی امیه پیوست. در این زمینه دو قصیده به روایت ابوعمرو شیبانی در دست است که در رثای امام حسین (ع) سروده شده است. در این دو قصیده شاعر بر شهادت آن حضرت به تلخی می گرید و از قاتلان او و حتی یزید به شدت انتقاد کرده، تهدید به انتقام جویی می کند. البته مضامین و ساختار این دو قصیده به نحوی است که می تواند خواننده را در صحت انتساب آنها به ابودهبل دچار تردید کند.
گرایش مذهبی
بعضی روایات، ابودهبل جمحی را در گروه شعرای اهل بیت (ع) و از جمله «متقین» می دانند و همچنین نویسندگان معاصر شیعی مذهب، به تقلید از گذشتگان، او را در زمره شیعیان به حساب آورده اند.
نتیجه گرایشهای ضد اموی شاعر، چندین قصیده در نکوهش امویان و مدح زبیریان است که همه را پس از 64ه.ق سروده است. البته سروده ای در مدح بحیربن ریسان، عامل یزیدبن معاویه در جند یمن دارد که دو بیت آن در دیوان او نقل شده است. به نظر می رسد که از سال 64ه.ق به بعد، مخالفتهای ابودهبل با امویان شدت بیشتری یافته و او با قیام عبداللـه بن زبیر در همین سال، به جرگه زبیریان پیوست. او با روی کار آمدن مروان بن حکم (حکومت:64ـ 65ه.ق) ابیاتی در نکوهش او سرود که دو بیت آن در دیوان او آمده است؛ بعدها این ابیات مشکلات و گرفتاریهای زیادی برایش به وجود آورد.
ظاهرا نام او با کسانی که همنام او بودند، خلط شده، به همین دلیل در تاریخ مرگش اختلاف زیاد است. وفات او را در سال 63ه.ق دانسته اند، اما به نظر می رسد که او را با وهب بن عبداللـه بن زمعه (وفات: 63ه.ق)، صحابی پیامبر (ص) اشتباه کرده اند. بعضی منابع هم تاریخ مرگ او را سال 96ه.ق و بعضی دیگر 126ه.ق نوشته اند. اما چون قصیده ای هم در مدح ولیدبن یزید سروده، تاریخ اخیر درست تر به نظر می رسد.
ابودهبل در علیب، ناحیه ای در نزدیکی مکه، از دنیا رفت و چنانکه خودش وصیت کرده بود، در کنار قبر همسرش و نیز قبر ممدوحش ابن ازرق به خاک سپرده شد.