1- «ابن فارس» که یکی از بزرگترین دانشمندان علم لغت است می نویسد: معنای اصلی ختم به آخر رسیدن است، در زبان عربی می گویند: «ختمت العمل» یعنی کار را به آخر رساندم، و همچنین می گویند: «ختم القارئ السورة» یعنی قاری قرآن، سوره را به پایان رسانید و تا آخر آن را خواند، و از همین باب است ختم به معنای مهر کردن، زیرا آخرین مرحله ی حفظ بعضی از اشیاء این طور است که درب ظرف و شیشه را مهر و موم می کنند.
«خاتم» (به فتح و کسر تا) هم از همین باب است، زیرا مرسوم است که به وسیله ی خاتم یعنی «مهر» یا «انگشتری» نامه ها و نوشته ها را ختم می کنند و مهر کردن نامه حاکی از آن است که نامه به پایان رسیده است. و پیامبر ما را «خاتم الانبیا» می گویند چون آخرین پیامبر الهی است و «ختامه مسک» که در قرآن مجید آمده است یعنی آخرین چیزی که از آشامیدن آن شراب در ک می کنند، بوی مشک است.
2- «ابوالبقاء عبکری» دانشمند معروف در ذیل آیه «و لکن رسول الله و خاتم النبیین؛ ولیکن فرستاده ى خدا و خاتم پیامبران است.» (احزاب/ 40) می نویسد: «خاتم (به فتح تا) یا فعل ماضی از باب مفاعله است یعنی محمد (ص) پیامبران الهی را ختم کرد. و یا مصدر است که بنابراین «خاتم النبیین» به معنای ختم کننده ی پیامبران خواهد بود زیرا مصدر در این قبیل موارد به معنای اسم فاعل است.»
و یا آن طور که دیگر دانشمندان گفته اند: خاتم (به فتح تا) اسم است به معنای آخر و آخرین و یا آن طور که بعضی دیگر گفته اند به معنای اسم مفعول است خاتم النبیین یعنی «مختوم به النبیون» یعنی پیامبران الهی به وسیله ی پیامبر اسلام مهر و ختم شده اند. این چهار احتمال در صورتی است که خاتم به فتح تاء قرائت شود. و اگر به کسر تا قرائت شود (چنانکه شش نفر از «قراء سبعه» این طور قرائت کرده اند) نیز به معنای آخر و آخرین است. خلاصه بنابر هر یک از این پنج احتمال، معنای آیه این است که محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و پس از او پیامبر دیگری نخواهد آمد.
3- «فیروزآبادی» در فرهنگ خود می نویسد: «ختم به معنای مهر کردن است و در زبان عربی می گویند: «ختم علی قلبه» یعنی قلب و دل او را جوری کرد که چیزی نفهمد و روحیات بد او از او خارج نشود (مثل ظرف مهر کرده ای که نه چیزی از آن خارج می شود و نه چیزی داخل می شود) و باز می گویند: «ختم الشی ء» یعنی به آخر آن چیز رسید. و «ختام» بر وزن کتاب به گلی گفته می شود که به وسیله ی آن درهای ظرف و شیشه را مهر می کنند و «خاتم» به آن چیزی گفته می شود که روی آن گل زده می شود و به معنای «انگشتری» هم آمده است. در زمانهای سابق بیشتر افراد نام خود را روی انگشتری نقش می کردند و همان انگشتری، مهر آنها بود که به وسبله ی آن نامه ها و نوشته ای خود را مهر می کردند پس «خاتم» به معنای انگشتی هم، از همان ریشه ی «ختم» به معنی مهر کردن و به آخر رسانیدن گرفته شده است.»
4- «جوهری» در لغتنامه ی خود می نویسد: «ختم به معنای رسیدن به آخر و «اختـتـم» در مقابل «افتتح» است؛ یعنی افتتاح به معنای شروع کردن و آغاز کردن و باز کردن و اختتام به معنی به پایان رساندن و تمام کردن و به آخر رسیدن است و «خاتم» به کسر تا و به فتح تا هر دو به یک معنا است و «خاتم الشی ء» یعنی آخر آن چیز و «خاتم الأنبیاء» از القاب رسول گرامی اسلام (ص) است.»
5- «ابن منظور» در لغتنامه ی بزرگ خود می نویسد: «"ختام القوم" یعنی آخرین فرد قوم و خاتم از نامهای رسول گرامی اسلام (ص) است و خاتم النبیین در آیه ی (و لکن رسول الله و خاتم النبیین) به معنای آخرین پیامبر است و یکی از نامهای رسول اکرم (ص) «عاقب» است و آن نیز به معنای آخرین پیامبر است.»
6- ابومحمد دمیری در منظومه ی خود چنین می گوید: «والخاتم الفاعل قل بالکسر و ما به یختم فتحا یجری یعنی خاتم به کسر تاء به معنای ختم کننده، و به فتح تاء به معنای مهری است که به وسیله ی آن نامه و چیزهای دیگر را مهر می کنند.»
7- بیضاوی مفسر معروف می نویسد: «خاتم النبیین یعنی آخرین پیامبری که پیامبران الهی را ختم کرد و به پایان رسانید و اگر طبق قرائت عاصم به فتح تا بخوانیم، یعنی پیامبری که به وسیله ی او سلسله ی پیامبران الهی ختم شدند و به پایان رسیدند.» (همان طور که نامه هنگامی که به پایان می رسد ختم و مهر می شود.)
8- «راغب اصفهانی» در فرهنگ پر ارج خود «مفردات» می نویسد: «در زبان عربی می گویند: «ختمت القرآن» یعنی قرآن را به آخر رسانیدم و تا پایان آن خواندم، و به رسول اکرم (ص) «خاتم النبیین» گفته می شود به جهت این که آن حضرت، نبوت را ختم کرد یعنی با آمدن خود رشته ی نبوت را به آخر رسانید.»
9- در تفسیر جلالین می نویسد: «خاتم (به فتح تا) به معنای وسیله ختم است یعنی چیزی که با آن نامه و چیزهای دیگر را مهر می کنند و معنای جمله «خاتم النبیین» این می شود: پیامبران الهی به رسول اکرم (ص) ختم شدند.»
10 - «ابن خلدون» فیلسوف و مورخ مشهور در «مقدمه» می نویسد: «اما مهر کردن نامه ها و سندها میان زمامداران پیش از اسلام و بعد از اسلام مرسوم و معروف بوده است و بخاری و مسلم در صحیح خود نقل کرده اند که: هنگامی که رسول خدا (ص) می خواست نامه ای برای زمامدار روم بنویسد یاران آن حضرت یادآوری نمودند که زمامداران، نامه ای را که مهر نشده باشد، قبول نمی کنند، حضرت دستور داد انگشتری از نقره ساختند و روی آن نقش نمودند «محمد رسول الله» و از آن پس آن حضرت نامه های خود را با آن انگشتری مهر می کرد.»
سپس ابن خلدون می افزاید: «در زبان عربی می گویند: «ختمت الأمر» یعنی به آخر آن رسیدم و نیز می گویند «ختمت القرآن» یعنی قرآن را تا آخر آن خواندم و «خاتم النبیین» یعنی آخرین پیامبر. و نیز اضافه می کند که: مهر کردن نامه به وسیله ی خاتم و انگشتری، علامت تمام شدن نامه و به پایان رسیدن مقصود نویسنده و صحیح بودن نوشته و نامه است و اگر نامه یا نوشته و سندی مهر نداشته باشد ناتمام است و اعتبار نخواهد داشت.»
از این اتفاق نظر میان فرهنگ نویسان زبان عربی استفاده می شود که واژه ی «خ ت م» یک معنا بیشتر ندارد و آن معنا «رسیدن به آخر» است و خاتم به کسر تا به معنای ختم کنند و آخر و آخرین است، و به فتح تا یا فعل ماضی است به معنای «ختم کرد و به آخر رسانید» و یا اسم است به معنای آخرین و یا به معنای مهر و انگشتری که نامه را با آن ختم و مهر می کنند تا علامت به پایان رسیدن نامه باشد و همه ی این مفاهیم به همان ریشه برمی گردد و در تمام استعمالات همان معنای به آخر رسیدن مقصود است.
آنچه در بعضی از کتابهای لغت آمده است که خاتم به معنای انگشتری است باز با ریشه ی لغوی آن تناسب کامل دارد، و معنای جداگانه ای نیست تا کسی خیال کند که یکی از معانی «خاتم» انگشتری است زیرا همانطور که گفته شد در دورانهای قبل چنین مرسوم بوده است که با انگشتری که نام صاحبش بر آن نقش شده بود نامه ها و نوشته ها و سندها را مهر می کردند و در حقیقت انگشتری آنها مهرشان بود همان طور که رسول اکرم (ص) هم انگشتری داشتند که مهر ایشان بود و نامه های خود را با آن مهر می کردند.
در «قاموس اللغه» آمده است: «الخاتم ما یوضع علی الطینة وحلی الإصبع» ولی منظور صاحب قاموس این است که بگوید خاتم به معنای انگشتری هم آمده است و جمله «حلی الاصبع» را به جای انگشتری به کار برده است نه این که بخواهد خاتم به معنای «زینت» آمده است و اینکه بعضی از «مبلغین» بهایی گفته اند «خاتم» در لغت به معنای «زینت» آمده است، و به کلام صاحب قاموس استدلال کرده اند، دلیل بر بی اطلاعی و مغالطه کاری آنان است و الا هیچ شخص با انصافی نمی تواند با استناد به این عبارت قاموس بگوید صاحب قاموس گفته است: خاتم به معنای زینت آمده است.
ادیان الهی اسلام باورها خاتمیت لغت شناسی ویژگی های پیامبران پیامبر اکرم