جستجو

بررسی مختلف بودن وجدان انسانها

دربررسی مسئله وجدان سؤالی مطرح است که آیا وجدان انسان ها مختلف است یا شبیه به هم؟ جواب این سؤال از دو نظر اختلاف پیدا می کند:
اول- ازنظر خصوصیت فردی ومحیطی مسلما جواب مثبت است و افراد انسانی از این نظر فوق العاده هستند.
دوم- ازنظر شالوده مشترک درون نوع انسانی، جواب منفی است، زیرا از حیث عوامل انعقاد وجدان وفعالیت های اساسی آن، اشتراکی در وجدان افراد انسانی مشاهده می شود. در تایید نظر دوم می توان جمله رنه لالون را متذکر شد. رنه لالون چنین می گوید: "داستان دومین شانس، با حقایق غیر قابل انکاری که درآن بیان شده، افتخار ادبیات اروپایی و ندایی به وجدان جهان است." درجای دیگر چنین می گوید: "داستان جدید ورژیل گورگیو از کتابهای نادری است که دوران ما را به آزمایش وجدان می کشد."
توضیح نظر دوم اینست که: شالوده فیزیولوژی وروانی انسان ها به عنوان پایه های انعقاد وجدان از یک طرف و عوامل به کار افتادن نیروی وجدان از طرف دیگر، عمومیت همگانی دارد.

ساختمان درونی انسان، خواه از حیث سلول ها و اعصاب و تشکیلات مخصوص آن ها و خواه ازحیث سازمان روانی، تاکنون چنین نشان داده است، فردی که در این زندگی وارد می شود می تواند نیک و بد را تشخیص دهد، درباره کردار و گفتار خود قضاوت نماید، در درون خویش مسئولیت احساس نموده و شکنجه ببیند. این کیفیت تقریبا همگانی است، اگر چه عوارض بعدی تغییرات قابل ملاحظه و اساسی وارد می سازد.اما عوامل به کارافتادن وجدان، کاملا روشن است که ضرورت قوانین اجتماعی و دینی و اخلاقی در صورتهای گوناگونی که دارند، می توانند در درون انسانها پدیده تحرک وامتناع خودکار ایجادکنند، یعنی به طور خودکار به سوی بایستگی حرکت از نبایستگی امتناع بورزند.این حرکت که ما آن را قیافه وظیفه ای وجدان می نامیم، از حیث امکان وجود در نهاد انسان ها کاملا عمومیت دارد با نظر به دو عامل زیر:
اول- شتاوده فیزیولوژی وسازمان روانی انسان ها
دوم- ضرورت تبعیت از قوانین اجتماعی
در دانش، وجدان وظیفه ای مشترک می باشد بلی، اما وجدان مشترک مفهوم دیگری دارد که از حیث اهمیت در درجه اول قرار می گیرد.
این مفهوم عبارتست از: اتحاد وجدان ها در بایستگی ها ونبایستگی ها. از آن جهت که قراردادها و مقررات اجتماعی و قوانین دینی و اخلاقی جوامع انسانی گوناگون است، پیدا کردن جامع مشترکی میان فعالیت های وجدانی خیلی دشوار خواهد بود ولی با این حال، اصول مشترکی در تمام جوامع وجود دارد که وجدان های افراد گوناگون جوامع آن ها را کاملا دریافت می کنند. برای این مسئله از چند دلیل می توان استفاده نمود:
اول- وضع قوانین بین المللی و حقوقی برای عموم انسان ها کشف می کند که انسان ها یک عده اصول عمومی دارند که می توانند درآن ها مشترک بوده باشند. این اصول عقلانی خالص نمی باشند. از آن طرف اگر هم این اصول باز برای رفع تزاحم میان جوامع مقرر گردد، ضمانت اجرایی آن ها را نیروهای خارجی نمی توانند کاملا متعهد شوند. پس برای تحقق بخشیدن به این اصول جهانی، وجدان های مشترکی لازم است که به طور کلی بتوانند کار ضمانت اجرای آن ها را به عهده بگیرند و یا حداقل تا موقعی که ضمانت اجرایی الزام آوری به وجود نیامده است، مسئله حقوق جهانی فقط و فقط به وجدان های اجتماعی تکیه می کند و به عبارت روشن تر، اصول و قوانین اجتماعی جهانی از این جهت با قوانین یک اجتماع معین و محدود فرق نمی کند که هر دو دسته را، هم می توان با نیروهای خارجی و اجباری اعمال نمودو هم می توان با نیروی وجدانی جوامع و افراد جامه عمل پوشانید.
دوم- هیچ دلیلی برای ابدیت و همگانی بودن آثار بزرگ متفکرین عالی مقام مانند: جلال الدین محمد مولوی، عطار، سنایی، حافظ و از حکما ابن سینا ( درنمط 10و9و8 الاشارات والتنبیهات) حکیم ترمذی و ویکتورهوگو و شکسپیر و داستایوسکی نمی توان پیدا کرد. مگر این که اینان با وجدان مشترک انسان ها سر و کار داشته و آن ها را تحریک نموده اند.
سوم- ما تشابه عجیبی میان تعقل و وجدان بلکه از نظر شرایط تداعی معانی و تجسیم در افراد جوامع مختلف مشاهده می کنیم، یعنی با این که افراد انسانی در جوامع گوناگون زندگی می کنند ولی هنگامی که به رشد روانی معمولی می رسند، از حیث شرایط و قوانین فعالیت های روانی فوق الذکر کاملا مشابه همدیگر می باشند.
اما از نظر اول، یعنی با ملاحظه خصوصیات روانی فردی و محیطی شخصی، مسلما فعالیت های وجدانی انسان ها گوناگون می باشند، زیرا هر فعالیتی که وجدان انجام می دهد، در همان لحظه انگیزه های مخصوصی دارد که هرگز تکرار نخواهند شد. طرز تعقل و استعداد و هوش و فطرت افراد انسانی در فعالیت وجدانی آن ها بدون شک مؤثر است، و این اختلاف منحصر به وجدان نیست بلکه تعقل نیز جنبه شخصی دارد، اگرچه به جهت تشابه ما گمان می کنیم که هیچ گونه اختلافی در تعقل انسان ها وجود ندارد. هیچ گونه تکرار پدیده روانی حتی در یک شخص انجام نمی گیرد، چه رسد به اشخاص گوناگون. ولی این اختلافات شخصی مربوط به موقعیت خاص فعالیت است و از این جهت فرق با سایر نمودهای حقایق جهان طبیعت ندارد. این حقایق نیز دو بار یک حرکت شخصی حقیقی را انجام نمی دهند.

منابع

  • محمدتقی جعفری- وجدان- صفحه 246-248

کلید واژه ها

عقل اخلاق روان انسان وجدان دین قانون

مطالب مرتبط

رابطه دین و اخلاق بررسی سخن ویکتورهوگو درباره نظارت وجدان درک اصول کلی توسط وجدان تفاوت یقین وجدانی و یقین عقلانی خاموشی یا عدم خاموشی وجدان توجه به وجدان اخلاقی در آثار گذشتگان تفاوت فعالیت وجدانی با فعالیت عقلانی

اطلاعات بیشتر

ابزار ها