منظور از حسن و قبح در حکمت نظری، هماهنگی و ناهماهنگی چیزی با نظام احسن علی و معلولی است و مقصود از آن در حکمت عملی ملایمت و منافرت چیزی با نظام فطری انسان که بر اساس توحید الهی تعبیه شد. یعنی همان طور که معیار حسن و قبح در حکمت نظری، تشخیص افراد خاص نیست تا هر فردی بتواند بر محور معرفت شخصی خویش که به برهان متقن کلی تکیه نکرده است فتوا به حسن نظام علی و معلولی یا به قبح آن دهد، معیار در حسن و قبح حکمت عملی نیز ملایمت یا منافرت با اغراض شخصی افراد بشر نخواهد بود، بلکه مدار همان تلائم و تنافر با نظام هماهنگ فطرت مشترک انسانی است که به مثابه فصل مقوم انسانیت انسان می باشد. البته ممکن است در اصل مطلب نیز اختلاف نظر پدید آید که چه چیزی با نظام فطری هماهنگ است و چه چیزی نیست، لیکن در تبیین مبادی تصوری بحث همنی مقدار در روشن شدن معنای حسن و قبح کافی است، هر چند در مقام اثبات ممکن است اختلاف رخنه کند، زیرا معیار تشخیص حسن و قبح در حکمت عملی بر اساس تفاوت هایی که در جهان بینی (حکمت نظری) وجود دارد، مختلف خواهد بود.
حسن و قبح گاهی در عقاید مطرح اند مانند حسن توحید و قبح شرک؛ و گاهی در اوصاف نفسانی طرح می شوند مانند حسن قناعت و غبطه و قبح طمع و حسد؛ و زمانی در افعال مطرح می شوند، مانند حسن رعایت حقوق دیگران و قبح تعدی به آن. گرچه اقسام سه گانه مزبور در اخلاق و فقه از آن جهت که مطلق اعمال جوانحی و جوارحی مورد بحث این دو علم اند، مدار گفتگو قرار می گیرند؛ لیکن در خصوص حقوق آنچه مورد بحث است هان حسن و قبح افعال است نه عقاید و نه اوصاف، چون عقیده و صفت، جنبه شخصی دارد و تنها فعل ناست که گذشته از جنبه شخصی صبغه حقوقی هم خواهد داشت. البته منشأ افعال همان اوصاف و عقایدند لیکن در علم حقوق کاری به منشأ پیدایش افعال حقوقی ندارند.
مطلب دیگر آنکه منظور از حسن و قبح در حقوق مانند فقه چیزی است که نه تنها کمال و زیبایی یا نقص و زشتی را به همراه دارد و نه آنکه موجب مدح و قدح است که در علم اخلاق مورد عنایت می باشد بلکه گذشته از احکام یاد شده موجب ثواب و عقاب الهی خواهد بود. از این جهت حسن و قبح در علم اصول فقه که عهده دار مدار احتجاج فقه و حقوق است، مورد بحث قرار می گیرد و چون حسن و قبح علم کلام به طور کامل از بحث بیرون است لذا توهم اینکه چون درباره خداوند ثواب و عقاب راه ندارد نباید جریان ثواب و عقاب را در معنای حسن و قبح اخذ کرد یا لازم آن دانست.