از وقایع سال نهم هجرت غزوه تبوک است. به پیغمبر خبر رسید که رومیان سپاه انبوهی در بلقاء فراهم آورده اند و می خواهند به مسلمانان حمله برند. تابستانی سخت گرم و هنگام رسیدن میوه ها بود و مردم می خواستند در خانه ها به آسایش به سر برند. در بیت المال نیز مالی چندان دیده نمی شد. عادت پیغمبر چنان بود که در لشکرکشی هدف را معین نمی کرد، اما در جنگ تبوک به سبب دشواری هایی که در پیش بود اعلام داشت که به جنگ با رومیان خواهیم رفت، گروهی می گفتند: «فصل گرماست، در این فصل مروید!» این دسته همانند که با این آیه سرزنش شده اند:
«و قالوا لاتنفروا فی الحــر قل نار جهنم أشد حرا لو کانوا یفقهون؛ و گفتند در گرما کوچ مکنید. بگو گرمی آتش دوزخ سخت تر است اگر می دانستند.» (توبه/ 81)
شمار سپاهیان اسلام را در این غزوه سی هزار تن نوشته اند. و این بالاترین رقم لشکر در غزوه های اسلامی و بلکه بالاترین رقم گردآوری سپاه در عربستان تا آن روز است.
در این لشکرکشی پیغمبر علی بن ابی طالب را در مدینه نهاد تا به کار خانه او رسیدگی کند. منافقان گفتند او دوست نداشت که در این سفر علی (ع) همراه او باشد و چون علی (ع) در این باره به پیغمبر شکایت کرد فرمود «من تو را خلیفه خود کردم که تو برای من مانند هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیامبری نیست.»
لشکر از تشنگی به زحمت افتاد و چون به تبوک رسیدند معلوم شد خبر آمادگی رومیان درست نبوده است. جنگ تبوک آخرین درگیری مسلمانان با نامسلمانان در زندگی پیغمبر بود. از این پس سراسر عربستان تسلیم شد. پس از این جنگ بود که از هر قبیله نمایندگانی برای اظهار اطاعت قبیله های خود و پذیرفتن اسلام نزد پیغمبر آمدند و تقریبا می توان گفت عموم قبیله ها مسلمان شدند. این سال را بدین علت سنة الوفود نامیده اند. (وفود جمع وفد به معنای دسته نمایندگان یا مهمانان است)