گوستاولوبون در اواخر کتاب معروف خودش «تمدن اسلام و غرب» فصلی دارد راجع به اینکه چرا ملل مشرق زمین آن طور که باید از تمدن مغرب زمین استقبال نمی کنند. عللی ذکر می کند. علت اول اینکه خودشان کاملا آماده نیستند.
علت دوم اینکه زندگی ما با وضع زندگانی آن ها تطبیق نمی کند. زندگی آن ها یک زندگی ساده است، ما احتیاجات مصنوعی داریم. تمدن ما با وضع خود ما بیشتر تطبیق می کند تا با وضع آن ها. آنها زندگی ساده ای دارند و زندگی ما بیشتر مصنوعی است. بعد می گوید: به نظر می رسد که ما این را کتمان می کنیم و سپس می گوید: این طرز رفتار ظالمانه ای است که ملل مغرب نسبت به این ها روا داشته اند. آن وقت مطالبی ذکر می کند که در آمریکا چه کردند، در اقیانوسیه چه کردند، در چین چه کردند، در هند چه کردند. مخصوصا داستان های معروف به جنگ های تریاک را که بر آدم ها مسلط بکنند و آن ها را افیونی نمایند. دولت بیدار چین فهمید که چه بلایی می خواهد به سرش بیاید، دفاع کرد. آن ها جنگیدند و کشتند تا بالاخره به ضرب توپ و شلیک، تریاک را به میانشان آوردند.
درست است که انگلستان سالیانه پانزده میلیون لیره انگلیس فایده می دهد ولی طبق آمار هر سال ششصدهزار نفر به خاطر تریاک رهسپار عدم می شوند. بعد می گوید: وقتی که انگلیسیها مبلغین مسیحی را فرستادند به سر چینی ها آن ها گفته بودند عجب! شما از یک طرف تریاک را به میان ما می آورید و ما را به دیار عدم می فرستید و از طرف دیگر مبلغین را می فرستید که به ما دستور ایمان و تقوا بدهند!