جستجو

بررسی مکتوبات اخلاقی در غرب

کار نوشتن اخلاق به صورت داستانهای جالب و نثر زیبای مایه دار نیز از قدیم معمول بوده است، لیکن این کار، از نظر محتوی و طرز انتقال و تعلیم، تا حدود زیادی به دست نویسندگان خارجی تکمیل یافت. کتابهای اخلاقی نویسندگان خارجی، ادبی و غیر ادبی آنها، از نظر روش نگارش و سبک تألیف دارای ویژگی اهمیتی است، که بیشتر علت سرعت و وسعت انتشار آنها شده است. این نویسندگان با استفاده از هرگونه توانایی، در ساده نویسی و تحت تأثیر قرار دادن و وادار کردن خوانند به عمل، کوشیده اند. و از اینرو آثاری بس سودمند به وجود آمده است. کتب اخلاقی آنان از یک لحاظ به دو بخش تقسیم می گردد:
1- کتبی که برای اصلاح و تقویت نیروی شخص و تقریبا تربیت افراد نوشته شده است، مانند اخلاق و شخصیت - مدرسه و اجتماع - مدرسه و شاگرد، از: جان دیوئی - راه خوشبختی، از: ویکتور پوشه - فنون زندگی، از: گیلبر هایت - خود را بشناس، از: ژان فینو - اسرار نیکبختی - اراده آهنین، از: ماردن - آنچه باید یک جوان بداند، از: سیلوانس استال - اعتماد بنفس - اخلاق و... از: اسمایلز - کوچولوی شما چه می داند؟ از: امی پیکر - در آغوش خوشبختی، از: لرد آویبوری - فن زندگی، از: آندره موروا - مرد مشکلات، از: امیل ا اش - اسرار موفقیت، از: تامپسون و کتابهای دیل کارنگی.
2- کتبی که در مورد تربیت فرد و اجتماع با هم و نشان دادن مقام معنوی و عظمت و ارزش انسان و به وجود آوردن انقلابات اساسی و روشن کردن علل سقوطها و انحرافها و جنایتها و بیدار – کردن افکار، نوشته شده است. نویسندگان این کتابها، بجز جنبه ادبی، از جنبه اخلاقی و اجتماعی نیز خدمتی بس بزرگ به ملت خود کرده اند. طلایه داران این فکر منتج، امثال دانته، شکسپیر، روسو، گوته، هوگو آناتول فرانس، تولستوی، داستایوسکی، ماکسیم گورکی، لافونتن بوده اند:
آناتول فرانس روش خاصی داشت، و نیشخندها و انتقادات خود را وسیله بیدار کردن مردم قرار داده بود. و این تز را با سیستم مکتب احساس (مقابل مکتب جزمی) تعقیب می کرد. او معتقد بود که باید با نیش قلم ریشه سیئات اخلاقی را از اعماق روح مردم بر آورد و با انتقاد (که بزرگترین عامل ترقی است و متأسفانه هنوز مردم ما وحشیانه از آن می رمند) جامعه را از بدیها دور داشت و به سوی نیکیها راند.
رویهم رفته، آثار این قبیل از نویسندگان را باید نقطه التقای حاصل اخلاق و علم الاجتماع دانست، چون یقین است که منظور عالی اصلاح و تربیت که تشکیل اجتماع فاضل و سعادتمند است، تنها با استفاده از علم اخلاق میسور نیست. زیرا علم اخلاق اصطلاحی، پیرامون پدیده های اخلاقی و رهبری اعمال فرد کاوش می کند. صحیح است که اجتماع کامل از فراهم آمدن افراد کامل به وجود می آید، لیکن خود ارتباط فرد با جامعه نیازمند به یک رشته آموزش و تحقیق است. پس از تشکیل جامعه نیز، کردارهای دسته جمعی و پیوستنهای قسمتهای مختلف اجتماع به هم و خلاصه تعدیل اجتماعات، به موازین و قوانین نیاز دارد. و اینجاست که اهمیت مسائل علم الاجتماع نمودار می شود، و بر پیشروان تربیت لازم می گردد که برای این منظور از رشته های دیگری از علوم کمک گیرند. به همین علت است که می بینیم، اخلاق به معنای اعم، شعبه هایی پیدا کرده است، تا در چند سال اخیر که دانشمندان دیدند بجز بحث در مسائل اخلاق فردی، و تقسیم علم اخلاق به شعب مختلف، و پیدا کردن راه تهذیب اخلاق حتی با توسل به قوانین پزشکی و روانپزشکی و بحث در مسائل روانشناسی و روانکاوی و مباحث علم الاجتماع و به وجود آوردن روشهای نوین در اصول تعلیم و تربیت، باز باید علمی جدا به وجود آورند و رشته ای را به نام «روانشناسی اجتماعی» انشعاب دهند. شاید با اینهمه طریق بهتر بتوانند خویهای سرکش انسان را مهار کنند، و بشر را در دو حالت فرد بودن و اجتماع به راه سعادت کشند، و سنگرهای فضیلت را صیانت کند، و بر نگرانیهایی که تمدن و حضارت را به صورت جنجال پر وحشتی در می آورد پیروز گردند.
علم الاجتماع از قدیم با اخلاق همکاری داشته است و خود دانشی است که مسائل از آن روزگاران دیرین در میان عالمان و میان فلاسفه اقدمین و دیگر فیلسوفان مطرح بوده است. در اسلام از جمله متفکرانی که به تکمیل آن و پایه گذاری پاره ای از اصول آن نایل گشت، ابن خلدون بود، که بعدها به گفته علامه دهخدا، با اقتباس از وی منتسکیو توانست «روح القوانین» را وضع کند. علم الاجتماع جدید را گفته اند اوگوست کنت به صورت مستقلی درآورد. و او نخستین کسی بود که آن را به نام "سوسیولوژی" نامید. کنت علم الاجتماع را در فلسفه خود در مرتبه نهایی قرار داد. او در این ترتیب، پیرو نظریه خود بود که اختلاف مراتب علوم را به پیچیدگی موضوعات و شمول مسائل آنها می دانست. وی می گفت: علومی که موضوعاتش ساده تر است زودتر تأسیس می گردد. و اعتقاد داشت که روشن کردن اعمال حیاتی، از پدیده های شیمی مشکل تر است، از این رو نمی توان پیش از شناختن قوانین شیمی به شناختن آنها پرداخت. کنت با این ملاحظه علوم اصلی را درجه بندی کرد و علم الاجتماع را پس از ریاضیات و علوم فلکی و فیزیک و شیمی و زیست شناسی جای داد.
به هر حال، اهمیت علم الاجتماع، از مدتی قبل، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و برای به ثمر رساندن علم اخلاق، توجه به آن لازم شمرده شد. و نویسندگان اجتماعی غرب در نوشته های خود نتیجه این هردو را به هم آمیختند، و در سر و سامان دادن اوضاع جامعه و تربیت فرد گامهای همدوش برداشتند.

منابع

  • محمدرضا حکیمی- فریاد روزها- صفحه 47-52

کلید واژه ها

اخلاق انسان جامعه کتب اخلاقی ادبا آموزش تربیت روان شناسی جهان غرب

مطالب مرتبط

ضرورت تربیت و ساخته شدن انسان پیامدهای نگاه آلوده و شهوت انگیز تقسیم بندی محتوایی کتب اخلاقی تعلیمات اخلاقی در مکتوبات اهمیت و ارزش دعا عوامل درونی و روانی اهمال کاری شیوه درمان زیربنایی اهمال کاری

اطلاعات بیشتر

تعلیمات اخلاقی در مکتوبات

ابزار ها