ذات اقدس اله، رسول اکرم – علیه آلاف التحیه و الثناء- را به عنوان معلم یاد کرده و می فرماید: «ویعلمهم الکتاب و الحکمه؛ و کتاب و حکمت را به آنان می آموزد» (آل عمران/ 164)
آیا منظور آیه این معنا است که رسول خدا، معارف قرآنی را در حد یک طبیب، به دیگران یاد می دهد، که از سرمایه های تجربی خود مدد گرفته باشد، و یا به این معنا است که معارف قرآنی را در حد یک حکیم، یاد دیگران می دهد، که از سرمایه های فکری و برهان مدد گرفته باشد؟ و یا این که معارف الهی را، در حد یک عارف شاهد، یاد دیگران می دهد، که نتایج مشهودات خود را به دیگران منتقل کند؟
ذات اقدس اله که خود اولین معلم، و معلم بالذات است، درباره چگونگی تعلیم می فرماید: «علم الانسان ما لم یعلم؛ آموخت به انسان آنچه را نمی دانست.» (علق/ 5)
این تعلیم، از نوع هیچ یک از سه نسخ علوم نیست که چیزی را با حس، یا عقل، یا قلب فرا گرفته باشد، و بعد به دیگران یاد داده باشد، بلکه او علم محض است، و تعلیم او از علم محض ربوبی نشأت می گیرد، و این فوق بحث ماست. وجود مبارک آن نگاری هم که به مکتب نرفت، او نیز از راه علم حسی یا عقلی یقینا مدد نگرفت، یعنی، نه با تجربه عالم شد، و نه با مدرسه و مکتب از براهین مدد گرفت.
اما درباره علم و تعلیم نوع سوم، باید گفت سراسر سیره و سنت و سریرت وجود مبارک نبی اکرم- علیه آلاف التحیه والثناء – حضور و شهود است، او نگاری است که جز به مکتب "الله" سر نزده است، و مکتب "الله" هم از دل شروع می شود نه از حس. علمی نیست که تا کسی "من فقد حسا فقد فقد علما؛ هر کس که فاقد یک نوع حس باشد، فاقد یک نوع شناخت است."
علمی است که می گوید، حواس را ببند، تا بفهمی! برخلاف علوم مدرسه که می گویند، حواس را به کار ببر، تا بدانی. لذا قسمت مهمی از نبوت آن حضرت در آغاز امر از رویا شروع شد، یعنی، از جایی که چشم و گوش و سایر مجاری ادارک حسی بسته است، آنجا آغاز نبوت بود که حضرت خوابهای خوبی می دید و هر خوابی که می دید مثل سپیده صبح روشن می شد، این علم، علم شهودی است. بنابراین، علم پیامبر، علم شهودی و قلبی است. در مقام تعلیم نیز، همان را از سه راه یاد دیگران می دهد: هم از راه "تجربه" به دیگران یاد داد، به عنوان "جدال احسن" نه به عنوان "سند تعلیم" به طوری که خود از راه تجربه حسی آموخته باشد. هم به عنوان "برهان" یاد حکیمان داد نه به طوری که خود از مدرسه فرا گرفته باشد، و هم به عنوان "ارائه" در منظر قلب شاگردان شاهد و عارف قرار داد.
و اما، آن راهی که مخصوص نبی اکرم (ص) است، راهی نیست که کسی با تهذیب نفس و تزکیه به آن برسد، چه رسد با برهانهای عقلی یا با علوم حسی.
«الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا داناتر است که رسالت را در چه جایگاهی قرار دهد.» (انعام/ 124)
او یک هبه خاصه است که با کسب، تهذیب، تزکیه و مانند آن فراهم نخواهد شد، یک ربط خاصی است بین انسان کامل و ذات اقدس اله، که «الله اعلم حیث یجعل رسالته»، آن هم فوق بحث ما است، یعنی یک انسان متعارف در آن زمینه سخنی ندارد، چرا که هیچ سهمی ندارد.
پس تعلیم قرآن کریم از سه راه است، چون با ما به زبان ما، سخن می گوید، این که می فرماید: «ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه؛ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان خویشانش» (ابراهیم/ 4)
و با توجه به این رسالت وجود مبارک نبی اکرم جهان شمول است، و تمام جوامع بشری قوم او هستند، باید او به زبان همه حرف بزند، هم به زبان صاحبان علوم حسی و از تجارب، سخن گوید، و هم به زبان صاحبان علوم عقلی صرف، و از برهان حکایت کند، هم به زبان شاهدان، عارف، و از وجدان سخن گوید.
قرآن علم خدا نبوت ویژگی های پیامبران پیامبر اکرم آموزش تربیت