جستجو

بررسی جایز بودن یا عدم جواز سماع و اسماع صدای زن

بحث درباره سماع و اسماع صدای زن، سه صورت دارد:
صورت اول این که: اگر مرد بخواهد صدای زن را به قصد تلذذ و ریبه گوش بدهد معصیت کرده است ولکن زن چون با این قصد حرف نمی زند و برای انجام کاری عادی صحبت می کند لذا اسماع برای او حرمتی ندارد. پس آنچه حرام است سماع با ریبه یا تلذذ است، و اسماع حرام نیست، مگر این که زن بفهمد که مردی دارد به قصد تلذذ، حرف او را گوش می دهد که اینجا از باب تعاون بر اثم زن باید پرهیز کند.
صورت دوم این است که اگر زن بخواهد به قصد تهییج و تحریک نامحرم حرف بزند، اسماعش حرام است و اگر مرد با این قصد گوش بدهد، آن هم مبتلا به حرمت می شود.
صورت سوم آن است که زن به طور عادی سخن می گوید، و قصدش تهییج و تحریک نیست و مرد هم به طور عادی گوش می دهد و قصدش تلذذ و ریبه نیست در این جا هم سماع جایز است و هم اسماع ممنوع نیست.
عده ای برای حرمت اسماع گفته اند اگر چنانچه زن، بخواهد به قصد تهییج و تحریک، صوتش را به سمع نامحرم برساند، مرتکب حرام شده است و استدلال کرده اند به این آیه که می فرماید: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد.» (احزاب/ 32)
این استدلال دارای دو اشکال است که یکی وارد است و دیگری وارد نیست. اما اشکالی که وارد نیست این است که گفته اند صدر آیه مخصوص به زنان پیامبر (ص) است، و در صدر آیه دارد: «یا نساء النبی لستن کأحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ اى همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد.» یعنی، ای همسران پیامبر، شما با زنهای دیگر فرق دارید و مانند یک زن متعارف نیستید و بعد می فرماید: «فلا تخضعن بالقول» که از صدر آیه معلوم می شود این حکم جزو مختصات زنان پیامبر (ص) است. وارد نبودن اشکال برای آن است که این خطاب برای تأیید مسأله است وگرنه حکم، مخصوص زنان پیامبر نیست و شامل همه زنها می شود.
اما اشکالی که وارد است این است که نهی دلالت بر حرمت دارد «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض» یعنی وقتی می خواهید سخن بگویید، صدا را رقیق و نازک نکنید، مهیجانه حرف نزنید، محرکانه سخن نگویید. در یک جا می فرماید: «و قلن قولا معروفا؛ و گفتارى شایسته گویید.» (احزاب/ 32) یعنی حرف خوب بزنید و در جای دیگر می گوید «فلا تخضعن بالقول» یعنی سخن را خوب ادا کنید که نه محتوای حرفتان محرک باشد و نه کیفیت ادای سخنتان مهییج باشد.
شکی نیست که اگر اسماع یعنی رساندن صوت به گوش مرد به قصد تهییج و تحریک باشد، حرام است، و فتوا نیز بر همین است ولیکن این مسأله خارج از محل بحث است، زیرا بحث در این نیست که زنی بخواند، یا زنی صدای خود را به قصد تهییج و تحریک به سمع مردم برساند، بلکه بحث در آن است که زنی بخواهد درس بگوید، یا بخواهد موعظه کند.
بعضی از فقها مثل مرحوم شهید اول – رضوان الله تعالی علیه- در این زمینه سخنی حاد دارند ایشان در متن لمعه – باب نکاح می فرماید: «وکذا یحرم علی المراه أن تنظر الی الا جنبی او تسمع صوته الا لضروره – کالمعامله و الطب» یعنی همان گونه که زن نمی تواند، مرد را نگاه کند، نمی تواند حرف مرد را هم بشنود مگر برای ضرورت، که سماع صوت مرد برای زن حرام است. این جزو تندرویهای بعضی از عبارات است. لذا بعضی از بزرگان فقه ما احتمال داده اند که این نسخه لمعه غلط باشد و فرموده: «والمظنون ان نسخه اللمعه غلط» وگرنه بعید است از فقیهی چون شهید اول، چنین فتوایی صادر شود که بگوید: زن حق ندارد صدای مرد را بشنود مگر برای ضرورت، که فقط برای درس و بحث و داد و ستد و طب و مانند آن باشد، وگرنه به طور عادی- اگر برای ضرورت و هدف عقلایی نباشد- زن نتواند صدای مرد را بشنود. این فتوا از شهید اول مسموع و مقبول نیست.

منابع

  • آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 434-436

کلید واژه ها

اخلاق قرآن دستورات الهی زن اسلام پاکدامنی حیا فقه

مطالب مرتبط

زن و شوهر و مسایل ناموسی میزان پوشش بدن برای زن و مرد از نظر اسلام فلسفه حجاب از نظر اسلام حجاب از نظر اسلام اهمیت و فضیلت چشم پاکی در نظر اسلام زینت و تجمل از نظر اسلام‏ زن در آئینه اسلام

اطلاعات بیشتر

ابزار ها