جستجو

مساله گذشت در اسلام

بردگان زیادی در خانه امام سجاد (ع) بودند. در طول سال که بردگان خطا می کردند و کار بدی می کردند امام (ع) در یک دفتری اینها را یادداشت می کرد تا اینکه روز آخر (یا شب آخر) ماه رمضان امام (ع) همه بردگانشان را جمع می کرد و خود در وسط می ایستاد، دفتر را می آورد، رو می کرد به آنها و می فرمود: فلانی یادت هست در فلان وقت چنین جرمی را مرتکب شدی؟ می گفت: بله، (و به هر کدام خطاهایشان را متذکر می شد و) بعد می فرمود: خدایا اینها که زیردست من بودند، نسبت به من بدی کردند و من که بنده تو هستم از همه اینها گذشتم. خدایا من بنده تو هستم و در درگاه تو مقصرم. خدایا از این بنده مقصر خودت بگذر و همه آنها را در راه خدا آزاد می کرد. این است که اصل اول در اسلام گذشت است.

نتیجه گذشت بندگان
خداوند در آیه 22 از سوره نور می فرماید: «و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم؛ عفو کنند، گذشت داشته باشند آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟ (چه تعبیر عجیبی است!) ای بشرها، از گناه یکدیگر بگذرید، زیرا خودتان گنهکارید و امید دارید خدا از گناهان شما بگذرد، آنچه را که انتظار دارید خدا درباره شما رفتار کند درباره بندگان خدا رفتار کنید، سختگیر نباشید، تا ممکن است گنهکاران را از راه خوبی (کردن) معالجه کنید، آنجا که ممکن نشد، از راه مجازات و سختگیری وارد شوید، خداوند آمرزنده و مهربان است، شما هم مهربان و با گذشت باشید.

عدم گذشت اسلام در مسائل اجتماعی
اسلام در مسائل اجتماعی نمی گذرد، چون این گذشت، مربوط به شخص نیست، مربوط به فرد نیست، مربوط به اجتماع است مثلا یک کسی دزدی کرده است، مجازات دزد دست بریدن است. صاحب مال نمی تواند بگوید من گذشتم. تو بگذری، اجتماع نمی گذرد، حق تو نیست، حق اجتماع است. در حدیث است که روزی امام علی (ع) طبق عادتی که در ایام خلافت داشت که خود تنها می رفت و حتی در جاهای خلوت می رفت و شخصا اوضاع و احوال را تفتیش می کرد در یکی از کوچه باغهای کوفه راه می رفت، یکوقت فریادی شنید: الغوث! الغوث! به فریادم برسید! به فریادم برسید! معلوم بود جنگ و دعوایی است. به سرعت به طرف صدا دوید. دو نفر با هم زد و خورد می کردند. یکی دیگری را می زد. تا امام رسید دعوای اینها تمام شد (شاید هم امام (ع) آنها را صلح داد). معلوم شد آن دو نفر با هم رفیق هستند. وقتی امام خواست ضارب را جلب کند و ببرد، مضروب گفت من از او گذشتم. امام فرمود: بسیار خوب تو گذشتی، این حق خصوصی خودت است، از حق خودت گذشتی، اما یک حقی هم سلطان دارد، یعنی یک حقی هم حکومت دارد و یک مجازاتی هم حکومت باید بکند، این را دیگر تو نمی توانی بگذری (زیرا) به تو مربوط نیست. غرضم این است که از حق عمومی نمی توان گذشت و در موارد حق عمومی، اسلام هم نمی گذرد اما در حقوق خصوصی می توان گذشت.

منابع

  • مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 4- صفحه 60-63

کلید واژه ها

اسلام اخلاق گناه خدا داستان اخلاقی عفو جامعه

مطالب مرتبط

آثار گناه در افراد دستور «ستر عورت» در سوره نور نقد اسلام بر سوسیالیسم درباره نحوه رهایی از من و مالکیت فردی وظیفه مسلمان در قبال محرومین جامعه توبه ابولبابه کار و فضیلت آن از نظر اسلام وظیفه مسلمانان در برابر شایعات

اطلاعات بیشتر

ابزار ها