در قرآن کریم می خوانیم: «و لله ملک السموات و الارض و الی الله المصیر؛ و فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن خدا است و بازگشت همه به سوی خدا است» (نور/ 42). مصیر از همان ماده صیرورت است و صیرورت یعنی از حالی به حالی رفتن، از وضعی به وضعی تغییر شکل دادن؛ مثل اینکه می گوییم نطفه علقه گردید و علقه مضغه گردید و مضغه عظام گردید تا بالاخره یک بچه انسان شد. جنین صبی گردید، صبی رجل گردید. جهان ما جهان گردیدن است، جهان صیرورت است. اگر یک قطعه چوب را در نظر بگیریم، آن چیزی که امروز این چوب هست همیشه این چوب نبوده است، چیز دیگری بوده است که گردیده است چوب و این چوب هم همیشه چوب باقی نخواهد ماند، باز چیز دیگر خواهد گشت.
یک سؤال هست و آن سؤال این است که پایان این گردیدنها که خاکی آدم بشود، آدمی خاک بشود، آب و خاک و هوایی مثلا درخت بشوند، درختی حیوان بشود، حیوانی انسان بشود، چیست؟ همین طور یک گردیدنهای بی هدفی است؟ یک چیزی چیزی می شود، باز آن چیز چیز دیگر می شود و آن چیز چیز دیگر و همین طور...؟ یا نه، پایان همه گردیدنها به سوی خداست و روح و حقیقت معاد هم همین است؟ این جمله «و لله ملک السموات و الارض و الی الله المصیر» در واقع همین مطلب را می گوید: همه چیز از آن خداست و به سوی خداست. مفادش با مفاد آیه کریمه ای که به دستور خود قرآن وقتی که انسان مصیبتی را می شنود آن را تلاوت می کند یکی است، یعنی آیه: «انا لله و انا الیه راجعون؛ ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم» (بقره/ 156). با این تفاوت که در آنجا انا می گوییم، ظاهر کلمه اختصاص به انسانها دارد، ولی این آیه حتی این مقدار هم بوی اختصاص از آن نمی آید. می گوید: همه چیز از آن اوست و همه چیز به سوی اوست. در واقع به همان دلیل که همه چیز از اوست و از آن اوست، به سوی او هم هست.
از جمله دعاهایی که در بین تکبیرات افتتاحیه یعنی شش تکبیری که قبل از تکبیرة الاحرام مستحب است، مستحب می باشد این دعاست و عین توحید است: «لبیک و سعدیک و الخیر فی یدیک و الشر لیس الیک و المهدی من هدیت، عبدک و ابن عبدیک ذلیل بین یدیک منک و بک و لک و الیک؛ تو را پاسخ می گویم و تو را مایه سعادت و خوشبختی خودم می دانم و خیر در اختیار توست و شر را به سوی تو راهی نیست و هدایت یافته، کسی است که تو او را هدایت کرده باشی. بنده تو و فرزند بنده تو هستم که در پیشگاه تو ذلیل و بیچاره ام. از تو هستم و به وسیله تو وجود یافته ام و برای تو هستم و به سوی تو باز می گردم».
حال در این آیات سوره نور دو تا از اینها یعنی لک و الیک آمده است: «و لله ملک السموات و الارض و الی الله المصیر» و چنین به نظر می رسد که این آیه به منزله تعلیل آیه پیش است، یعنی آیه پیش از آن که فرمود همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند و شناسا و ثناگوی خالق خود هستند. دلیل این ارتباط با آیه قبل این است که چون همه چیز از آن اوست و چون از آن اوست و به سوی اوست، به همین دلیل اصلا وجودشان تسبیح است، صیرورتشان تسبیح است، حرکت و جنبش شان تسبیح است.
در این زمینه مولوی شعرهای خیلی خوبی دارد، می گوید:
جزءها را رویها سوی کل است *** بلبلان را عشق با روی گل است
صبغة الله نام آن رنگ لطیف *** لعنة الله بوی آن رنگ کثیف
آنچه از دریا، به دریا می رود *** از همان جا کامد آنجا می رود
از سر که سیلهای تیز رو *** وز تن ما جان عشق آمیز رو