جستجو

نظریه علم نبودن تاریخ

عده ای به دلیل غرض آلود بودن مورخین و استخدام آنها در ید قدرت ها و نیز به دلیل تعصب وطنی، مذهبی و مرامی عده دیگری از آنها، اعتمادشان را از وقایع تاریخی به کلی بریده و گفته اند به هیچ کتاب تاریخی نمی شود اعتماد کرد. آن ها می گویند مثلا مگر به روزنامه ها چقدر می توان اعتماد نمود؟ هر قضیه ای که انسان خودش اطلاع داشته باشد و سپس این قضیه در روزنامه آمده باشد و بعد روزنامه را بخواند، می بیند که بدون کم و زیاد نیست. چه رسد به مورخ که وقایع را در آن زمان نوشته و شرایط اجتماعی موجود نیز در انتخاب او مؤثر بوده است؛ چنانکه آن کسی هم که امروز دارد می نویسد، همینطور است.
این است که بعضی گفته اند اساسا تاریخ از مقوله علم نیست، از مقوله هنر است؛ چون علم یعنی کشف وقایع آنچنان که بوده و هنر یعنی ساختن یک چیز آنچنانکه دل خودمان می خواهد؛ مثل مجسمه سازی. هر مورخی برای خودش یک هنرمند است؛ یعنی چیزی را ساخته است آنچنان که دل خودش می خواسته است. به تعبیر فلسفی، مصنوع یک مورخ، ماده ای دارد و صورتی. مورخ های خیلی امین در ماده دخل و تصرف نکرده اند، ولی در صورت دخل و تصرف کرده اند. مورخینی که امین نیستند هم در ماده دخل و تصرف می کنند و هم در صورت. از این جهت اساسا تاریخ، علم نیست. پس در مسأله "مورخ و وقایعی که در اختیار دارد" در واقع بحث درباره این ارزش علمی تاریخ است که آیا تاریخ می تواند علم باشد یا به دلیل بی اعتباری آن نمی تواند علم باشد.

دلایل کسانی که تاریخ را علم نمی دانند
از جمله دلایل کسانی که تاریخ را علم نمی دانند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- "تاریخ" علم نیست از آن جهت که به رفتار انسان وابسته است و رفتار انسان به عنوان یک موجود آزاد تحت ضابطه در نمی آید پس تاریخ و جامعه شناسی هیچکدام نمی تواند علم باشد.
2- "تاریخ" علم نیست از آن جهت که علم در مورد اموری است که ایستا باشد، اموری را که در جریان است نمی شود تحت ضابطه و کلیت در آورد، چون کأنه اینجور است که علم به منزله نشانه گذاری است و روی شیء ساکن می شود نشانه گذاشت ولی روی شیء متحرک نمی شود نشانه گذاشت، پس تاریخ نمی تواند علم باشد مثل معروفی ذکر می کنند، می گویند کلاغ وقتی که گردو می دزد می رود آن را در جایی که مرز سایه و آفتاب است مخفی می کند که بعد بیاید بردارد و ببرد، غافل از این که سایه ساکن نیست و حرکت می کند، الان مرز سایه و آفتاب اینجاست، یک ساعت دیگر که بیاید جای آن عوض می شود وقتی می آید هر چه می گردد پیدایش نمی کند، زیرا روی یک امر ثابت می شود نشانه گذاری کرد، روی یک امر متحرک نمی شود نشانه گذاری کرد.
3- "تاریخ" علم نیست از آن جهت که قابل تجربه نیست.
4- "تاریخ" علم نیست از آن جهت که مانند سایر علوم تحت ضابطه کلی در نمی آید و نظریات دیگر.

منابع

  • مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 166 و 118

کلید واژه ها

تاریخ فلسفه تاریخ نظریه جامعه شناسی

مطالب مرتبط

ابن خلدون و فلسفه تاریخ بررسی مباحثی در ارتباط با اصالت فرد فرهنگ از دیدگاه مراجع ترکی فرهنگ از دیدگاه مراجع چینی فرهنگ از دیدگاه مراجع فرانسوی فرهنگ در دایرة المعارف لهستان تاریخچه و مفهوم عرفى شدن دین

اطلاعات بیشتر

مشکل بودن ارزش گذاری تاریخی علم بودن تاریخ و نسبت آن با جزئی و کلی بودن شخصیت مورخ و قضاوت تاریخی

ابزار ها