برای اینکه درجه خلوص و صمیمیت ایرانیان را نسبت به اسلام کشف کنیم یک وسیله خوب در دست داریم و آن این است که ببینیم در جریان های مخالفی که از اوایل قرن دوم هجری در زمینه اصول و مسائل اسلامی رخ داد، ایرانیان چه نوع عکس العملی نشان دادند؟ آیا آنها را تأیید و تقویت کردند، یا به مبارزه علیه آنها برخاستند؟
سه جریان مخالف در آن عصر به چشم می خورد: یکی: جریان زندقه و زنادقه است. زنادقه طبقه ای بودند که اوایل قرن دوم ظهور کردند و از ریشه با توحید و سایر اصول اسلامی مخالفت می ورزیدند و در تخریب مبانی اعتقادی اسلامی سخت می کوشیدند.
دیگر جریان عنصر پرستی عربی است که امویان سلسله جنبان آن بودند و مهمترین اصل اجتماعی اسلامی را عملا زیر پا گذاشتند.
سوم: شیوع لهو و غنا و عیاشی است که آن نیز به وسیله امویان رایج شد و در زمان عباسیان بیشتر توسعه یافت. این سه جریان به ترتیب مربوط بود به اصول اعتقادی و اصول اجتماعی و اصول اخلاقی و عملی اسلام و اتفاقا در هر سه جریان پای ایرانیان در میان است.
تبعیضات نژادی و تفاخرات قومی که بر ضد اصل مسلم مساوات اسلامی بود، به وسیله اعراب به وجود آمد. سیاست اموی ها بر اصل تفوق عرب بر غیر عرب پایه گذاری شد. معاویه به صورت بخشنامه به همه عمال خویش اطلاع داد که برای عرب حق تقدم قائل شوند.
این عمل ضربه مهلکی بر پیکر اسلام وارد کرد. منشأ اصلی تجزیه شدن حکومت اسلامی، به صورت حکومت های کوچک همین کار بود. بدیهی است که هیچ ملتی حاضر نیست تفوق و قیمومت ملت دیگر را بپذیرد. ایرانیان اسلام را پذیرفته بودند نه عرب را. اسلام از آن جهت مقبول همه ملت ها بود که علاوه بر سایر مزایایش، رنگ قومی و نژادی نداشت، جهانی و انسانی بود. ایرانیان و همچنین سایر مسلمانان غیر عرب به هیچ وجه حاضر نبودند سیادت عرب را بپذیرند. عکس العمل ابتدایی که ایرانیان در مقابل این تبعیضات نشان دادند بسیار منطقی و انسانی بود. آنها عرب را به کتاب خدا دعوت کردند. گفته رسول خدا راست آمد که فرمود: «به خدا قسم آخر کار عجم شما را به دین اسلام و کتاب خدا دعوت خواهد کرد آنچنان که در اول کار آنها را به کتاب خدا دعوت کردید.» (سفینة البحار، ماده "ولی" رجوع شود به صفحه 139) در قیام هایی از جمله قیام ابومسلم و نهضت شعوبی گری که در صدر اسلام از طرف مسلمانان ایرانی صورت گرفت سخن از تساوی انسان هاست نه فضیلت عجم بر عرب.
اسلام تاریخ اسلام سیاست تبعیض نژادی ایرانیان جامعه شناسی دین