جستجو

دسته بندی انسان ها از حیث قانون جذب و دفع

افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان، یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند:

1- افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه کسی آنها را دوست و نه کسی دشمن دارد، نه عشق و علاقه و ارادت را برمی انگیزند و نه عداوت و حسادت و کینه و نفرت کسی را، بی تفاوت در بین مردم راه می روند مثل این است که یک سنگ در میان مردم راه برود. این، یک موجود ساقط و بی اثر است. آدمی که هیچ گونه نقطه مثبتی در او وجود ندارد (مقصود از مثبت تنها جهت فضیلت نیست، بلکه شقاوت ها نیز در اینجا مقصود است) نه از نظر فضیلت و نه از نظر رذیلت. حیوانی است، غذایی می خورد و خوابی می رود و در میان مردم می گردد همچون گوسفندی که نه دوست کسی است و نه دشمن کسی و اگر هم به او رسیدگی کنند و آب و علفش دهند برای این است که به موقع از گوشتش استفاده کنند. او نه موج موافق ایجاد می کند و نه موج مخالف. اینها یک دسته هستند، موجودات بی ارزش و انسان های پوچ و تهی، زیرا انسان نیاز دارد که دوست بدارد و او را دوست بدارند و هم می توانیم بگوئیم نیاز دارد که دشمن بدارد و او را دشمن بدارند.
2 - مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند، با همه می جوشند و گرم می گیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود می کنند، در زندگی همه کس آنها را دوست دارد و کسی منکر آنان نیست، وقتی هم که بمیرند مسلمان با زمزمشان می شویند و هندو بان آنها را می سوزاند.
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی *** مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
بنا به دستور این شاعر، در جامعه ای که نیمی از آن مسلمان است و به جنازه مرده احترام می کند و آن را غسل می دهد و گاهی برای احترام بیشتر با آب مقدس زمزم غسل می دهند و نیمی هندو که مرده را می سوزانند و خاکسترش را بر باد می دهند، در چنین جامعه ای آنچنان زندگی کن که مسلمان تو را از خود بداند و بخواهد تو را پس از مرگ با آب زمزم و هندو نیز تو را از خویش بداند و بخواهد پس از مرگ تو را بسوزاند.
غالبا خیال می کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز "اجتماعی بودن" همین است که انسان همه را با خود دوست کند. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی که فکر و ایده ای را در اجتماع تعقیب می کند و درباره منفعت خودش نمی اندیشد میسر نیست. چنین انسانی خواه ناخواه یک رو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دو رو باشد. زیرا همه مردم یک جور فکر نمی کنند و یک جور احساس ندارند و پسندهای همه یکنواخت نیست. در بین مردم دادگر هست، ستمگر هم هست، خوب هست، بد هم هست. اجتماع منصف دارد، متعدی دارد، عادل دارد، فاسق دارد و آنها همه نمی توانند یک نفر آدم را که هدفی را به طور جدی تعقیب می کند و خواه ناخواه با منافع بعضی از آنها تصادم پیدا می کند دوست داشته باشند.
تنها کسی موفق می شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده های مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند. اما اگر انسان یک رو باشد و مسلکی، قهرا یک عده ای با او دوست می شوند و یک عده ای نیز دشمن. عده ای که با او در یک راهند به سوی او کشیده می شوند و گروهی که در راهی مخالف آن راه می روند او را طرد می کنند و با او می ستیزند.
3- مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند، دشمن سازند اما دوست ساز نیستند. این ها نیز افراد ناقصی هستند و این دلیل بر اینست که فاقد خصایل مثبت انسانی می باشند زیرا اگر از خصایل انسانی بهره مند بودند گروهی ولو عده قلیلی طرفدار و علاقه مند داشتند، زیرا در میان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشان کم باشد. اگر همه مردم باطل و ستم پیشه بودند این دشمنی ها دلیل حقیقت و عدالت بود اما هیچ وقت همه مردم بد نیستند همچنان که در هیچ زمانی همه مردم خوب نیستند. قهرا کسی که همه دشمن او هستند خرابی از ناحیه خود اوست و الا چگونه ممکن است در روح انسان خوبی ها وجود داشته باشد و هیچ دوستی نداشته باشد. این گونه اشخاص در وجودشان جهات مثبت وجود ندارد حتی در جهات شقاوت. وجود اینها سر تا سر تلخ است و برای همه هم تلخ است. چیزی که لااقل برای بعضی ها شیرین باشد در اینها وجود ندارد.
امام علی (ع) می فرماید: «اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم»؛ «ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوان تر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.» (نهج البلاغه، حکمت 12)

4 - مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه. انسانهای بامسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند، گروههائی را به سوی خود می کشند، در دلهائی به عنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروههائی را هم از خود دفع می کنند و می رانند، هم دوست سازند و هم دشمن ساز، هم موافق پرور و هم مخالف پرور.

منابع

  • مرتضی مطهری- جاذبه و دافعه- صفحه 21-28

کلید واژه ها

اخلاق روح انسان معاشرت دشمن دوست

مطالب مرتبط

انواع دوست و دشمن از نظر احادیث آثار گناه در روح و روان انسان ها اثرهای روحی و روانی اعمال نیک ارزش و اثر تقوا در کلام امام علی (ع) نسبیت آداب و تفاوت آن با اخلاق تأثیر تقوا در درمان رذایل اخلاقی پیامدهای حسن معاشرت در اسلام

اطلاعات بیشتر

قانون جذب و دفع در نظام هستی

ابزار ها