جستجو

سهم جسم و روح از لذات و آلام

مسئله خو گرفتن به درد با مسئله خو گرفتن به لذت فرق می کند. خو گرفتن به درد نوعی انطباق با محیط است، یعنی همان نیرویی که همیشه انسان ولو پیکر انسان را با شرایط محیط تطبیق می دهد و در جهت آسایش آن است، همان نیرو است که تغییراتی در انسان به وجود می آورد (این امر حتی در امور روحی هم جریان دارد)، چون (این نیرو) حیات را به سوی کمال سوق می دهد و اینکه درد کامل باشد و انسان دائما درد بکشد برخلاف مسیر کمالی انسان است، یعنی تدریجا همان نیروی مرموز کوشش می کند که آن شیئی را که مطلوب انسان بوده (با مطلوب جدیدی عوض کند).
اول این را بگویم که درد دو قسمت است: درد جسمی و درد روحی. درد جسمی که خود بدن عاملش را از بین می برد، خود بدن تدریجا فعالیت می کند و آن جراحت ها، پارگی ها و موجبات درد را از بین می برد. در دردهای روحی، غصه ها، فراق ها، این جور چیزها، باز همان عامل است که در عالم روح فعالیت می کند و چهره آن شیئی را که انسان از فراق او رنج می برد عوض می کند، تغییر می دهد و مطلوب جدیدی به جای آن می نشاند.
چون ما که لذت و الم را به جسمانی و روحانی تقسیم می کنیم، معنایش این نیست که بعضی از لذت و الم ها را جسم می برد، بعضی از لذت و الم ها را روح می برد، همه لذت و الم ها را روح می برد، چون لذت و الم مربوط به آگاهی و خودآگاهی است و اصلا جسم خودآگاه نیست.
اگر ما را زیر ضربه شلاق بزنند و کبودمان کنند، واقعا این بدن ما دردش نمی آید، باز آن که دردش می آید همان ما هستیم، منتها نوع لذت یا المی که روح می برد از اینجاست، چون یک اتحادی میان روح و بدن هست و وقتی که شما در اثر ضربه، یک ناراحتی در اینجا ایجاد می کنید و بر آن اعتدال اساسی ضربه ای وارد می شود، آن تبدیل می شود به الم و لهذا می گویند الم و لذت هر دو (حتی جسمانی هایش) در عالم روح است، چیزی که هست راهش فرق می کند. الم روحانی آن است که مبدأ آن هم روحانی است؛ یعنی جسم هیچ ناراحتی نمی بیند، مثل آنجایی که انسان از ناحیه حس برتری طلبی اش خدشه می بیند.
اگر انسان یک جا تحقیر شود روحش درد می کشد با اینکه قطعا به جسمش هیچ ضربه ای وارد نشده است، یا اگر کسی عزیزش را از دست بدهد روحش رنج می کشد بدون اینکه به جسمش ضربه ای وارد شده باشد، یا اگر به کسی نویدی بدهند و اطلاع پیدا کند که در آینده به آرزوی بزرگش می رسد، خوشحال می شود بدون اینکه مثلا غذایی به ذائقه اش رسیده باشد یا دستش چیزی را لمس کرده باشد.
مثال خواب را هم ذکر کرده اند. واقعا ما در عالم رؤیا لذت جسمانی می بریم بدون اینکه از بیرون تحریکی روی جسم ما شده باشد، الم جسمانی متحمل می شویم بدون اینکه از بیرون ضربه ای وارد شده باشد؛ یعنی در بیداری، از راه روح تنها لذت روحانی و الم روحانی می بریم، در عالم خواب به واسطه اینکه روح آزادی ای از بدن پیدا کرده، همان لذت های جسمانی هم از داخل خود روح بر آن وارد می شود، بدون اینکه جسم واسطه باشد.
اما قرآن نمی گوید ما لذتمان لذت جسمانی و لذت روحانی است بلکه می خواهد بگوید این لذت جسمانی و لذت روحانی هم به همین شکلی است که ما در بیداری می بریم. آنوقت سؤال، سؤال قرآنی است که قرآن نه فقط گفته الم جسمانی، می گوید ما از همین راه جسم الم جسمانی می بریم، به جهت اینکه: «کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب» (نساء/56)
قرآن می گوید بهشت جسمانی؛ یعنی تنها روح نیست، بدنی هم هست ولی چه ضرورتی دارد که حتما آن بدنی که در آخرت با روح من متحد است عین این بدنی باشد که در این دنیا بوده؟ و اصلا بدنی که در این دنیا بوده هیچ وقت عین خودش نبوده، در طول 60 - 70 سال آنقدر عوض شده که اگر همه آنچه را که جزء بدن یک کسی بوده (آن چیزی که به صورت فضولات، پوسته های بدن، ناخن و موی بدن خارج شده است) بخواهیم جمع کنیم، هر آدمی شاید مثلا به اندازه کوه ابوقبیس، یک کوه بزرگ می شود و حال آنکه شما الان یک آدم 80 - 90 ساله را که با بدن امروز می بینید، قطعا نسبت به بدن 60 - 70 سال پیش چندین بار تغییر کرده است. حتی همان سلول عصبی هم که می گویند نمی میرد که یک سلول دیگر به جای آن بیاید، دائما در حال تبادل است، یعنی مرتب انرژی بیرون می دهد و انرژی جدید می گیرد و به هر حال بدنش را عوض می کند.
اما خود قرآن می گوید: حتی پیری که در 90 سالگی می میرد (که یک موجود فرسوده است) در آن دنیا به صورت یک جوان محشور می شود.
معلوم می شود که عین این بدن نیست. اگر همان بدن در حالی که مرده، باشد پس آدمی که جوان می میرد در آن دنیا به صورت یک جوان باید محشور شود، اگر کسی پیر مرد، باید به صورت پیر باشد، زشت مرد، آنجا هم باید بدنش زشت باشد، در صورتی که زشت ها در آنجا زیبا می شوند و ای بسا از زیباها که در آنجا زشت شوند.

منابع

  • مرتضی مطهری- معاد- صفحه 221-223 و 177

کلید واژه ها

بهشت روح جسم رنج آخرت خودآگاهی لذت

مطالب مرتبط

لذت و رنج روحی رابطه میان لذت های معنوی و فطرت علل تمایل به رهبانیت تجرد روح انسان در آخرت و آگاهی از اعمال دنیوی ملاک سعادت و شقاوت انسان نعمتهای معنوی بهشت شادابی و شادمانی لذت ها و رنج های روحی و جسمی

اطلاعات بیشتر

تفاوت لذات بهشتی و دنیوی

ابزار ها