جستجو

امامت و مدیریت امت در اسلام

رشد یعنی قدرت مدیریت، وقتی که انسان می خواهد انسان های دیگر را اداره کند یعنی وقتی که موضوع رشد، اداره انسان های دیگر باشد آن را مدیریت و رهبری می نامیم، این نوع از رشد در اصطلاح اسلامی "هدایت" و به تعبیر رساتر "امامت" نامیده می شود. دقیق ترین کلمه ای که بر کلمه امامت منطبق می شود همین کلمه رهبری است.
فرق نبوت و امامت در اینست که نبوت راهنمایی و امامت رهبری است. نبوت، ابلاغ، اخبار، اطلاع دادن، اتمام حجت و راهنمایی است. راهنما چه می کند؟ راه را نشان می دهد. وظیفه اش بیش از این نیست که راه را نشان دهد، ولی بشر علاوه بر راهنمایی به رهبری نیاز دارد. یعنی نیازمند است به افراد یا گروه و دستگاهی که قوا و نیروهای وی را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند. نبوت راهنمایی است و یک منصب است، اما امامت رهبری است و منصب دیگری است.
پیغمبران بزرگ هم نبی و هم امام هستند. پیغمبران کوچک فقط نبی بودند و امام نبودند، رهنما بودند ولی رهبر نبودند. اما پیغمبران بزرگ هر دو منصب و هر دو شأن را داشته اند. هم شأن راهنمایی و هم شأن رهبری. ابراهیم، موسی، عیسی هر کدام رهنما و رهبراند. خاتم الانبیاء رهنمای رهبر است.
قرآن مجید بر این اصل بسیار تکیه می کند و در معارف شیعه این اصل قرآنی جای شایسته خود را دارد. این نکته را باید یادآوری کنم که آنچه قرآن تحت عنوان رهبری از آن بحث می کند مافوق رهبری است که بشریت می شناسد، رهبریی که بشریت می شناسد از حدود رهبری در مسایل اجتماعی تجاوز نمی کند ولی منظور قرآن از رهبری، علاوه بر رهبری اجتماعی رهبری معنوی یعنی رهبری به سوی خدا است و آن خود حساب دقیق و حساسی دارد و از رهبری های اجتماعی بسی دقیق تر و حساس تر است.
قرآن کریم درباره ابراهیم حرف عجیبی می زند و می گوید: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات»؛ «و هنگامی که خدا ابراهیم را با کلماتی بیازمود و او همه را به اتمام رسانید.» (بقره/ 124) خداوند ابراهیم را در مراحل بسیار مورد آزمایش قرار داد و ابراهیم از این آزمایش ها پیروز بیرون آمد. ابراهیم از پیغمبرهایی است که سرگذشت عجیبی دارد و آزمون ها برایش پیش آمده و در همه آنها کمال موفقیت و پیروزی را داشته است.
در میان قوم بابل به نبوت مبعوث شد و یک تنه با عقاید منحط و شرک آمیز قوم خود که همه را فرا گرفته بود مبارزه کرد، همه بت ها را به استثنای بت بزرگ شکست. تبر بت شکنی را به گردن بت بزرگ انداخت، به علامت اینکه بت ها با یکدیگر نزاع کرده و بت بزرگ سایر بت ها را به این روز انداخته است.
ابراهیم با این کار خود نیروی فطری عقلی خفته مردم را بیدار کرد. زیرا فطرتا درک می کنند که ممکن نیست، جمادات با یکدیگر به نزاع برخیزند، همین جا به خود می آیند که پس چرا انسان عاقل شاعر مدرک، سر به آستان این موجودات لا یشعر فرود آورد. ابراهیم مکرر مورد غضب و خشم نمرود قرار گرفت تا آن جا که او را در گودالی، حتی می توان گفت در دریایی، از آتش انداختند ولی او از سخن خود دست بر نمی داشت.
ابراهیم از طرفی با عقاید منحط و خرافی و تقلیدی خود درگیر بود و پیروز می گشت و از طرف دیگر با نمرود درگیری شدید پیدا کرد و تا میان آتش رفت و در همان حال یک آزمون عجیب الهی به سراغش آمد، یعنی از طرف خدا به امری مأمور شد که جز یک تسلیم کامل هیچ نیرویی نمی تواند آن را اطاعت کند، امری که درباره اش صادر شد این بود که فرزند جوان عزیزت را بدست خود در راه خدا باید فدا کنی و سر ببری. ابراهیم تصمیم به انجام اینکار گرفت و در آخرین مرحله که تصمیم ابراهیمی ظهور کرد از جانب خداوند ندا رسید که یا ابراهیم تو عمل کردی و ما آنچه از تو می خواستیم همین بود. ما از تو همین حد از تسلیم را می خواستیم، ما کشتن فرزند از تو نمی خواستیم. ابراهیم این منازل و مراحل را طی کرد و پشت سر گذاشت، بعد از همه اینها بود که به او گفته شد اکنون شایسته امامت و رهبری هستی.
ابراهیم از نبوت و رسالت گذشت تا به رهبری رسید. در حدیث است: «اتخذ الله ابراهیم نبیا قبل ان یتخذه رسولا و اتخذه رسولا قبل ان یتخذه خلیلا و اتخذه خلیلا قبل ان یتخذه اماما» خلاصه معنی حدیث اینکه: «ابراهیم اول نبی بود و هنوز رسول نبود، رسول شد و هنوز خلیل نبود و خلیل الله شد و هنوز امام و رهبر نبود، بعد از همه اینها به مقام امامت و رهبری رسید.»
مفاد آیه کریمه: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما» (بقره/ 124) اینست که: پس از آنکه ابراهیم همه مراحل را طی کرد و از همه آزمایش ها پیروز و موفق بیرون آمد و به اصطلاح فارسی از هفت خوان گذشت، ما به او اعلام کردیم که هم اکنون وقت آن رسیده است که ما تو را امام و رهبر قرار دهیم. امامت و رهبری انسان ها، چه در بعد معنوی و الهی و چه در بعد اجتماعی عالی ترین درجه و مقام و پستی است که از طرف خدا به یک انسان واگذار می شود، مدالی که به این نام به سینه کسی می چسبانند عالی ترین مدال ها است. ابراهیم هم نبی و هم امام بود لهذا رهبر قوم خویش بود.
اینکه عرض کردم نبوت، راهنمایی و امامت رهبری است مقصودم این نیست که انبیاء این منصب را که بالاتر است نداشتند. همانطور که قبلا هم اشاره کردیم نبوت و امامت دو منصب است که در انبیاء بزرگ هر دو منصب جمع است و در انبیاء کوچک یکی از آن دو، کما اینکه در ائمه، امامت و رهبری هست ولی نبوت یعنی راهنمایی جدید نیست چون راه همان راهی است که پیغمبر نمایانده است و ائمه مردم را در همان راه که پیغمبر از طرف خداوند ارائه کرده است، حرکت می دهند، بسیج می کنند و راه می برند، این مفهوم امامت از نظر اسلام است. دنیای امروز به مسئله رهبری و مدیریت تنها از جنبه اجتماعی می نگرد، یعنی تنها این جنبه و این بعد را شناخته است. ولی همین را که شناخته است بسیار اهمیت می دهد و به حق اهمیت بسیار می دهد.
قرآن مجید تعبیر عجیبی راجع به پیغمبر اکرم (ص) دارد: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم»؛ «همان کسانی که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده پیروی می کنند که (وصف) او را نزد خویش در تورات و انجیل مکتوب می یابند، که آنها را به کار پسندیده فرمان می دهد و از کار ناپسند منع می کند و پاکیزه ها را برایشان حلال و پلیدی ها را بر آنان حرام می کند و تکالیف سنگین و قید و زنجیرهایی را که بر آنها بود بر می دارد.» (اعراف/ 157) کدام بار سنگین و کدام غل و زنجیر؟ بارهایی از سنگ و یا غل و زنجیرهایی از آهن؟ از چوب؟ نه، بلکه بارهایی سنگین از عادات و خرافات و غل و زنجیرهای روحی که بر نیروها و بر استعدادهای معنوی بشر گذاشته شده بود. همان ها که نتیجه اش جمود، افسردگی، یأس و بدبختی بود.
پیغمبر این نیروهای بسته را باز کرد. مدیریت اجتماعی یعنی این. رهبری یعنی این. مجهز کردن نیروها، تحریک نیروها، آزاد کردن نیروها و در عین حال کنترل نیروها و در مجرای صحیح انداختن آنها، سامان دادن، سازمان بخشیدن و حرارت بخشیدن به آنها. مدیریت صحیح از ضعیف ترین ملت های دنیا، قوی ترین ملت ها را می سازد، آنچنان که رسول اکرم کرد و این معجزه رهبری بود.

منابع

  • مرتضی مطهری- امدادهای غیبی- صفحه 109-117

کلید واژه ها

اسلام اثبات امامت مدیریت جامعه شناسی دین حکومت باورها قرآن

مطالب مرتبط

برخی از مشخصات یک مدیر خوب در فرهنگ اسلام تفکر اجتماعی در اسلام اهمیت و ضرورت اصلاح گری از نظر قرآن فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار کلیات برنامه زندگی بشر در قرآن کریم پرسش هایی در باب رابطه «خاتمیت» با تحولات اجتماعی مسئله مقتضیات زمان در اسلام

اطلاعات بیشتر

مسئله رشد در مباحث دینی و اجتماعی اهمیت رهبری در زندگی انسان از نظر اسلام موقعیت شناسی رهبر اسلامی راه های آشنایی با اصول مدیریت و رهبری در اسلام

ابزار ها