1- نظرات کلی راجع به مال:
الف. «و لا تؤتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما»؛ و اموالی که خداوند آنرا وسیله قوام زندگی شما قرار داده در اختیار سفیهان قرار ندهید. (نساء/ 5).
ب. «لاتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض»؛ اموال خود را میان خودتان به ناروا مخورید، مگر آنکه داد و ستدی با رضایت یکدیگر باشد. (نساء/ 29).
ج. آیات نهی از اسراف و تبذیر: «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین»؛ همانا اسراف کنندگاه برادران شیاطین به شمار می روند. (اسراء/ 27).
د. «کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم»؛ ... تا میان توانگران شما دست به دست نگردد، .... (حشر/ 7).
ه. «و الذین فی اموالهم حق معلوم* للسائل و المحروم»؛ و همانان که در اموالشان حقی معین است، برای سائل و محروم. (معارج/ 24 و 25).
و. آیات منع از ربا.
2- انفاقات:
الف. آیات عمومی راجع به انفاقات.
ب. انفاقات واجبه:
«و اعلموا انما غنمتم من شیء ...؛ و بدانید هر گونه غنیمتی به دست آوردید از هر چه باشد..... (انفال/ 41) انما الصدقات للفقراء و المساکین...»؛ صدقات «زکات مال» تنها به فقرا و بینوایان و ..... تعلق دارد. (توبه/ 60).
3- فیء و غنائم:
«و ما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب ولکن الله یسلط رسله علی من یشاء و الله علی کل شیء قدیر ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم»؛ و آنچه خدا از «اموال» آنان «یهودیان» به رسم «فیء» عاید پیامبر خود گردانید، شما «برای به دست آوردن آن» هیچ اسب و شتری بر آن نتاختید «پس در آن حقی ندارید» ولی خدا فرستادگان خود را بر هر که بخواهد چیره می گرداند، و خدا بر هر کاری تواناست. آنچه خداوند «به صورت فیء» از اموال ساکنان آن قریه ها عاید پیامبرش گردانید، خاص خدا و پیامبر و خویشاوندان «او» و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و... (حشر/ 6 و 7).
ایضا: «یسئلونک عن الانفال، قل الانفال»...؛ از تو درباره غنیمت ها می پرسند، بگو، غنیمت ها .... (انفال/ 1).