انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع هیچ گاه از عهده پاسخگوئی به نیازهای متنوع زندگی خویش بر نمی آید. طبیعی است که پذیرفتن هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است. زندگی اجتماعی نیز بر محور اصول و آداب و قوانین و روابطی تنظیم شده است، اسلام نیز به عنوان دینی که پاسخگوی نیازهای ضروری روحی و جسمی انسان ها در تمام عصرها و مکان هاست، نه تنها روابط سازنده اجتماعی را مورد تأیید قرار داده و امضاء کرده است بلکه با پایه گذاری برخی از اصول در روابط اجتماعی اهمیت آنها را به جامعه ایمانی گوشزد کرده است. از آیات کریمه قرآن استفاده می شود که اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پی ریزی شده است. در سوره مبارکه حجرات آیه 13 می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ ای مردم! شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیله ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بازشناسید (نه اینکه به این وسیله بر یکدیگر تفاخر کنید) همانا گرامی ترین شما نزد خداوند متقی ترین شماست.»
در این آیه کریمه ضمن یک دستور اخلاقی، به فلسفه اجتماعی آفرینش خاص انسان اشاره می کند به این بیان که انسان به گونه ای آفریده شده که به صورت گروههای مختلف ملی و قبیله ای درآمده است، با انتساب به ملیتها و قبیله ها بازشناسی یکدیگر که شرط قطعی زندگی اجتماعی است صورت می گیرد، یعنی اگر این انتسابها که از جهتی وجه اشتراک افراد و از جهتی وجه افتراق افراد است نبود، بازشناسی ناممکن بود و در نتیجه زندگی اجتماعی که بر اساس روابط انسانها با یکدیگر است امکان پذیر نبود. این امور و امثال این امور از قبیل اختلاف در شکل و رنگ و اندازه است که به هر فردی زمینه شناسنامه ای ویژه خود او اعطا می کند. اگر فرضا همه افراد یک شکل و یک رنگ و یک قالب بودند و اگر رابطه ها و انتسابهای مختلف میان آنها حکمفرما نبود، افراد در برابر یکدیگر نظیر کالاهای متحدالشکل یک کارخانه بودند که تمیز آنها از یکدیگر و در نتیجه بازشناسی آنها از یکدیگر و در نتیجه نهایی زندگی اجتماعی آنها بر اساس روابط و مبادله اندیشه و کار و کالا غیر ممکن بود. پس انتساب به شعبها و قبیله ها حکمت و غایتی طبیعی دارد و آن تفاوت و بازشناسی افراد از یکدیگر است که شرط لاینفک زندگی اجتماعی است نه تفاخر و مایه برتری شمردنها، که همانا مایه کرامت و شرافت تقواست.
در سوره فرقان آیه 54 می فرماید: «و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا؛ اوست که از آب، بشری آفرید و آن بشر را به صورت نسبها (رابطه های نسبی) و خویشاوندی دامادی (رابطه های سببی) قرار داد.» این آیه کریمه نیز روابط نسبی و سببی را که مایه پیوند افراد با یکدیگر و پایه بازشناسی آنها از یکدیگر است، به عنوان طرحی که در متن خلقت برای حکمت و غایتی کلی قرار داده شده عنوان نموده است. در سوره مبارکه زخرف آیه 32 می فرماید: «أهم یقسمون رحمة ربک؟ نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمة ربک خیر مما یجمعون؛ آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ (آیا کار خلقت به آنها واگذار شده که هرچه را به هر که بخواهند بدهند و از هر که نخواهند باز گیرند؟) ما مایه های معیشت و وسایل زندگی (امکانات و استعدادها) را میان آنها در زندگی دنیا تقسیم کردیم و برخی را بر برخی دیگر از نظر امکانات و استعدادها به درجاتی برتری دادیم تا به این وسیله، و به صورت متقابل، برخی برخی دیگر را مسخر خود قرار دهند (و در نتیجه همه به طور طبیعی مسخر همه واقع شوند)، و همانا رحمت پروردگارت (موهبت نبوت) از آنچه اینها گرد می آورند بهتر است.
به طور خلاصه می گوییم مفاد آیه کریمه این است که انسانها از نظر امکانات و استعدادها، یکسان و همانند آفریده نشده اند، که اگر چنین آفریده شده بودند، هر کس همان را داشت که دیگری دارد و همان را فاقد بود که دیگری فاقد است و طبعا نیاز متقابلی و پیوندی و خدمت متبادلی در کار نبود. خداوند انسانها را از نظر استعدادها و امکانات جسمی و روحی و عقلی و عاطفی، مختلف و متفاوت آفریده است، بعضی را در بعضی از مواهب بر بعضی دیگر به درجاتی برتری داده است و احیانا آن بعض دیگر را بر این بعض، در بعضی دیگر از مواهب برتری داده است و به این وسیله همه را بالطبع نیازمند به هم و مایل به پیوستن به هم قرار داده و به این وسیله زمینه زندگی به هم پیوسته اجتماعی را فراهم نموده است. این آیه کریمه نیز دلالت دارد بر اینکه زندگی اجتماعی انسان امری طبیعی است نه صرفا قراردادی و انتخابی و نه اضطراری و تحمیلی. محورهایی که در موضوع مؤمن و روابط اجتماعی از دیدگاه قرآن مطرح است عبارتند از:
• مؤمن و التزام به آداب در مجالس عمومی
• مؤمن، تعاون و همکاری بر نیکی و تقوا
• مؤمن و کنترل چشم ها در روابط اجتماعی و پرهیز از زمینه سازی برای گناه
• مؤمن و تلاش برای وحدت، پرهیز از تفرقه، امر به معروف و نهی از منکر
• مؤمن و پرهیز از ناهماهنگی گفتار و رفتار
• مؤمن و پرهیز از آسیب پذیر کردن روابط سالم اجتماعی
• مؤمن و پرهیز از دوستی ها و روابط ایمان سوز
• مؤمن، مسئولیت در برابر خود و خانواده
• مؤمن و پای بندی به آداب در روابط اجتماعی
خداوند در مورد کنترل چشم ها در روابط اجتماعی و پرهیز از زمینه سازی برای گناه در سوره نور آیات 30 و 31 می فرماید: «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را (جز آن مقدار که نمایان است) آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (خدمتکاران زن) یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود (و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگی به سوی خدا بازگردید و توبه کنید ای مؤمنان تا رستگار شوید.»
جامعه ایمانی آنگاه حرکتی رو به کمال و رستگاری دارد و آنگاه می تواند از لذات و رهاوردهای باشکوه ایمان بهره مند شود که در حرکتی همگانی زمینه های پیدایش رشد فضائل اخلاقی، و شکوفه های ایمانی را ایجاد کند و با تمام جدیت و توان با آفات و موانع به مقابله برخیزد.
راجع به پرهیز از آسیب پذیر کردن روابط سالم اجتماعی در سوره حجرات آیه 11 می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند.» یعنی انسان باایمان و جامعه ایمانی باید از هر کاری که حاکمیت دوستی و صمیمیت و اعتماد متقابل را از بین می برد یا آسیب پذیر می کند با جدیت پرهیز کند و در صورت گرفتاری به این ناپاکی روحی از آن توبه کند تا عنایات الهی و رحمت بیکران حق مجددا شامل آنها شود.
و در سوره توبه آیه 23 راجع به پرهیز از دوستی ها و روابط ایمان سوز می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیح دهند آنها را ولی (یار و یاور و تکیه گاه) خود قرار ندهید و کسانی از شما که آنان را ولی خود قرار دهند ستمگرند.» ایمان به خدا یعنی رهایی از تعلقات و وابستگی های محدود و بی ارزش و پیوند زدن روح و دل به خدای نامحدود، طبیعی است که چنین حقیقتی با این گستردگی و نامحدودی هر گاه بخواهد در چهارچوب تعلقات و دلبستگی های محدود، مقطعی، گذرا، سطحی و غیر اصیل زندانی شود بازدهی و رهاورد مناسب را نخواهد داشت.
در مورد پایبندی به آداب در روابط اجتماعی در سوره نور آیه 27 می گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید در خانه هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است شاید متذکر شود.» یعنی پایبندی به اصول و موازین اخلاقی در روابط متنوع اجتماعی خود گوشه ای از رفتار ایمانی است که باید در زندگی مؤمن تبلور داشته باشد. رعایت حریم اختصاصی و خانوادگی انسان ها و پاسداری از مرزهایی که در روابط اجتماعی برایشان مقدس و مورد احترام است از اصول اخلاقی در زندگی انسان باایمان است. ورود به خانه دیگران باید با تحصیل رضایت و کسب اجازه آنان باشد تا این که روابط اجتماعی سالم و کنترل شده بر زندگی حکمفرما شود.
انسان جامعه شناسی زندگی اجتماعی قرآن روابط اجتماعی جهان بینی اسلامی