جستجو

سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در ترغیب اصحاب خود به جهاد

در «الغارات‌» با سند متصل‌ خود از زید بن‌ وهب‌ روایت‌ میکند که‌ امیرالمؤمنین‌ (ع) بعد از فراغ‌ از نهروان‌ و امور خوارج‌ در اولین‌ سخنان‌ خود چنین‌ فرمودند: «ای‌ مردم‌! خود را مجهز و آماده‌ نمائید برای‌ نبرد با دشمنی‌ که‌ در جهاد با آنها به‌ خدا تقرب‌ میجوئید و دستاویزی‌ برای‌ وصول‌ به‌ لقاء او درمی‌یابید. دشمنان‌ شما گروهی‌ هستند که‌ دستشان‌ از حق خالی‌ است‌، حیاری‌ و سرگردان‌ زیست‌ می‌کنند، و ابدا دیده بصیرت‌ حق را ندارند و حق را نمی‌بینند. و به‌ ظلم‌ و عدوان‌ خو گرفته‌اند، و ستم‌ و جور در دل‌ آنان‌ وارد شده‌ و از آن‌ عدول‌ نمی‌کنند؛ از کتاب‌ خدا دور بوده‌ و با آن‌ آشنائی‌ و ملائمتی‌ ندارند؛ و از طریق‌ مستوی‌ در راه‌ مستقیم‌ عدول‌ نموده‌ به‌ کجروی‌ و انحراف‌ اشتغال‌ ورزیده‌اند؛ در وادی‌ طغیان‌ و سرکشی‌ و تجاوز، رسوخ‌ نموده‌ و فرو رفته‌اند، و به‌ نادانی‌ و نابینائی‌ گرفتار آمده‌اند، و در گرداب‌های‌ ضلالت‌ و غمرات‌ غوایت‌ بطور دائم‌ و مداوم‌ غوطه‌ور شده‌اند.
پس‌ برای‌ دفاع‌ از ایشان‌ آماده‌ سازید آنچه‌ را که‌ استطاعت‌ دارید و در توان‌ شماست‌ از قوه‌ و استعداد و از اسبان‌ بسته‌، و بر خدا توکل‌ کنید؛ و خدا از جهت‌ سپردن‌ امور به‌ او و از جهت‌ یاری‌ و نصرت‌ کفایت‌ است‌.»
با این‌ خطبه‌، برای‌ جهاد حرکت‌ نکردند و برای‌ دفع‌ دشمن‌ کوچ‌ ننمودند، و از خانه‌ها بیرون‌ نیامدند. و حضرت‌ چندین‌ روز آنان را به‌ همین‌ منوال‌ رها گذارد، و چون‌ از حرکت‌ و کوچ‌ آنها ناامید شد، رؤسا و بزرگان‌ آنان‌ را طلبید و از نظریه آنان‌ تفحص‌ و جستجو فرمود، و از علت‌ کندی‌ و نشست‌ و سنگینی‌ در حرکت‌ استفسار نمود. بعضی‌ از آنان‌ به‌ بهانه مرض‌ از آمدن‌ خودداری‌ نموده‌ و بعضی‌ دیگر جدا از آمدن‌ استنکار داشتند، و افراد کمی‌ از آنان‌ بودند که‌ آماده حرکت‌ و خروج‌ و جهاد بودند.
«ای‌ بندگان‌ خدا! چه‌ شده‌ است‌ که‌ چون‌ شما را امر به‌ خروج‌ میکنم‌ به‌ زمین‌ می چسبید؟ آیا شما به‌ عوض‌ حیات‌ سرمدی‌ و زندگی‌ جاودانی‌ حقیقی‌ در پاداش‌ خود به‌ حیات‌ و زندگی‌ دنیا اکتفا نموده‌ و راضی‌ شده‌اید؟ و پستی‌ و ذلت‌ را جانشین‌ عزت‌ پنداشتید؟ هر وقت‌ که‌ شما را به‌ جهاد در راه‌ خدا میخوانم‌ چشم‌های‌ شما به‌ دوران‌ و گردش‌ می‌افتد و از شدت‌ ترس‌ و نگرانی‌ گویا در سکرات‌ مرگ‌ افتاده‌اید! و راه‌های‌ فهم‌ و ادراک‌ بر شما بسته‌ شده‌ و زبان‌ شما لال‌ و از کار افتاده‌ شده‌ است؛ و گویا دل‌های‌ شما به‌ جنون‌ و دیوانگی‌ آمیخته‌ شده‌ و تعقل‌ نمی‌کنید، و گویا چشم‌های‌ شما نابیناست‌ و اصلا چیزی‌ را نمی‌بینید! آفرین‌ بر شما که‌ مال‌ خدا هستید! در حال‌ آرامش‌ در ادعا، چون‌ شیران‌ شرزه بیشه فرات‌ بوده‌، و در حال‌ جنگ‌ و کارزار چون‌ روباهان‌ دروغ‌زن‌ و حیله‌گر از این‌ سوراخ‌ به‌ آن‌ سوراخ‌ پنهان‌ میشوید. نیستید مانند ستون‌ محکمی‌ که‌ در صولت‌ و شدت‌ بدو پناه‌ برند، و نه‌ مانند پایه‌های‌ عزت‌ و شرف‌ که‌ بدانها دستاویز شوند.
سوگند بخدا که‌ برای‌ آتش‌ جنگ‌، بد آتش‌ گیرانه‌هائی‌ هستید؛ مورد کید و حیله‌ واقع‌ میشوید ولی‌ خود برای‌ دشمن‌ حیله‌ای‌ نمی‌اندیشید. و پیوسته‌ از بزرگان شما کم‌ میشوند و کشته‌ میشوند و ابدا تحاشی‌ و باکی‌ ندارید. و دشمن‌ در غیبت‌ شما نخوابیده‌ است‌ و بیدار و در کمین‌ است‌ و شما در سکرات‌ غفلت‌ فرو رفته‌اید. مرد جنگ‌ کسی‌ است‌ که‌ بیدار است؛ کسی‌ که‌ غفلت‌ ورزد دستخوش‌ بوار و هلاکت‌ خواهد شد، و کسی‌ که‌ با دشمن‌ بسازد و مصالحه‌ کند، گرفتار ذلت‌ و زبونی‌ خواهد گشت‌. و افرادی‌ که‌ یکدیگر را تنها گذارند و با هم‌ تعاون‌ و کمک‌ نکنند مغلوب‌ میشوند؛ و مغلوب‌، مقهور و مسلوب‌ میگردد. یعنی‌ مورد قهر و سطوت‌ دشمن‌ قرار میگیرد و جان‌ و مال‌ و عرض‌ و ناموس‌ او در معرض‌ تعدی‌ و تجاوز واقع‌ میگردد.»

مذمت امیرالمؤمنین اصحاب خود را در سستی در امر جهاد
و نیز در نهج البلاغه وارد است که در مذمت اصحاب خود فرموده است: «چقدر مدارا کنم‌ با شما مانند مدارا کردن‌ با شتران‌ جوانی‌ که‌ کوهان‌ آنها به‌ علت‌ گرانی‌ بار از داخل‌ آسیب‌ دیده‌ و از ظاهر سالم‌ می‌نماید و بواسطه آن‌ آسیب‌ از بار کشیدن‌ میگریزند، و بدین‌ جهت‌ ساربانان‌ از ترس‌ گریختن‌ با آنها مدارا می‌کنند. و چقدر مدارا کنم‌ با شما مانند مدارا کردن‌ با جامه‌های‌ کهنه‌ که‌ پی‌درپی‌ پاره‌ میشوند؛ بطوریکه‌ از هر طرف‌ دوخته‌ شوند، از طرف‌ دیگر پاره‌ و دریده‌ میشوند. آیا هر بار که‌ طلیعه سپاهی‌ از سپاهیان‌ شام‌ ظاهر شود و بر شما مشرف‌ گردد، هر کدام‌ از مردان‌ شما در خانه خود میرود و در را به‌ روی‌ خود قفل‌ میکند، و مانند سوسمار در سوراخ‌ خود می‌خزد و مانند کفتار در لانه خود پنهان‌ میگردد؟
سوگند بخدا، ذلیل‌ آن‌ کسی‌ است‌ که‌ شما او را یاری‌ می‌کنید، و کسی‌ که‌ تیر می‌اندازد به‌ کمک‌ و معاونت‌ شما (به‌ جانب‌ دشمنان‌) تیر می‌اندازد با تیر شکسته بدون‌ پیکان‌. سوگند بخدا که‌ شما (اهل‌ عیش‌ و عشرتید!) در ساحت‌های‌ خانه‌ها و باغها و مجامع‌ مجتمع‌ میگردید و بسیار ظاهر میشوید، ولی‌ در زیر پرچمهای‌ عز و شرف کارزار اندکید. و سوگند به خدا که‌ من‌ علم‌ دارم‌ به‌ آنچه‌ شما را اصلاح‌ کند، و اعوجاج‌ و انحراف‌ شما را تبدیل‌ به‌ راستی‌ و استقامت‌ نماید؛ لیکن‌ من‌ این طریق از اصلاح را در خراب نمودن و ضایع و فاسد کردن خود می بینم. خوار و ذلیل‌ گرداند خداوند چهره‌های‌ شما را، و نابود و هلاک‌ سازد نصیب‌ها و بهره‌های‌ شما را؛ شما آنطوریکه‌ به‌ باطل‌ معرفت‌ دارید، به‌ حق معرفت‌ ندارید، و آن‌ حدی‌ که‌ در صدد ابطال‌ حق و اضمحلال‌ آن‌ هستید، در صدد ابطال‌ باطل‌ و محو آن‌ نیستید!»

منابع

  • سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- ج4 صفحه 42-46 و 48-50

کلید واژه ها

جهاد اصحاب امام علی (ع) امام علی (ع) حوادث تاریخی پند و اندرز حق

مطالب مرتبط

شکوه های امیرالمؤمنین علیه السلام از ترک جهاد اصحاب خود پاسخ امیرالمؤمنین علیه السلام به اعتراض برخی درباره قبول حکمیت مشکلات خلافت امام علی علیه‌السلام عبیدالله ابن عباس خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف دوزخ دنیاپرستی از نظر امام علی علیه السلام حق و تکلیف از نظر امام علی علیه السلام

اطلاعات بیشتر

کارشکنی اشعث بن قیس در مبارزه لشگر امام علی علیه السلام با معاویه پاسخ امیرالمؤمنین علیه السلام به اعتراض برخی درباره قبول حکمیت شکوه های امیرالمؤمنین علیه السلام از ترک جهاد اصحاب خود

ابزار ها