نظام جهان به دو قسمت نظام طولی و نظام عرضی تقسیم می شود. مقصود از نظام طولی علت و معلول، ترتیب در آفریدن و خلق اشیاء و به اصطلاح ترتیب در فاعلیت خدا نسبت به اشیاء و صدور اشیاء از اوست. علو ذات پروردگار و قدوسیت او اقتضاء دارد که موجودات، رتبه به رتبه و پشت سر یکدیگر نسبت به او قرار داشته باشند، صادر اولی باشد، صادر دومی باشد، صادر سومی باشد، و هکذا، یکی پس از دیگری ایجاد شوند و هر کدام معلول ما قبل خود باشند. البته مقصود ، اول بودن و دوم و سوم بودن زمانی نیست، در آنجا زمان مطرح نیست، خود زمان یکی از مخلوقات است. آن چه در لسان دین، به عنوان ملائکه و جنود الهی و رسل الهی (رسل تکوینی نه رسل تشریعی) و مقسمات امر و مدبرات امر آمده است، و مفاهیمی مانند عرش، کرسی، لوح و قلم، که وجود یک سلسله تشکیلات معنوی و الهی را برای خدا معرفی میکند، همه برای تفهیم همین حقیقت است که خدای متعال، آفرینش را با نظام خاص و ترتیب مشخص، اراده و اجرا میکند. بین همه موجودات جهان چنین نظامی ذاتی و عمیق برقرار است. این جمله قرآن کریم درباره فرشتگان که میگوید: «و ما منا الا له مقام معلوم؛ نیست از ما کسی مگر آنکه مقام معلومی دارد» (صافات/ 164) درباره همه موجودات صادق است. هر چیزی جای خاصی دارد و فرض آن در غیر جای خودش مساوی با از دست دادن ذات آن است و خلف است.
علاوه بر نظام طولی که ترتیب موجودات را از لحاظ فاعلیت و خالقیت و ایجاد معین میکند، نظام دیگری بر خصوص جهان طبیعت حاکم است که شرایط مادی و اعدادی بوجود آمدن یک پدیده را تعیین مینماید. این نظام، نظام عرضی نامیده میشود و به موجب این نظام است که تاریخ جهان وضع قطعی و مشخصی پیدا میکند. هر حادثه در مکان و زمان خاصی پدید میآید، و هر زمان خاص و مکان خاص، ظرف حوادث معینی میگردد. ما معمولا وقتی یکی از پدیده ها را مورد سؤال و تردید قرار میدهیم فقط به خود آن پدیده توجه میکنیم، حساب نمیکنیم که آن پدیده در نظام هستی چه جایی و چه وضعی دارد؟ در حالی که هر پدیده ای خواه نیک باشد یا بد، معلول یک سلسله علل مخصوص و وابسته به شرایط معینی است، هیچ وقت یک حریق بدون ارتباط به عوامل و حوادث دیگر رخ نمیدهد و جلوگیری از وقوع آن نیز جدا از یک سلسله علل و عوامل، خواه مادی و خواه معنوی، امکان پذیر نیست. هیچ حادثه ای در جهان، منفرد و مستقل از سایر حوادث نیست، همه قسمتهای جهان با یکدیگر متصل و مرتبط است. این اتصال و ارتباط، همه اجزاء جهان را شامل میگردد و یک پیوستگی عمومی و همه جانبه را به وجود میآورد.
جهان یک نظام قاطع و غیر قابل تبدیلی دارد، و ارتباط و پیوستگی قاطع و عمومی بین همه حوادث جهان وجود دارد. آنچه در اصطلاح فلسفه به نام نظام جهان و قانون اسباب خوانده میشود در زبان دین سنت الهی نامیده میشود. قرآن کریم در چند جا گفته است که: «وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا؛ هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت» (احزاب/ 62 و فتح/ 23) یعنی کار خدا شیوه مخصوص و فرمول ثابتی دارد و تغییرپذیر نیست. در سوره فاطر، این مضمون بطور مکرر و مؤکد یاد شده است: «فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا؛ هرگز در سنت خدا تبدیلی نمی یابی (یعنی سنت الهی تبدیل به سنت دیگر نمیشود، مثل اینکه قانونی نسخ شود و قانونی دیگر جای آن را بگیرد) و هرگز در سنت خدا تغییری نمییابی (نظیر اینکه در یک قانون قراردادی، تبصره ای اضافه میشود و یا قسمتی از آن لغو میشود و تغییراتی در آن داده میشود بدون آنکه اصل قانون لغو شود)» (فاطر/ 43). فعل خدا، دارای نظام است. اگر کسی بخواهد اعتناء به نظام آفرینش نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خدای متعال گناهکاران را ارشاد فرموده است که در خانه پیامبر اکرم (ص) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت میکنند، از آن بزرگوار بخواهند که برای ایشان طلب مغفرت کند.
قرآن کریم میفرماید: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما؛ و اگر ایشان هنگامی که (با ارتکاب گناه) به خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت میکرد، خدا را توبه پذیر مهربان مییافتند» (نساء/ 64). آری، به عمل صالح و تقوا فقط نمیتوان تکیه کرد، همانطوری که رسول اکرم در آخرین روزهای زندگی پاکشان فرمودند: نجات دهنده ای نیست جز عمل و دیگر رحمت خدا. نکته ای عالی و مهم در توحید عبادتی این است که در توسل و استشفاع به اولیاء خدا اول باید تحقیق کرد که به کسی و از کسی باشد که خداوند او را وسیله قرار داده است. قرآن کریم میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و براى تقرب به سوى او وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید» (مائده/ 35). بطور کلی، توسل به وسائل و تسبب به اسباب، با توجه به اینکه خداست که سبب را آفریده است و خداست که سبب را سبب قرار داده است و خداست که از ما خواسته است از این وسائل و اسباب استفاده کنیم به هیچ وجه شرک نیست، بلکه عین توحید است. در این جهت، هیچ فرقی میان اسباب مادی و اسباب روحی، میان اسباب ظاهری و اسباب معنوی، میان اسباب دنیوی و اسباب اخروی نیست، منتهای امر، اسباب مادی را از روی تجربه و آزمایش علمی میتوان شناخت و فهمید که چه چیز سبب است؟ و اسباب معنوی را از طریق دین، یعنی از طریق وحی، و از طریق کتاب و سنت باید کشف کرد.