پرسش: در دنیایی که ما زندگی می کنیم ظلم همه جا را فرا گرفته، انسان و حیوان هر قدری که از دستش برمی آید مظلوم را می کوبد و یا بدون ظالم بعضی ها مظلومند مانند مریضی بچه و مانند آن. حیوانی را می بینیم بدون هیچ گونه گناهی شکار حیوان قویتر از خود شده و در دست آن به بدترین شکلی جان می دهد.
پاسخ: مقدمتا و پیش از ورود در بحث باید توجه داشت که نظام آفرینش بر اساس علیت و معلولیت گذاشته شده و جهان ماده با اصولی تکوینی استثناپذیر اداره می شود نه با عواطف و احساسات؛ مثلا خاصیت آتش، سوزانیدن است خواه آن دامن پیغمبری باشد یا لباس ستمگری. حیوانات درنده و مرغهای شکاری گوشت خوارند که اگر نخورند می میرند و این حق را با تجهیزات بدنی آفرینش به آنها داده و مسئولیتی در این باب ندارند، چنان که انسان نیز با گوشت حیوان تغذیه می کند و وجدانا مسئولیتی حس نمی کند.
بنابر آنچه گذشت، ظلم (به معنای تجاوز به حق غیر و یا تبعیض در اجرای مقررات) در خارج از جامعه انسانی وجود ندارد و ناملایماتی را که در حوادث مشاهده می شود نباید ظلم نامید بلکه شر هستند که نسبت به علت پیدایش خود، خیر می باشند و نسبت به مورد عمل شر و علت، نظر به اقتضای وجودی خود حق عملکرد دارد. بیماری بچه شش ماهه ظلم نیست بلکه شر و محرومیتی است که در اثر پیدایش اسباب مرض به وجود آمده است. ناملایمی و ناگواری که گربه در چنگال سگ می بیند شر است نه ظلم و در عین حال خود گربه همان رویه را در مورد موش اجرا می کند و روا می بیند. آری، نوع انسان که فعالیت حیاتی خود را در شعاع خواستهای نفسانی و بر اساس عواطف و احساسات و از مجرای اختیار انجام می دهد در اثر این که در زندگی نیازمندیهای بی شمار و متنوع دارد و به تنهایی نمی تواند زندگی نماید، ناگزیر زندگی اجتماعی را اختیار نموده و طبعا برای استقامت اجتماع خود یک سلسله مقررات لازم الرعایه را پذیرفته که به موجب آنها منافع هر یک از اجزای اجتماع طبق وزن اجتماعی که دارد حفظ شده و حقوق لازم الرعایه ای برای او تثبیت گردیده که حفظ آنها طبق مقررات، لازم و تعدی بر آنها و ابطال آنها ممنوع می باشد. همین تعدی و تجاوز بر حقوق وضعی و قراردادی است که ظلم نامیده شده و جرم و جنایت شمرده می شود و محصل آن این است که کسی بدون این که حقی داشته باشد به حق ثابت کسی دیگر تجاوز نموده ابطالش کند. از این بیان روشن می شود که ظلم در خارج از محیط اجتماعی انسان، مصداق ندارد و در هر حال ظالم باید حق تجاوز نداشته باشد؛ بنابراین، تأثیرات ناگوار علتهای تکوینی که آفرینش با آنها مجهزشان کرده و حق داده، شر است نه ظلم و همچنین انسانی که برای دفاع از حقی مهمتر، حق غیرمهم را ابطال کند، شر است نه ظلم و همچنین قصاص معادل ظلم که از ظالم گرفته شود برای ظالم شر است نه ظلم، «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل مااعتدی علیکم ...؛ پس هر که به شما تعدی کرد با او مقابله به مثل کنید...» (بقره/ 194).
و همچنین است نوع مصیبتها و ناگواریها که به خدای متعال نسبت داده می شود، چنان که اشاره خواهد شد. مرقوم داشته بودید: «آقایی می گفت: وقتی حیوان کوچکی توسط حیوان بزرگتری خورده می شود تکامل پیدا می کند (یعنی گوشت حیوان ضعیف، جزء حیوان قوی شده کاملتر می شود) گوشت گربه جزء گوشت سگ شدن چه تکاملی است؟» این بیان، نظری است فلسفی و صحیح و از فروع نظریه «حرکت جوهری» می باشد ولی چون فنی است و دامنه دار، ایراد آن در یک نامه امکان پذیر نیست. ادامه پرسش؛ «می گویند همه چیز خداست و همه ملک اوست، خودش می داند، من هم می دانم خودش می داند، اما مسأله این است که قرآن مجید صراحت دارد بر اینکه خدا اصلا ظلم نمی کند».
بیان صحیح مطلب این است که در جهان آفرینش هر چه هست و هر کمالی که فرض شود ملک مطلق خدای آفریدگار است، از جزئی تا کلی عطیه و بخشش اوست بدون این که موجودی از راه استحقاق، حقی به عهده خدا داشته باشد که او را ناگزیر به عطیه و بخشش بنماید و نه علتی می توان فرض کرد که در خدای متعال تأثیر کرده او را ناچار به فعل یا ترک کند و هر حقی فرض شود جاعل و مالک حقیقی آن خداست، در همین صورت هر مصیبت و ناگواری که از ناحیه خدای متعال به مخلوقی از مخلوقات برسد، خداوند حق آن را دارد و آن مخلوق در آن باره حقی علیه خدای متعال ندارد. «... و یفعل الله مایشاء...؛ خدا هر چه بخواهد انجام می دهد.» (ابراهیم/ 27)، پس آن امر اصولا ظلم نخواهد بود نه این که ظلم است و از خدا مذموم نیست. منتها، این که نعمت و عطیه خداوندی رحمتی است که نازل می کند و نقمت و مصیبت، نفرستادن رحمت (است) که امر عدمی باشد، چنان که می فرماید: «ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده ...؛ هر رحمتی را که خدا برای مردم بگشاید، باز دارنده ای برای آن نیست، و آنچه را که باز دارد، پس از آن، کسی قادر به فرستادن آن نیست.» (فاطر/ 2) آری، در صورتی که به کسی حقی اعطا فرماید ابطال آن حق بدون مجوز، ظلم است و خداوند از آن منزه می باشد؛ چنان که مثلا به انسان به عنوان هدف وجود و هستی، صلاحیت سعادت و وعده بهشت بدهد بعد از آن بی جهت گرفتار عذاب ابدی کند، ظلم است و خداوند منزه از آن است، بلکه انسان است که نافرمانی کرده خود را گرفتار عذاب ابدی می کند؛ چنان که می فرماید: «ان الله لایظلم الناس شیئا ولکن الناس انفسهم یظلمون؛ خدا به مردم هیچ ستمی نمی کند، لیکن مردم به خودشان ستم می کنند.» (یونس/ 44)، و می فرماید: «فالیوم لاتظلم نفس شیئا و لاتجزون الا ما کنتم تعملون؛ امروز بر هیچ کس هیچ ستمی نمی رود و جز در برابر آنچه می کردید پاداش نمی بینید.» (یس/ 54).
ادامه پرسش: «و باز می گویند خود مظلوم تقصیر کار است، بچه شش ماهه چه تقصیری می تواند داشته باشد؟ و اگر پدر و مادرش مقصر است پس چرا جریمه اش را این پس بدهد؟ و اگر در قیامت عوض داده خواهد شد آیا برای آن کبوتر که شکار شده عوض هم هست؟» نسبت دادن تقصیر به بچه شش ماهه یا به پدرش دلیلی قابل توجه ندارد، اگرچه به نص قرآن کریم در آیه 9 سوره نساء: «و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم ...؛ و کسانی که اگر بعد از خود فرزندانی ناتوان برجای گذارند بر آینده ای آنان بیم دارند، باید (درباره یتیمان مردم نیز) بترسند»، گاهی ظلم انسان به اولاد خودش منعکس شده در ایشان ظهور می کند ولی در این صورت گرفتاری بچه همان ظلم پدرش است نه جریمه ظلم پدر. و اما پاداش حیوانات گرفتار در روز جزا طبق نص قرآن کریم برای حیوانات نیز حشر است. «و ما من دابة فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شیء ثم الی ربهم یحشرون؛ و هیچ جنبنده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خویش پرواز می کند نیست، مگر این که آنها نیز گروه هایی مانند شما هستند. ما در این کتاب از توضیح چیزی فروگذار نکرده ایم، آن گاه همه به سوی پروردگار شان محشور می گردند.» (انعام/ 38). ولی جریان تفصیلی حشر آنها بیان نشده و در بعضی از اخبار هست که خداوند روز قیامت از حیوان شاخدار قصاص حیوان بی شاخ را می گیرد و از روی هم رفته کتاب و سنت در می آید که در جهان آفرینش و نظامی که در آن جاری است واقعه ای بی مصلحت نیست خواه ما بدانیم یا ندانیم.
ادامه پرسش: «خلاصه عرض بنده و ناراحتی ام از این است:
1- در دنیا ظلم هست و اکثرا قصاص هم نمیشود.
2- مبادا این کار در آخرت نیز باشد و برای آنها (حیوانات) که مظلوم می شوند در روز جزا پاداشی نباشد. چرا ظلم می شود در حالی که ظلم از اول، کار غلطی است».
اما این که فرموده اید: «اکثرا در ظلم، قصاص نمیشود»، اکثر آنچه ظلم نامیده اید، شر است نه ظلم و قصاص در ظلم است نه در مطلق شر و در مورد شرور، مصالح و حکمی است، راجع به نظام آفرینش عموما یا خصوصا و در مواردی که حقیقتا ظلم است و حقی پایمال می شود اگر قصاصی در دنیا هست فبها و اگر در دنیا نشد طبق وعده های صریح خداوندی در آخرت خواهد بود: «...الله لایخلف المیعاد؛ خدا خلف وعده نمی کند.» (رعد/ 31). و اما این که برای حیوانات مظلوم در روز جزا پاداشی هست یا نه؟ خداوند – عز اسمه – آخرت را روز جزا نامیده: «...یوم الدین» (حمد/ 4) و حشر حیوانات را صریحا تذکر داده و لازمه آن پاداش می باشد ولی چگونگی حکمی را که خواهد فرمود برای ما بیان نفرموده است همین قدر فرموده است که «...لاظلم الیوم ...؛ امروز هیچ ستمی نیست» (غافر/ 17).
ظلم شر آفرینش جامعه رحمت الهی اراده الهی قیامت باورها در قرآن عدل الهی