از نظر اسلام، کم فروشی یکی از گناهان بزرگی است که خدای متعال در کلام خود مرتکبین آن را سرزنش و تهدید می کند و در سوره مطففین آیات 1 تا 5 می فرماید: «ویل للمطففین*الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون* و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون* الا یظن اولئک انهم مبعوثون* لیوم عظیم؛ وای بر کم فروشان، آنان که چون از مردم پیمانه بستانند، تمام می ستانند و چون به دیگران پیمانه دهند یا وزن کنند، کم می دهند، آیا آنان فکر نمی کنند که برانگیخته می شوند؟ برای روز بزرگ؟». کم فروش، علاوه بر این که به مردم ستم کرده، اموالشان را از راه دزدی می رباید، اطمینان و وثوق مردم را از خود سلب و تدریجا مشتریان و بالاخره سرمایه خود را از دست می دهد.
ظلم و ستمگری
خدای متعال در کلام آسمانی خود صدها بار از ظلم یاد کرده و از این صفت پست که خوی درندگان است نکوهش فرموده (در دو سوم سوره های قرآن کریم که مجموعا صد و چهارده سوره می باشد، از ظلم سخن به میان آمده). کسی را نمی توان پیدا کرد که با فطرت خود، بدی و ناروایی ظلم را درک نکرده باشد یا کم و بیش نداند که از ظلم و ستم چه مصیبت های دردناکی به پیکر جامعه بشری وارد شده و چه خون هایی روان گردیده و چه خانه هایی بر باد رفته است. به تجربه قطعی رسیده است که کاخ ستم هر چه محکم باشد، پایدار نیست و زود یا دیر، بر سر ستم کاران فرو خواهد ریخت. خدای متعال در سوره انعام آیه 144 می فرماید: «ان الله لایهدی القوم الظالمین؛ البته خدا ستم کاران را به مقصد نهایی شان نخواهد رسانید.» و اولیای دین فرموده اند: سلطنت و ملک با کفر باقی می ماند ولی با ظلم و ستم پایدار نخواهد بود ( امالی شیخ مفید: 310، ح3)
ایذاء مردم و شرارت
این دو صفت به هم دیگر نزدیکند، زیرا ایذاء رسانیدن اذیت و رنج است به دیگران از راه زیان، مانند دشنام دادن و گفتن سخنی که دیگران را برنجاند یا از راه دست، مثل انجام کاری که مردم را ناراحت کند و شرارت انجام دادن کارهایی است که برای مردم ایجاد شر کند. به هر حال، این دو صفت نقطه مقابل آرزویی قرار دارند که انسان، اجتماع را برای رسیدن به آن به وجود آورده است و آن، آسایش زندگی و آرامش خاطر می باشد و از این جا است که شرع اسلام که صلاح جامعه را در درجه اول اهمیت قرار می دهد، آن ها را تحریم کرده است، چنان که خدای متعال در سوره احزاب آیه 58 می فرماید: «والذین یوذون المومنین و المومنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتنا واثما مبینا؛ و کسانی که مردان و زنان مومن را با (نسبت دادن) گناهی که نکرده اند آزار می دهند، قطعا تهمت و گناه آشکاری را به گردن گرفته اند.» پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «کسی که مسلمانی را اذیت کند، مرا اذیت کرده است و اذیت من، اذیت خدا است، چنین کسی در تورات و انجیل و قرآن لعنت شده است.» (بحارالانوار 64، 72، ح40) و نیز می فرماید: «کسی که با نگاهی تند به مسلمانی نظر کرده، او را بترساند، خدایش در روز قیامت او را خواهد ترسانید.» (کافی 2، 368، ح1)
دروغ
دروغ، در اسلام یکی از گناهان بزرگ است که در کلام خدای متعال در برابر آن ها عذاب قطعی وعده داده شده است. دروغ نه تنها در شرع، گناه و کرداری زشت معرفی شده، بلکه از نظر عقل نیز زشتی و ناروایی آن روشن است و شیوع این کردار ناپسندیده در جامعه، در کم ترین فرصتی اعتماد را –که یگانه رابطه اجتماعی مردم است– از بین می برد و با تباه شدن چنین رابطه ای، مردم در معنی، با نهایت نگرانی که از هم دیگر دارند، در حال انفراد زندگی می کنند، اگر چه به صورت، در هیئت اجتماع به چشم می خورند.
غیبت و افترا
بدگویی از دیگران و نکوهش ایشان اگر راست باشد غیبت است و اگر دروغ باشد، افترا و گاهی بهتان نامیده می شود. البته خدای متعال انسان را (جز پیامبران و امامان) معصوم نیافریده و هر کسی به واسطه نقایصی که دارد از لغزش مصون نیست و عموم مردم، در پس پرده ای که خدای متعال به حکمت بالغه خود روی اعمالشان کشیده زندگی می کنند، چنان که اگر لحظه ای این حجاب الهی از روی نواقص و عیوبشان برداشته شود، همه از هم دیگر متنفر و گریزان می شوند و بنیاد اجتماعشان دفعتا ویران می گردد. از این روی، خدای متعال غیبت را حرام فرموده که از هم دیگر در پشت سر، در امن باشند و ظاهر محیط زندگی شان آراسته جلوه کند، تا تدریجا همان زیبایی بیرونی، زشتی درونی را اصلاح نماید. خدای متعال سوره حجرات آیه 12 می فرماید: «ولا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا؛ و کسی از شما غیبت دیگری نکند؛ آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟» گناه و زشتی افترا، به مراتب شدیدتر از غیبت می باشد و زشتی آن پیش خرد، روشن است. خدای متعال در سوره نحل آیه 105 بدی و ناروایی آن را مسلم و بی چون و چرا شمرده و نیز می فرماید: «انما یفتری الکذب الذین لایومنون؛ کسانی که افترا می گویند، ایمان ندارند.»
رشوه
گرفتن پول یا ارمغانی، در برابر حکم یا انجام دادن عملی که وظیفه گیرنده است رشوه نامیده می شود. در اسلام، رشوه یکی از گناهان بزرگ است که مرتکب آن از مزایای اجتماعی دینی (عدالت) محروم و مستحق عذاب خداوندی است و کتاب و سنت به این معنی ناطقند. پیغمبر اکرم (ص) رشوه دهنده و رشوه گیرنده و کسی را که میان آنان واسطه است نفرین فرموده است (بحارالانوار 101، 274، ح9) و امام صادق (ع) می فرماید: «رشوه گرفتن در دادرسی برابر کفر به خدا است.» ( همان: 273، ح3). البته این همه نکوهش در رشوه ای است که برای حکم حق یا عمل عادلانه گرفته شود و رشوه ای که در برابر حکم خلاف حق و عمل ظالمانه گرفته شود، گناه آن بسی بزرگ تر و سزای آن سخت تر است.
سرقت
دزدی، پیشه زشت و ناروایی است که امن مالی جامعه را تهدید می کند و بدیهی است که ماده اولی زندگانی انسان، مال و ثروتی است که به قیمت عمر خود آن را به دست می آورد و به واسطه امن، حصاری به دور آن می کشد که از گزند هر گونه تعدی و تجاوز مصون بماند و پشتوانه و پشتیبان زندگی جامعه باشد. البته شکستن این حصار و مختل ساختن این نظم، تباه ساختن سرمایه عمری است که در راه به دست آوردن آن مصرف شده است و سبب از کار انداختن قسمت اعظم فعالیت مردم و بریدن دست آن ها است. این است که اسلام در مجازات این عمل نفرت بخش –که وجدان خود دزد نیز به خیانت بودن آن گواهی می دهد– مقرر داشته که دست وی (چهار انگشت از دست راست) را ببرند. خدای متعال در سوره مائده آیه 38 می فرماید: «السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزآء بما کسبا؛ دست مرد و زن دزد را به سزای کاری که کرده اند، قطع کنید.»
دروغ ظلم غیبت رشوه کم فروشی جامعه شناسی دین رذایل اخلاقی دزدی