پدیده چند همسری (یا تعداد زوجات)، نه تنها در میان قبایل غیر متمدن وجود داشته است بلکه بسیاری از ملل متمدن نیز در گذشته و حال آن را پذیرفته اند. این رسم و قانون، گذشته از اعراب جاهلیت، در میان قوم یهود و ملت ایران در زمان ساسانیان و بعضی از دیگر ملت ها نیز وجود داشته است. اسلام نه چند همسری را اختراع کرد، زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان وجود داشت، و نه آن را نسخ کرد، زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصرا به تعدد زوجات است. ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد. اسلام چند همسری را محدود و مقید کرده است؛ یعنی از طرفی تعداد نامحدود همسران را جایز ندانسته و حداکثر چهار زن را مجاز کردف، و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار داده است، و به این ترتیب، به هر کس اجازه نداده است که همسران متعدد بگیرد.
بلکه شرایط اساسی برای ازدواج مجدد قرار داده است از جمله:
الف: توانایی اداره زندگی از نظر مالی و تامین نیازمندهای مشروع و طبیعی همسران و فرزندان.
ب: توانایی رعایت عدالت میان همسران و تامین نیازهای روحی و عاطفی آنها به گونه ای که در رفتار و گفتار مرد، نشانه ای از تحقیر و تخریب شخصیت یکی از همسران مشاهده نشود. اسلام عدالت را شرط کرد و اجازه نداد به هیچوجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: «فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده» (نسا/آیه 3)؛ «اگر بیم دارید که عدالت نکنید، یعنی اگر بخود اطمینان ندارید که با عدالت رفتار کنید، پس به یکی اکتفا کنید». در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت به هیچوجه رعایت نمی شد، نه میان خود زنان و نه میان فرزندان آنها. کریستین سن و دیگران نقل کرده اند که در ایران ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و میان زنان و همچنین میان فرزندان آنها تبعیض قائل می شدند یکی یا چند زن، زنان ممتاز (پادشاه زن) خوانده میشدند و از حقوق کامل برخوردار بودند، سایر زنان به عنوان چاکر زن و غیره خوانده میشدند و مزایای قانونی کمتری داشتند.
فرزندان چاکر زن اگر از جنس ذکور بودند در خانه پدر به فرزندی پذیرفته می شدند و اگر دختر بودند به فرزندی پذیرفته نمی شدند. اسلام همه این رسوم و عادات را منسوخ کرد، اجازه نداد که برای یک زن یا فرزندان او امتیازات قانونی کمتری قائل گردند. رسول اکرم (ص) جمله ای در این باره فرموده است: که شیعه و سنی بالاتفاق آن را نقل و روایت کرده اند. فرمود: "هر کس دو زن داشته باشد و در میان آنها به عدالت رفتار نکند، به یکی از آنها بیشتر از دیگری اظهار تمایل کند، در روز قیامت محشور خواهد شد در حالیکه یک طرف بدن خود را به زمین میکشد تا سرانجام داخل آتش شود". عدالت عالی ترین فضیلت انسانی است، شرط عدالت، یعنی شرط واجد بودن عالی ترین نیروی اخلاقی.
با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه زنها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان، یکی از مشکلترین وظایف بشمار می رود. همه می دانیم که رسول اکرم (ص) در ده سال آخر عمر خود یعنی در دوره مدینه که دوره جنگهای اسلامی بود و زنان بی سرپرست در میان مسلمین زیاد بودند زنان متعدد اختیار کرد. اکثریت زنان پیغمبر بیوه و بزرگسال بودند و غالبا از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند. تنها دوشیزه ای که پیغمبر اکرم (ص) با او ازدواج کرد عایشه بود. رسول اکرم (ص) منتهای عدالت را درباره همه آنها رعایت می کرد و هیچگونه تبعیضی میان آنها قائل نمی شد. اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرائطی نامساوی با زن اول زندگی کند. یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسؤولیت آن خارج کند. مرد و زن هیچکدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند. زن دوم کاری که می تواند بکند فقط این است که عملا از حقوق خود صرفنظر کند. اما نمی تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد، همچنانکه زن اول نیز می تواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد.
از امام باقر (ع) سؤال شد آیا مرد می تواند با زن خود شرط کند که فقط روزها هر وقت بخواهد به او سر بزند، یا ماهی یکبار یا هفته ای یکبار نزد او برود. یا شرط کند که نفقه بطور کامل و مساوی با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن هم از اول این شرطها را بپذیرد؟ امام فرمود: "خیر، چنین شرطهائی صحیح نیست، هر زنی به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا می کند. چیزی که هست پس از وقوع ازدواج هر زنی میتواند عملا برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا به علت دیگری همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد".
تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید بجای آنکه وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد، شکل و قیافه انجام وظیفه بخود می گیرد. هوسرانی و شهوت پرستی جز با آزادی کامل و دنبال هوای دل رفتن سازگار نیست، هوسرانی آنگاه صورت عمل بخود می گیرد که آدمی خود را در اختیار دل قرار دهد و دل را در اختیار خواهش ها و میل ها. دل و خواهش های دل منطق و حساب بر نمی دارد. آنجا که پای انضباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می آید، هوسرانی و هواپرستی باید رخت بربندد. از این رو بهیچوجه تعدد زوجات را در شرائط اسلامی نمی توان وسیله ای برای هوسرانی شناخت. کسانی که تعدد زوجات را وسیله هوسرانی قرار داده اند، قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده اند، اجتماع حق دارد آنها را مؤاخذه و مجازات و این بهانه را از دست آنها بگیرد. البته انصاف باید داد که افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملا رعایت می کنند بسیار کم اند. در فقه اسلامی می گویند: "اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر. اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر". این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. ولی نص قرآن کریم است که "اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید".
ج - شرایط و امکانات دیگر
گذشته از شرط عدالت، شرائط و تکالیف دیگری نیز متوجه مرد است. همه می دانیم که زن مطلقا یک سلسله حقوق مالی و استمتاعی به عهده مرد دارد، مردی حق دارد آهنگ چند همسری کند که امکانات مالی او باو اجازه این کار را بدهد. شرط امکان مالی در تک همسری نیز هست، اکنون فرصتی نیست که وارد این بحث بشویم. امکانات جسمی و غریزی نیز بنوبه خود شرط و واجب دیگری است. در کافی و وسائل الشیعه از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «هر کس گروهی از زنان نزد خود گردآورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع نماید و آنگاه آنها به زنا و فحشا بیفتند گناه این فحشا بگردن اوست». تاریخچه های حرمسراها داستانها ذکر می کنند از زنان جوانی که از لحاظ غریزه تحت فشار قرار می گرفتند و مرتکب فحشاء می شدند و احیانا پشت سر آن فحشاها کشتارها و جنایتها واقع می شد.
بنابراین اسلام قانون تعدد زوجات را بدون قید و بند تشریع نکرده، و اصلا آن را بر همه مردان واجب و لازم ننموده، بلکه به طبیعت و حال افراد توجه فرموده، و همچنین عوارضى را که ممکن است احیانا براى افرادى عارض شود در نظر گرفته، و صلاحیت قطعى را شرط نموده و مفاسد و محذورهایى را که در تعدد زوجات وجود دارد بر شمرده و در چنین موقعیتى است که آن را جایز دانسته، تا مصالح مجتمع اسلامى انسانها تامین شود. و حکم "جواز" را مقید به صورتى کرده است که هیچیک از مفاسد شنیع نامبرده پیش نیاید و آن در صورتى است که مرد از خود اطمینان داشته باشد به اینکه مى تواند بین چند همسر به عدالت رفتار کند. پس تنها کسى که چنین اطمینانى از خود دارد و خداى تعالى چنین توفیقى به او داده، از نظر دین اسلام مى تواند بیش از یک زن داشته باشد. و اما آن مردانى که هیچ عنایتى به سعادت خود و زن و فرزند خود ندارند و جز ارضاى شکم و شهوت هیچ چیزى برایشان محترم نیست، و زن برایشان جز وسیله اى که براى شهوترانى مردان خلق شده اند مفهومى ندارد، آنها ارتباطى با اسلام ندارند و اسلام هم به هیچ وجه اعمالشان را امضا ننموده و از نظر اسلام اصلا زن گرفتن براى آنان با وجود این وضعى که دارند جایز نیست و اگر واجد شرایط باشند و زن را یک حیوان نپندارند، تنها یک زن مى توانند اختیار کنند. البته طبیعی است که چنین شرایطی برای عده کمی از مردان فراهم می شود. هووگری ضرب المثل ناسازگاری است برای زن دشمنی بالاتراز هوو وجود ندارد چند همسری، زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و و احیانا شوهر وا می دارد. و محیط زناشویی را که باید محیط صفا و صمیمیت باشد به میدان جنگ و جدال و کانون و کینه و انتقام تبدیل می کند. دشمنی و عداوت میان مادران به فرزندان آنها نیز سرایت می کند. دو دسته گی ها و چند دسته گی ها به وجود می آید. محیط خانوادگی که اولین مدرسه و پرورشگاه روحی کودکان است و باید الهام بخش نیکی و مهربانی باشد درس آموز نفاق و نامردی می گردد در این که تعدد زوجات زمینه این آثار ناگوار تربیتی است شکی نیست اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه باید دید چقدر از این آثار ناشی از طبیعت تعدد زوجات است و چقدر از آنها ناشی از ژستی است که مرد و زن دوم می گیرند. به عقیده ما این ناراحتی ها معلول طبیعت تعدد زوجات نیست بلکه بیشتر معلول نوع اجرای آن است. اگر زن اول بداند که شوهرش در انتخاب همسر جدید مجوز دارد خواه این مجوز نازا بودن زن یا نازا شدن طبیعی او و احتیاج مرد به فرزند باشد یا نیازمندی قبیله یا کشور به زیادی جمعیت باشد یا نامساوی شدن زن و مرد از لحاظ ارضا جنسی یا از لحاظ تولید فرزند ... و از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسری به معنای پشت کردن به او نیست و او نیز ژست و استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور کند و به احترامات و عواطف خود نسبت به زن اول بیفزاید و هم چنین اگر زن دوم توجه داشته باشد که زن دومی حقوقی دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست خصوصا اگر همه توجه داشته باشند که در راه حل یک مشکل اجتماعی قدم بر می دارند مسلما از ناراحتی های داخلی کاسته می شود.
عملکرد حاکمان پس از پیامبر و نفوذ شخصیت برخی از آنان و تعصب مردم در پیروی از سیره و روش کشور داری او سبب شد که قانون ازدواج موقت به دست فراموشی سپرده شود و این سنت (ازدواج موقت)، که مکمل ازدواج دائم است و تعطیلی آن عوارض و پیامدهای منفی و مخرب بسیاری داشت، برای همیشه متروک بماند بر این اساس ائمه اطهار (ع) که پاسداران دین مبین اسلام هستند به خاطر این که این سنت اسلامی برای همیشه متروک و فراموش نشود، نسبت به آن تشویق و ترغیب فراوان کرده اند. آنجا که پیشوایان دین مردان و زنان را از این ازدواج موقت منع کرده اند به اعتبار حکمت اولی این قانون است که بگویند این قانون برای مردانی که احتیاجی ندارند وضع نشده است. و انجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی احیاء سنت متروکه بوده است. به هر حال آنچه مسلم است این است که هرگز منظور و مقصود قانون گذار از وضع و تشریع این قانون و منظور ائمه اطهار (ع) از ترغیب و تشویق به آن این نبوده است که وسیله هوسرانی و و هواپرستی و حرمسرانی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند.
آخرین سخن این که: نظر به اینکه تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد بدیهی است که اگر در اجتماعی فزونی نسبی عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند وجود نداشته باشد تعدد زوجات هم از میان خواهد رفت و یا بسیار کم خواهد بود و اگر قرار است زمینه تعدد زوجات به طور کلی از میان برود باید چند کار صورت پذیرد.
1- تامین عدالت اجتماعی و کار و درآمد کافی برای هر مرد نیازمند به ازدواج تا بتواند به تشکیل کانون خانوادگی اقدام نماید.
2- تامین آزادی اراده و اختیار همسر برای زن که از طرف پدر یا برادر و یا شخص دیگر از روی اجبار به عقد یک مرد زن دار پولدار درآورده نشود. بدیهی است که اگر زن آزاد و مختار باشد و امکان همسری با یک مرد مجرد برایش فراهم باشد هرگز همسر یک مرد زن دار نخواهد شد.
3- نابودی عوامل تحریک و تهییج و فریب و بنیاد کن نسبت به زندگانی مشترک عوامل فریب زنان شوهردار را از خانه شوهر به خانه بیگانه می کشد تا چه رسد به زنان بی شوهر. اجتماع اگر در پی اصلاح است و طرفدار نفی حمایت از تک همسری است باید در راه برقراری این سه عامل بکوشد وگرنه منع قانونی تعدد زوجات جز این که راه فحشا را باز کند اثر دیگری ندارد.
البته نباید فراموش کنیم که: اگر عدد زنان نیازمند، بر مردان نیازمند فزونی داشته باشند قانون ممنوعیت تعدد زوجات خیانت به بشریت است زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست؛ بلکه بحرانی که از این راه عارض اجتماع می شود از بحران دیگر خطرناک تر است هم چنانکه خانواده از هر کانون دیگر مقدس تر است و نباید به قداست آن آسیب وارد شود. زیرا آنکه از حق طبیعی خود محروم می ماند یک موجود زنده است با همه عکس العمل هایی که یک موجود زنده نشان می می دهد؛ یک انسان با همه عوارض روانی و عقده های روحی در زمینه ناکامی ها.
ازدواج دستورات الهی حقوق زن تعدد زوجات برابری آموزش تربیت عدل