یکی از چیزهایی که پایه خانوادگی و محیط خانوادگی را محکم میکند، مسأله روابط جنسی سالم است و علت اینکه پایه کانون خانوادگی در دنیای اروپا سست و متزلزل است همین است و امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده ایم. اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد، زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است، اسلام اصرار فراوانی به خرج داده که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود. فلسفه تحریم نظربازی و تمتعات جنسی از غیر همسر قانونی، و هم فلسفه حرمت خودآرائی و تبرج زن برای بیگانه همین است.
اخلاقی که امثال راسل از آن تبلیغ میکنند و نام آنرا اخلاق نوین گذاشته اند همان است که ثمره اش آشفتگی بیش از پیش غرائز و تمایلات است و بر خلاف مدعای آنها که اخلاق کهن را متهم به آشفته ساختن روح می کنند، سیستم اخلاقی خود آنها سزاوار این اتهام است. امروز پدیده های اجتماعی خاصی و به عبارت دیگر مشکلات اجتماعی مخصوصی پیدا شده که افکار علماء اجتماع را به خود مشغول داشته است. رعایت نکردن راه و روش زنـدگـى و سـنـتـهـاى اسلامى در محیط خانوادگى و اجتماعى، چه در زمان کار و یا در ایـام فـراغـت، مـوجـبـات پـدیده انحرافات جنسی را فراهم خواهد ساخت و همین طور اگر در ریشه هاى پیدایش انحرافات جنسى از قبیل روابط نامشروع بین دختر و پسر، همجنس گرایى تحقیق نماییم، مى بینیم که هر خانواده اى که دستورهاى اسلامى، بخصوص حریم بین زن و مرد و دختر و پسر، را رعایت نکرده باشد، به نوعى از انواع انحراف جنسى مبتلا گردیده است.
«همجنس گرایی» چه در میان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقى است که سرچشمه مفاسد زیادى در جامعه خواهد بود. اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می بینند، و هر گونه تمایلات جنسى در غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانى و یک نوع بیمارى روانى است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می گردد و نتیجه اش بی میلى به " جنس مخالف" و اشباع ناسالم از طریق" جنس موافق" است. این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم بدن انسان و حتى در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگرى دارد: مرد را از یک مرد کامل بودن، و زن را از یک زن کامل بودن ساقط می کند، بطورى که چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسى شدید می شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبى براى فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به کلى از دست می دهند.
افراد «همجنس گرا» تدریجا به انزوا و بیگانگى از اجتماع و سپس بیگانگى از خویشتن رو می آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانى میشوند، و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماریهاى جسمى و روانى مختلفى گرفتار شوند. به همین دلیل و به دلائل اخلاقى و اجتماعى دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایى را در هر شکل و صورت تحریم کرده، و براى آن مجازاتى شدید که گاه به سرحد اعدام میرسد قرار داده است. موضوع مهم این است که بى بند و بارى و تنوع طلبى بیمارگونه دنیاى متمدن مادى، بسیارى از پسران و دختران را به سوى این انحراف بزرگ می کشاند. نخست پسران را تشویق به لباسهاى جلف و زنانه و خودآرایى مخصوص و دختران را به لباسهاى پسرانه دعوت میکند، و از اینجا انحراف و همجنس گرایى شروع میشود تا جایى که به وقیح ترین اعمال در این زمینه، شکل قانونى میدهند و از هر گونه پیگرد و مجازات برکنار میدانند. گرچه در دنیاى غرب که آلودگیهاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتیها مورد تنفر نیست و حتى شنیده میشود در بعضى از کشورها همانند انگلستان طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا کرده!! ولى شیوع این گونه زشتیها هرگز از قبح آن نمی کاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است.
گاهى بعضى از پیروان مکتب مادى که اینگونه آلودگیها را دارند براى توجیه عملشان میگویند ما هیچگونه منع طبى براى آن سراغ نداریم!. ولى آنها فراموش کرده اند که اصولا هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر میگذارد و تعادل او را بر هم میزند. توضیح اینکه: انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است. هر گونه کارى که تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد، یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد میکند. مردى که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى که تن به چنین کارى میدهد هیچکدام یک مرد کامل نیستند، در کتابهاى امور جنسى" هموسکو آلیسم" (همجنس گرایى) به عنوان یکى از مهمترین انحراف ذکر شده است.
ادامه این کار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا میکشد و در مورد کسى که تن به این کار در میدهد احساسات زنانه تدریجا در او پیدا میشود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى میشوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزش طبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینکه احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن میشود که از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می سازد، و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نکنند. این گونه اشخاص از نظر روانى غالبا سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس میکنند. قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزى است تدریجا از دست میدهند، و یک نوع سرگردانى و بی تفاوتى در روح آنها لانه میکند.
آنها اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى کمک نخواهند و این عمل به صورت عادتى براى آنها درآید، ترک آن مشکل خواهد شد، ولى در هر حال هیچ وقت براى ترک این عادت زشت دیر نیست، تصمیم میخواهد و عمل. به هر حال سرگردانى روانى تدریجا آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید و این یک بدبختى بزرگ دیگر است. جالب اینکه در روایات اسلامى در عباراتى کوتاه و پر معنى اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق (ع) میخوانیم که کسى از او سؤال کرد «لم حرم الله اللواط؛ چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟» فرمود: «من اجل انه لو کان اتیان الغلام حلالا لاستغنى الرجال عن النساء و کان فیه قطع النسل و تعطیل الفروج و کان فى اجازة ذلک فساد کثیر؛ اگر آمیزش با پسران حلال بود مردان از زنها بی نیاز (و نسبت به آنان بی میل) میشدند، و این باعث قطع نسل انسان میشد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف میگشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى ببار می آورد.» «(وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 252).
ذکر این نکته نیز قابل توجه است که اسلام یکى از مجازاتهایى را که براى چنین افرادى قائل شده آنست که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است یعنى اگر چنین کارى قبل از ازدواج صورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى میشوند. آخرین نکته اى که در اینجا باید یادآور شویم این است که کشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممکن است از عوامل این آلودگى گردد. گاهى ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد. قابل توجه اینکه در حالات قوم لوط میخوانیم که عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروانهاى شام قرار داشت و آنها نمیخواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى کنند در آغاز چنین به آنها وانمود میکردند که قصد تجاوز جنسى به آنان دارند تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجا به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجا در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند «بحار جلد 12 صفحه 147.».
حتى شوخیهاى بیموردى که گاهى در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود میشود گاهى انگیزه کشیده شدن به این انحرافات میگردد، به هر حال باید به دقت مراقب اینگونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید. در روایات و تواریخ اسلامى اعمال زشت و ننگین دیگرى به موازات انحراف جنسى از آنها نقل شده است از جمله در" سفینة البحار" میخوانیم: «قیل کانت مجالسهم تشتمل على انواع المناکیر مثل الشتم و السخف و الصفح و القمار و ضرب المخراق و خذف الاحجار على من مر بهم و ضرب المعازف و المزامیر و کشف العورات؛ گفته میشود مجالس آنها مملو بود از انواع منکرات و اعمال زشت، فحشهاى رکیک و کلمات زننده با هم رد و بدل میکردند، با کف دست بر پشت یکدیگر میکوبیدند، قمار میکردند، و بازیهاى بچه گانه داشتند، سنگ به عابران پرتاب میکردند و انواع آلات موسیقى را بکار می بردند و در حضور جمع بدن خود را برهنه و کشف عورت می نمودند «سفینة البحار صفحه 517».
روشن است در چنان محیط آلوده اى، انحراف و زشتى هر روز ابعاد تازه اى بخود میگیرد، و اصولا قبح اعمال ننگین برچیده میشود و آن چنان در این مسیر پیش میروند که هیچ کارى در نظر آنها زشت و منکر نیست!. و از آنها بدبختتر اقوام و ملتهایى هستند که در عصر پیشرفت علوم و دانشها در همان راه گام برمیدارند و حتى گاهى اعمالشان بقدرى ننگین و رسوا است که اعمال قوم لوط را به فراموشى می سپارد. و در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) میخوانیم: «لا یجد ریح الجنة زنوق، و هو المخنث!؛ بوى بهشت به مشام کسى که مورد همجنس گرایی واقع میشود نخواهد رسید!» (بحار الانوار ط جدید ج 79 صفحه 67). در حدیث دیگرى از على (ع) میخوانیم که لواط را در سر حد کفر معرفى فرموده است «بحار الانوار ط جدید ج 79 صفحه 67».
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (ع) در فلسفه تحریم همجنس گرایی چنین آمده است: «علة تحریم الذکران للذکران، و الاناث للاناث، لما رکب فى الاناث و ما طبع علیه الذکران، و لما فى اتیان الذکران، الذکران و الاناث للاناث، من انقطاع النسل، و فساد التدبیر، و خراب الدنیا؛ فلسفه تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان این است که این امر بر خلاف طبیعتى است که خداوند براى زن و مرد قرار داده (و مخالفت با این ساختمان فطرى و طبیعى، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد) و به خاطر این است که اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع میگردد، و تدبیر زندگى اجتماعى به فساد میگراید، و دنیا به ویرانى میکشد» (بحار الانوار ط جدید ج 79 ص 64).
این مساله تا به آنجا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامى حد آن بدون شک اعدام شمرده شده است، و حتى براى کسانى که مراحل پائینتر همجنس گرایی را انجام میدهند مجازاتهاى شدیدى ذکر شده، از جمله در حدیثى از پیامبر اسلام (ص) میخوانیم: «من قبل غلاما من شهوة ألجمه الله یوم القیامة بلجام من نار؛ کسى که پسرى را از روى شهوت ببوسد خداوند در روز قیامت لجامى از آتش بر دهان او میزند». مجازات کسى که مرتکب چنین عملى شود از سى تا 99 تازیانه ذکر شده است. به هر حال شک نیست که انحراف جنسى از خطرناکترین انحرافاتى است که ممکن است در جوامع انسانى پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقى می افکند و انسان را به انحراف عاطفى می کشاند.
اسلام اخلاق رذایل اخلاقی خانواده روابط جنسی حدود الهی فلسفه احکام چهارده معصوم (ع)