جستجو

بررسی وجدان از دیدگاه روانشناسان

در دنیا، در مشرق و مغرب -در مشرق اسلامی خودمان زیاد و در مشرق غیر اسلامی و دنیای مغرب اندک- کسانی بوده اند که به چنین وجدان مستقلی در بشر ایمان و اعتقاد داشتند که واقعا خدا به بشر چنین وجدانی عنایت فرموده است.
یکی از آنها "کانت" فیلسوف معروف آلمانی است که در دنیا او را یکی از بزرگترین فلاسفه جهان و همردیف "ارسطو" و "افلاطون" در نبوغ می دانند و فیلسوف خیلی فوق العاده ای است. کانت کتابی دارد در باب عقل نظری و کتابی در باب عقل عملی. در عقل عملی در باب اخلاق و ریشه اخلاق و فلسفه اخلاق بحث کرده است و بیشتر اهمیت حرفهایش هم در مسائل "حکمت عملی" و "اخلاق عملی" است.
این مرد در فلسفه خودش معتقد است که فعل اخلاقی یعنی فعلی که انسان آن را به عنوان یک تکلیف، از وجدان خودش گرفته باشد. فعل اخلاقی یعنی فعلی که وجدان گفته بکن و انسان هم بدون چون و چرا، نه برای هدف و غرضی، صرفا برای اطاعت امر و فرمان وجدان آن را انجام می دهد. پس فعل اخلاقی یعنی فعلی که ناشی از فرمان وجدان است. او درباره وجدان و ضمیر انسان خیلی حرفها دارد. جمله ای دارد که آن را -یا به وصیت خودش و یا به انتخاب دیگران- بر لوح قبرش نوشته اند. جمله ای بسیار عالی است. گفته است: «دو چیز است که انسان را همواره به اعجاب وا می دارد و هر چه آن ها را مطالعه می کند بر اعجابش می افزاید. یکی آسمان پر ستاره ای که بالای سر ما قرار گرفته است و دیگر وجدان که در ضمیر ما قرار دارد». اساسا در این مکتب، اخلاق، وجدان فطری انسانی است که خدای متعال به هر انسانی داده است.
در روانشناسی بحثی است طولانی راجع به وجدان یا وجدانهای انسان و به تعبیری که مناسب با این مباحث است راجع به امور فطری انسان که چه چیزهایی در فطرت انسان است. روی چهار چیز این بحث است:
یکی وجدان حقیقت جویی یا وجدان علم: آیا انسان علم را به خاطر خود علم دوست دارد، یعنی به حسب فطرت و غریزه کاوشگر آفریده شده است؟
دیگر همین وجدان اخلاقی است: آیا انسان به حسب فطرت نیکوکار آفریده شده؟ به او وجدانی داده شده که او را دعوت به نیکوکاری می کند و فرمان به نیکی می دهد؟
سوم وجدان زیبایی است: آیا هر کسی به حسب وجدان خودش و بالفطره زیبایی شناس و زیبایی خواه آفریده شده است؟
و چهارم وجدان پرستش: یعنی وجدان دینی و مذهبی، آیا هر انسانی به حسب خلقت و فطرت، پرستنده و خداخواه و خدادوست و خداپرست آفریده شده است یا نه؟ کانت روی مسئله وجدان اخلاقی تکیه کرده است.
بنابراین طبق این نظریه، اخلاق یعنی دستورهای صریح و قاطعی که وجدان انسان به انسان الهام می کند. اگر بپرسید چرا انسان ها ایثار می کنند؟ می گوید این، امر وجدان است، چرا ندارد، دلیل ندارد، وجدان امر کرده. چرا انسان ها حق شناسند؟ می گوید حق شناسی الهام وجدان است. چرا انسان ها از عفو بیشتر لذت می برند تا انتقام و به جای انتقام عفو می کنند؟ می گوید فرمان وجدان است. چرا انسان تن به ذلت دادن را سخت تر از جان دادن می داند و می گوید زیر بار ذلت نمی روم؟ می گوید فرمان وجدان است و جز فرمان وجدان چیز دیگری نیست.

منابع

  • مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 55-57

کلید واژه ها

اخلاق انسان وجدان فطرت فلاسفه

مطالب مرتبط

رابطه اخلاق و وجدان نقد نظریه کانت در مورد سعادت و کمال نظر کانت در مورد سعادت و کمال معیار فعل اخلاقی در فلسفه غرب وجدان و تفاوت افراد از همدیگر بررسی سخن ویکتورهوگو درباره نظارت وجدان تفاوت یقین وجدانی و یقین عقلانی

اطلاعات بیشتر

ابزار ها