تفاوت قوانین اسلامی با قوانین بشری
مسیر زندگی واقعی انسان که سعادت و خوشبختی حقیقی او را در بردارد، راهی است که طبیعت و فطرت به سوی آن هدایت می کند و بر اساس مصالح و منافع واقعی که مطابق اقتضای آفرینش انسان و جهان می باشد، پایه گذاری شده، خواه با خواست های عواطف و احساسات تطبیق پذیرد و خواه نپذیرد، زیرا عواطف و احساسات درخواست های خود باید از راهنمایی طبیعت و فطرت پیروی کند و محکوم آن باشد، نه طبیعت و فطرت از خواست های بی بند و بارانه، عواطف و احساسات و جامعه بشری زندگی خود را بر اساس واقع بینی بنا کند، نه بر پایه لرزان خرافه پرستی و ایده آل های فریبنده عواطف و احساسات.
و همین است فرق مابین قوانین اسلامی و قوانین مدنی دیگر، زیرا قوانین اجتماعی معمولی پیرو خواست اکثریت افراد جامعه (نصف+1) می باشد، ولی قوانین اسلامی بر وفق هدایت طبیعت و فطرت است که نشان دهنده اراده خدای متعال می باشد و از همین جاست که قرآن کریم حکم و تشریع را انحصاری ساحت کبریای خداوندی می داند. چنان که می فرماید: «ان الحکم الا لله؛ حکم مخصوص خداست.» (یوسف/ 40) «و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون؛ و کیست که در حکم بهتر از خدا باشد برای اهل یقین.» (مائده/ 50) و همچنین آنچه در جامعه های معمولی حکمفرماست خواست اکثریت افراد یا خواست یک فرد دیکتاتور مقتدر می باشد، خواه با حق و حقیقت وفق دهد و مصلحت واقعی جامعه را تأمین کند و خواه نه، ولی در جامعه حقیقی اسلامی، حکومت از آن حق و حقیقت است و خواست افراد باید از آن تبعیت و پیروی نماید.
مشکل بودن اجرای اسلام در جامعه غیرالهی
و از این جا پاسخ شبهه و اشکال دیگری نیز روشن می شود و آن این است که: اسلام موافق طبخ ناسالم جامعه بشری نیست و جامعه های بشری که امروز از آزادی لگام گسیخته برخوردار و از هرگونه کامرانی بهره مندند، هرگز حاضر نمی شوند زیر بار این همه محدویت ها که در اسلام است بروند. البته اگر بشر را با وضع حاضر که انحطاط اخلاقی در همه شئون زندگی اش رخنه کرده و با هر گونه بی بند و باری و بیدادگری آلوده گشته و هر لحظه به فنا و زوال تهدید می شود، فرض کنیم، آن گاه اسلام را با آن بسنجیم، هیچ گونه مطابقت و موافقتی میان اسلام روشن و بشر سر تا پا تیره نخواهیم یافت و توقع نیز نباید داشت که با حفظ وضع حاضر، جریان اسلام یعنی صورتی از پاره ای از احکام اسلام سعادت کامل بشر را تامین نماید و این توقع عینا مانند این است که از یک محیط استبداد و دیکتاتوری که از رژیم دموکراسی تنها اسم آن را دارد، نتایج و فواید دموکراسی واقعی را توقع داشته باشیم، یا مانند بیماری که در بهبودی خود به مجرد نوشته شدن نسخه دوا قناعت کرده در انتظار بهبودی بنشیند و اما اگر تنها طبیعت و فطرت خدادادی مردم را در نظر گرفته با اسلام که همان دین فطرت و طبیعت است بسنجیم، کمال موافقت و سازش را خواهد داشت و چگونه متصور است که فطرت و طبیعت با راهی که خود تشخیص داده، به سوی آن هدایت می کند و جز آن راهی نمی شناسد سازش نکند؟
مبارزه با انحراف و ایجاد محیط مناسب
البته به واسطه انحراف و کج بینی که در اثر بی بند و باری افراد امروزه گریبان گیر فطرت و طبیعت شده تا اندازه ای رابطه شناسایی میان طبیعت و فطرت و میان راه و روشی که خود نشان داده بریده شده، ولی در چنین وضع نامساعدی روش عقلانی این است که با وضع نامساعد مبارزه شود تا زمینه مهیا گردد، نه اینکه گرداگرد طبیعت و فطرت منحرف خط بطلان بکشند و به کلی از سعادت و خوشبختی انسانی نومید شده چشم پوشند. به شهادت تاریخ نیز هر روش و رژیم تازه ای نخستین بار در استقرار خود مواجه با مقاومت سخت روش قدیم و وضع سابق گردیده و پس از کشمکش های بسیار که غالبا خونین نیز بوده، توانسته است برای خود در جامعه جای باز کند و تدریجا نام رقیب سابق خود را از یاد مردم ببرد. رژیم دموکراسی که به عقیده علاقه مندان خود موافق ترین روش هاست، با خواست های مردم با استقرار خود قیام خونین فرانسه و حوادث خونین دیگری را در سایر کشورهای پیشرفته و پس از آن استقرار یافت و همچنین رژیم کمونیستی که پیش طرفدارانش سنتز حرکت های مترقی بشر و عالی ترین هدیه تاریخ است، در پیدایش نخستین آن در روسیه شوروی و پس از آن در آسیا و اروپا و آمریکا و ده ها میلیون بشر را به خون خود غلطاند، تا استقرار یافت. روی هم رفته مقاومت و نارضایتی ابتدایی جامعه ای دلیل ناهمواری یا تباهی و بی پایکی روشی نمی شود. پس اسلام در هر حال زنده است و قابلیت عرضه شدن به هر جامعه ای را دارد.
قرآن مبارزه سیاست تحریف جامعه شناسی دین کشورهای اسلامی قانون