جستجو

تفسیر آیات مربوط به جواب سوگند به ستارگان

آیاتی از قرآن کریم که در آنها به ستارگان سوگند یاد شده است عبارتند از:

"فلا أ قسم  بالخنس * الجوار  الکنس"

"و النجم إذا هوی"

"فلا  أقسم بمواقع النجوم و  إنه لقسم لو تعلمون عظیم"

"و الطارق* و ما أ دراک ما الطارق* النجم الثاقب"

جواب این چهار آیه سه مسئله مهم را تشکیل می دهد:

1. عظمت قرآن؛

2. عظمت پیغمبر اسلام؛

3. احاطه علم خداوند بر همه حالات انسان.

اینک این سه مسئله را با اصل آیات مطالعه می نماییم. جواب دو آیه ای که در سوره ی واقعه و سوره تکویر قرار دارد، هر دو مربوط به عظمت قرآن می باشد. در سوره واقعه می فرماید: "فلا أ قسم بمواقع النجوم*وإ نه لقسم لو تعلمون عظیم * إنه لقرآن کریم* فی کتاب مکنون * لا یمسه إلا المطهرون* تنزیل من العالمین" ( واقعه / آیات 75-80«سوگند به مواقع نزول ستارگان، و این قسم اگر بدانید   بسی سوگند بزرگی است، که این قرآن بسیار سودمند و گرامی است، در لوح محفوظ سر حق، مقام دارد، جز دست پاکان و خاصان بدان نرسد، ( این کتاب بزرگ) تنزیلی از پروردگار عالم است).

بنابراین جواب قسم آیه فوق آیه ی "إنه لقرآن کریم" بوده و آیات بعد هم در عظمت  قرآن می باشد. "کریم" یعنی دربردارنده  منافع و فواید بیشمار، بدین جهت که این کتاب مقدس مشتمل بر همه چیزهایی است که مایه صلاح و سعادت دنیا و آخرت انسان می باشد. مراغی از زاهری  نقل می کند که کریم اسمی است که جامع همه ستایشها است، قرآن این عنوان را دارد چونکه در آن هدایت و راههای روشن و علم و حکمت قرار دارد. پس فقیه به قرآن استدلال می کند و از آن علمش را اخذ می کند، و حکیم از آن استمداد جسته و با آن احتجاج می کند، و ادیب از آن استفاده کرده و از آن نیرو می گیرد. بنابراین هر دانشمندی اصل و مایه دانش خود را از قرآن طلب می کند.

آیه ی دیگر که در سوره ی تکویر قرار دارد، می فرماید:" فلا أقسم بالخنس الجوار الکنس*..... إ نه لقول  رسول کریم* ذی قوه  عند ذی العرش مکین* مطاع ثم أ مین" (تکویر/ آیات 15- 21) که "إنه لقول رسول کریم" تا "ثم أمین" جواب قسم می باشد. معنی آیه چنین خواهد بود: «سوگند به ستارگان بازگردنده که در مکان خود به گردش آیند... که همانا قرآن کلام رسول بزرگوار حق (جبرئیل) است که فرشته ی یا قوت و با قدرت است و نزد خدا مقتدر عرش با جاه و منزلت است، فرمانده فرشتگان و امین وحی خدا است».

اما رابطه مقسم به با مقسم له در این دو آیه که ستارگان و قرآن باشد شاید بتوان گفت برای اثبات کتاب تدوینی، کتاب تکوینی الهی سوگند یاد شده است. ضمیر "انه" به قرآن برمی گردد و مراد از رسول جبرئیل است، همانطور که در آیه دیگر می فرماید: "من کان عدوا لجبریل فإنه علی قلبک بإذن الله.."، (بقره /آیه 97: هرکس با جبرئیل دشمن است (با خدا دشمن است) زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب پاک تو رسانید) و در اضافه شدن "قول" به "رسول" از آن حیث که رسول است اشاره است به این که "قول" از آن خداوند است و نسبت آن به جبرئیل نسبت رسالت است به رسول که خداوند در این سه آیه او را به شش صفت توصیف فرموده  است:

1. "رسول"، که دلالت می کند بر رسالت جبرئیل و القاء وحی قرآن به پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم توسط او.

2. "کریم"، یعنی دارای کرامت و عزت در پیشگاه خداوند است.

3. "ذی قوه"، یعنی دارای قدرت و قوت، در حفظ وحی و دوری از فراموشی و اشتباه است، و در آیه دیگر درباره او آمده است: "علمه شدید القوی".

4. "عند ذی العرش مکین"، دارای جاه و منزلت و قرب در پیشگاه پروردگار خویش می باشد و هرچه بخواهد به وی عطا می کند.

5. "مطاع ثم"، درپیشگاه خداوند اطاعت می شود، در آنجا فرشتگانی هستند که وی به آنها امر می کند و آنها از او اطاعت می نمایند. از اینجا ظاهر می شود که جبرئیل  دارای یارانی است از فرشتگان که به آنها امر می کند و آنها فرمان می برند.

6. "أمین"، بر وحی پروردگارش و رسالات او امین است و در آنچه از وحی و رسالات مأمور ابلاغ به پیامبر گردید، خیانت نمی کند و بدون کوچکترین تصرفی در آن، به پیامبر عرضه می دارد.

جواب آیه سوم یعنی "و النجم إذا هوی"، آیه "ما ضل صاحبکم و ما غوی" است یعنی سوگند به ستاره چون فرود آید که صا حب شما  (محمد صلی الله علیه وآله وسلم) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و از راهی که به نتیجه واقعی می رسد که سعادت انسانی است و آن هم بندگی خداوند می باشد، خارج نشده و در اعتقاد و رأیش ذره ای خطا ننموده است. این آیه با چند آیه بعدش در عظمت پیغمبر عالیقدر اسلام است و ارتباط مقسم به با مقسم له چنین است: همچنانکه ستارگان در گردش و مسیر خود از آغاز آفرینش تا پایان آن ذره ای راه انحراف نپیموده و مطیع فرمان آفریدگار خود بوده اند، همچنین پیغمبر اسلام که از آغاز زندگی در میان مشرکان به سر می برده و آنها مصاحب با وی بوده اند، کوچکترین لغزش و انحراف فکری، اعتقادی، قولی و عملی از آن حضرت مشاهده ننموده اند، و تا پایان زندگی عبد واقعی و فرمانبردار دستورات آفریدگار توانا بوده است: "و ما ینطق عن الهوی ان هو إلا وحی یوحی". «و همچنانکه ستارگان دلیلان راهرو و زینت آسمان اند، پیغمبر و اوصیاء گرامی او، راهبر گمراهان در دین و زینت بخش آسمان حیات اند.».

جواب آیه چهارم مورد بحث که عبارت بود از: "والطارق" آیه ی: "ان کل نفس  لما علیها حافظ" می باشد یعنی سوگند به طارق... که هیچ نفسی نسیت مگر آنکه بر او نگهبانی است. مقصود از بودن حافظی برای نفس انسان عبارتست از: نوشتن اعمال نیک و بد که از وی صادر شده است تا آنکه در روز قیامت مورد حساب قرار گرفته و جزا داده شود. پس حافظ، فرشته است و محفوظ، عمل انسان، همانطور که در آیه دیگر می فرماید: "و إن علیکم لحافظین * کـــراما کاتبین* یعلمون ما  تفعلون"(انفظار/آیه 12).

مرحوم علامه طباطبایی احتمال دیگری هم در این مورد داده است به این شرح که مراد از حفظ نفس، حفظ و اعمال آن، و مراد از حافظ، جنس نفس است که با مرگ از بین نمی رود.

در هر حال آیه احاطه علم خداوند را به همه ی حالات انسان نشان می دهد و یادآوری می کند که کوچکترین عملی از اعمال انسان از نظر دور نبوده و مأموران الهی همه آنها را ثبت می نمایند. هماطوری که نظام دقیق جهان ستارگان، آنی از نظر الهی، دور نبوده و حافظ  و نگهبانی متوجه آنها است، همه ی حالات و خصوصیات انسان نیز تحت نظر الهی می باشد، و به قول سید قطب: سنت خداوند یکی است و در آفاق و انفس جریان دارد.

منابع

  • ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 319 تا 324

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها