جستجو

بررسی "وجه الله" در مکتب خلفا و اهل بیت (ع)

ابن خزیمه، دانشمند سنی مکتب خلفا در کتاب توحید ( صفحه 10) گوید: باب ثابت کردن رخسار برای خدا؛ رخساری که خدا آن را به جلالت و اکرام توصیف نموده و در قرآن آمده است: "ویبقی وجه ربک ذو الجلال و الإکرام" (سوره رحمان / آیه 27 «و باقی می ماند رخسار پروردگار تو، که دارای جلالت و عظمت می باشد» و هلاکت و نابودی را از آن بر طرف فرموده.... خدای جل وعلا فرموده است: "کل شیء إلا وجهه" (سوره قصص /آیه 88)، «همه چیز نابود شونده است، مگر رخسار او»، سپس ابن خزیمه با استشهاد به چند آیه دیگر می گوید: «پس خداوند برای خویش رخساری را ثابت کرده است، و وجه خود را به جلالت و گرامی بودن، توصیف فرموده و برای رخسار خود حکم به بقا فرموده و هلاکت و نابودی را از آن نفی نموده است.» و در نتیجه  می گوید: «ما نیز هر چه را خدا برای خود اثبات فرموده، برای او اثبات می نماییم. لیکن رخسار او را شبیه رخسار مخلوقش نمی دانیم!» سپس ( درصفحات  11- 18 کتاب) در باب «بیان روایات پیامبر که داشتن وجه خدا را اثبات می کند»، چهارده حدیث می آورد که مانند همان آیات، در آنها ذکر "وجه الله" شده است. مثلا در حدیث اول، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: "أعوذ بوجهک الکریم"، که «ابن خزیمه» می پندارد معنای آن چنین است: «پناه می برم به رخسار تو، ای خدای کریم!» بنابراین، در همه آیات و روایاتی که ابن خزیمه به آن استدلال کرده است لفظ "وجه الله" یا "وجه الرب" آمده است، و او "وجه" را در آنها رخسار و عضوی از اندام پنداشته است.

وجه الله در مکتب اهل بیت علیهم السلام
یک حدیث از وصی  پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام، نقل می نماییم که در آن، دو قانون علمی برای شناخت صفات ربوبی و فهم آیات قرآن به ما تعلیم فرموده است. در این روایت طو لانی، فرد سوال کننده، بسیاری از آیات قرآن کریم را مطرح کرده و مورد تشکیک قرار می دهد. از آن جمله این دو آیه است: "و جاء ربک والملک صفا صفا" (سوره فجر/ آیه 22)، "هل ینظرون إلا أن تأتیهم الملائکه أو یاتی أو یأتی بعض آیات ربک..." (سوره انعام/ آیه 158). ترجمه و معنای لغوی این دو آیه چنین است: «و بیاید پروردگار تو با فرشتگان، صف در صف ]به عرصه محشر[»، «آیا ]منکران [ انتظاری دارند جز آنکه فرشتگان عذاب بر آنها درآیند، یا پروردگار تو بیاید، یا بعضی از آیات ]غضب و عذاب[ پروردگار تو بر آنها برسد؟!»

اشکال مطرح شده توسط سوال کننده در این دو آیه، به ترتیب در جملات «بیاید پروردگار تو» و «یا پروردگار تو بیاید» می باشد که در هر دو مورد «آمدن پروردگار» ذکر شده است. وصی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این باره، بعد از ذکر دو آیه چنین می فرماید: «این امر، همان گونه که خدای عز و جل فرموده است، حق و راست است. اما  ]دقت داشته باش که [ خدا را آمدنی همچون آمدن مخلوقات نمی باشد. و تو را آگاه نمی باشد، و تو را آگاه نموده ام ]در ضمن توضیح آیات قبل [ که بسا چیزی از کتاب خدا (کلمات و جملاتی از قرآن کریم ) وجود دارد که تأویل آن غیر از تنزیلش می باشد و ]کلام خدا[ شبیه کلام بشر نیست. و فعل خدا نیز مانند فعل بشر نمی باشد. اینک تو را برخی از این موارد، آگاه می سازم تا ان شاء الله] برای فهم حقیقت مطلب[ بدان بسنده نمایی. از آن جمله این گفتار ابراهیم علیه السلام "أنی ذاهب إلی ربی سیهدین" ( سوره صافات / آیه 99)، «من به سوی پروردگارم می روم.» در اینجا «رفتن ابراهیم به سوی پروردگارش» توجه و روی آوردن اوست به سوی خدای عزو جل، از راه عبادت در بندگی و تقرب جستن به آستان مقدس او ]و مقصود از «رفتن»، حرکت بدنی و راه رفتن با اندام و اعضا نیست.[ آیا نمی بینی که تأویل این کلام ]و آنچه واقعا مقصود و مراد از آن است[ با تنزیل آن ]و معنای لغوی آن در زبان عرب[ یکی نمی باشد؟!

سپس در توضیح معنای "انزال"، از دو آیه دیگر استفاده می کنند. آن دو آیه، آیات زیر می باشند:

"أنزال لکم من الأنعام ثمانیه أزواج" (سوره زمر/ آیه 6)

"و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید" (سوره حدید/ آیه 25)

معنای لغوی این آیات چنین است: «برای شما هشت قسم از چهار پایان را فرو فرستاد.»، «آهن را که در آن سختی شدید ]در کار جنگ [ می باشد، فرو فرستادیم.» در این دو آیه، الفاظ «أنزل» و «أنزلنا» به معنای «فرو فرستادیم» می باشد. با توجه به معنای لغوی، معنی دو آیه چنین می شود: «خداوند هشت قسم از چهار پایان و آهن را از آسمان فرو فرستاد!» وصی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از ذکر دو آیه می فرماید: «بنابراین مقصود از "انزال" (فرو فرستادن) خلق کردن و آفریدن می باشد.» بدین ترتیب معنی دو آیه چنین می شود: «خداوند هشت نوع از چهار پایان را برای شما آفرید.... و آهن را آفرید...».

وصی  پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این حدیث، دو قانون علمی به ما آموخته است:

* قانون اول  برای شناخت صفات پروردگار

دراین قانون می فرماید: «افعال خدا، مانند افعال مخلوق خدا نیست. برای شرح این قاعده چند مثال می آوریم:

1.  خداوند در قرآن می فرماید: «خداوند شنید.» درباره انسان و حیوان نیز می گوید: «شنید.» شنیدن مخلوق خدا ( انسان یا حیوان ) با گوش که عضو بدن ایشان است، می باشد، لیکن شنیدن خداوند چنین نیست.

2. خداوند در قرآن می فرماید: «با دو دست خود آفریدم.» درباره انسان نیز گفته می شود: «با دو دست خود، کاری کرد.» در اینجا مجال توضیح لازم، پیرامون عنایاتی که می تواند در تعبیر «دو دست» باشد، وجود ندارد. ولی آنچه مسلم است، مقصود کار کردن با دو دستی که عضو بدن می باشد، نیست. 

3. خداوند در قرآن به حضرت موسی می فرماید: «من با شما دو نفر هستم. می شنوم و می بینم.» درباره انسان نیز گفته می شود: «فلانی با ایشان است. می شنود و می بیند.» انسان، مخلوق خدا، ممکن است که با همه بدن خود با آن دو نفر باشد. لیکن هیچ گاه بودن خدا با بندگانش چنین نیست.

* قانون دوم برای فهم جمله های قرآن

در این قاعده، وصی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «چه بسا چیزی (کلمه ای یا جمله ای) در قرآن باشد که تأویل آن غیر از تنزیلش ( معنای لغوی آن ) باشد.» آن حضرت برای توضیح این قاعده دو مثال آورده است:

1.  مفهوم کلمه «ذاهب» در داستان حضرت ابراهیم.

2. مفهوم «انزال» در دو آیه فرو فرستادن چهار پایان و آهن.

بنابراین، مواردی در قرآن هست که معنای آیات قرآن، همان معنای حقیقی لغوی نمی باشد و مفاهیم مجازی مورد نظر هستند. در این گونه آیات، اگر همان استعمال حقیقی در نظر گرفته شود، مسلما کاری غلط و نادرست است، و موجب برداشت های غلط و پیدایش انحرافات اعتقادی عمیق می گردد.

* 1. «ابو حمزه» گوید: به ابو جعفر – امام باقر علیه السلام  گفتم: چه می فرمایید در قول خداوند عزو جل: "کل شیء هالک أ لا وجهه" ( سوره قصص/ آیه 88) فرمود: «]آیا پنداشته اند مقصود از وجه رخسار است و [ همه چیز می میرد و نابود می گردد، ولی وجه رخسار خدا می ماند؟! خداوند عزو جل بزرگ تر از آن است که توصیف شود به دارا بودن رخسار! لیکن معنی این آیه چنین است: «هر چیزی نابود می شود، مگر دین خدا و آن سمتی که از آن سمت و جهت (راه) به سوی خدامی روند.»

2.  در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام در معنی آیه می فرماید: «هر چیز به هلاکت می رسد، مگر آن کس که راه حق را در پیش گرفته است.» به نظر ما، هر دو حدیث یک معنی را می رساند، چرا که راه حق همان «دین خدا» می باشد، و دین خدا نماینده همان راه و جهتی است که توسط  پیمودن آن به سوی خدا می توان تقرب جست. در مکتب اهل بیت علیهم السلام معنی «وجه الله» به مسلمانان این گونه فهمانیده شده است.

* بررسی و مقایسه
نخست معنای «وجه » را در زبان عربی بررسی می نماییم: «وجه» انسان در زبان عرب، همان چهره و رخسار انسان می باشد. ولی گذشته از این معنا، «وجه» در زبان عرب به معنای دیگری نیز آمده است. مانند:

*  به معنای  اول هر چیزی. چنان که گویند: "وجه النهار" یعنی: اول روز.

* به معنای حقیقت امر. چنان که گویند: "اصحاب وجه المسأله"؛ یعنی: به حقیقت مسأله پی برد.

* به معنای جهت، سوی، قصد. چنان که گویند: "اتجه للتجاره"؛ یعنی: قصد تجارت کرد، به سوی تجارت رفت. علمای مکتب خلفا «وجه» را در عبارات "وجه الرب" و "وجه الله" به همان معنای رخساری که انسان دارد، پنداشته اند. نتیجه آن نیز چنین می شود که طبق  فرموده قرآن کریم، خدا دارای رخساری مانند رخسار انسان می باشد. ولی در مکتب اهل بیت علیهم السلام، معنای «وجه» را متفاوت از این دیدیم.

* مولای متقیان، علی علیه السلام، در یکی از کلماتش، دو قانون علمی به ما تعلیم فرمود:

* نمی توان  افعال و صفات خداوند را با افعال  صفات بندگان و مخلوقاتش قیاس نمود و همچون افعال و اوصاف آنان پنداشت.

* گاهی  تأویل آیات قرآن، موافق تنزیل ( معنای  لغوی) آنها نمی باشد. این قاعده علمی، تا حدودی همان است که در علم  بلاغت آن را «استعمال مجازی» می نامند.

* امام باقر و امام صادق علیه السلام، بنا به دستور جدشان، آیه 88 از سوره قصص را چنین معنا فرمودند: «هر چیز هلاکت می شود، مگر دین خدا و آن کس که راه حق را گرفته است.»

منابع

  • سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 300 تا 306

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها