جستجو

بررسی سه اصل برهان نظم

علوم طبیعی با رشته های گوناگونی که دارد روشنگر گوشه ای از نظامات و تشکیلات شگفت انگیز جهان آفرینش است، و هرچند بشر در گشودن رازهای طبیعی  و تسخیر قله های تازه علم، پیروزیهای بیشتر و شگرف تر بدست آورد، بیشک گامهای بلند تری به سوی درک نظامات دقیق و حیرت انگیز جهان برمیدارد. با اینکه آنچه را که دانشمندان عصر حاضر در پرتو پیشرفت علوم و وسائل دقیق علمی، از نظم شگفت انگیز جهان گیاهان و جانوران و اجرام کیهانی و عجائب دریا درک میکنند با آنچه گذشتگان از این موضوعات  درک میکردند، تفاوت بارزی دارد؛ ولی در چشمانداز همه دانشهای طبیعی دو مطلب برای ما بخوبی واضح و روشن میگردد:
یکی اینکه جهان آفرینش  براساس  یک نقشه علمی و محاسبه و اندازه گیری  خاص و دقیقی آفریده شده است، و بر هر ذره ای از ذرات و گوشه ای از گوشه های  آن یک سلسله قوانین تغییر ناپذیری حکومت میکند.
دیگر اینکه نظم و تدبیر جهان آفرینش، گواه بر آن است که صانعی توانا و سازنده ای دانا و طراحی چیره دست با محاسبات دقیق علمی آنرا  طرح کرده است و به  آن وجود  و هستی بخشیده است.

برهان نظم
ارکان این برهان را سه مطلب تشکیل میدهند:

1- در جهان هستی، تا آنجا که عقل و دانش بشر از روی آن پرده برداشته است بجز نظم و دقت چیزی وجود ندارد، و تمام دانشمندان جهان و مکتشفان بزرگ در بررسی های خود اعتراف میکنند که در سراسر جهان جز محاسبه و اندازه گیری، جز نظامات و تشکیلات حیرت انگیز، چیزی ندیده اند. حتی تمام کوششهای بشر در مراکز علمی و آزمایشگاهها و رصد خانه ها برای این است که نظاماتی را که بر این جهان حکومت می نماید، بدست آورند؛ و هدف بازگو کنندگان رازهای طبیعت، جز پرده برداری از اسرار طبیعت و قوانین  پیچیده و نظاماتیکه بر آن حکومت می کند،  چیزی نیست و همه علوم طبیعی با رشته های گوناگون خود مبین و روشنگر نظم شگرف هستی می باشند.

2- هر پدیده ای ( چیزی که قبلا دارای هستی و وجود نبوده و بعدا موجود شده است) برای خود علتی دارد و قانون علیت و معلولیت یک قانون عمومی و همگانی است.

3- پدیده ای که در آن نظم و تدبیر و سنجش و اندازه گیری بکار رود، نمیتواند اثر تصادف باشد، بلکه معلول علتی است که آنرا از روی اندیشه و محاسبه و دقت بوجود آورده است. برای روشن شدن مطلب، درباره هریک از این سه اصل مذکور که پایه های برهان نظم بشمار میروند تا اندازه ای بحث کنیم.

1- نظامات شگقت انگیز جهان آفرینش
رموز و نظامات دقیق و پیچیده جهان آفرینش، بسان اقیانوس ژرف و ناپیدا کرانه ای است که بشر فقط توانسته است با دانشهای کنونی خود چند گام کوتاه از آنرا بپیماید، بشر فعلا با این معلومات شگرف و ترقیات شگفت آور خود، تازه توانسته است با الفبای  علوم طبیعی آشنا شود و هرچه از نظر علوم و دانش گام به پیش می نهد، بهت و تحیر  او در برابر جهان هستی افزایش یافته و به محدود بودن علم خود بیشتر پی می برد. بقول یکی از متخصصان فیزیک «هر چه من بیشتر تحصیل کردم و همه چیز را از اتم تا کهکشان و از میکرب تا انسان از نظر گذراندم، متوجه شدم که هنوز خیلی چیزها مجهول مانده است.»

این قبیل اعترافات که در میان سخنان دانشمندان فراوان به چشم میخورد همگی حاکی از آنست که بشر از نردبان علم جز چند پله ای بالا نرفته است و لذا هنگامی که از دانشمند ریاضی معروف جهان«انیشتین» می پرسند که نسبت معلومات خود را به مجهولات خویش بیان نماید، او در حالی که در کنار نردبان کتابخانه خود ایستاده بود چنین پاسخ داد: «نسبت این دو بهم نسبت این پلکان است بفضای بیکران آسمانها، و هنوز من از نردبان علم بیش از چند پله ای بالا نرفته ام.» بنابراین نسبت معلومات بشر به نظامات دقیق و وسیع جهان آنچنان ناچیز است که هرگز به حساب نمی آید. ولی با اینهمه یک میلیاردم معلومات فعلی بشر درباره عظمت کاخ استوار و بلند آفرینش، برای اثبات صانع حکیم دانا و توانا کافی است، و به روشنی ثابت میکند که یک چنین نظم دقیق و پیچیده ای بدون وجود یک منبع قدرت و حکمت و علم به هیچ وجه امکان پذیر نیست.

2- هر پدیده ا ی علتی دارد.
شاید از ضروری ترین اندیشه های بشر این باشد که هر پدیده ای علتی دارد که وجود آنرا  ایجاب مینماید، و هیچ پدیده ای ( یعنی چیزی که قبلا دارای هستی و وجود نبوده و بعدا موجود شده است) بدون علتی که سرچشمه وجود آن است بوجود نمی آید. بشر این قانون کلی را از کاوش کاملی که در طول زندگی انجام داده، بدست آورده است، و هرگز تاکنون دیده نشده که پدیده ای خود بخود و بدون علت، گام به صحنه  هستی بگذرد. بنابراین اینهمه نظامات شگفت انگیز که در جهان خلقت بچشم میخورد، باید علتی داشته باشد، زیرا هیچ عقلی باور نمیکند که «اینهمه نقش عجب بر در و دیوار وجود» بدون دست نقاش زبردستی وجود پیدا کرده باشد.

3- نظم در آفرینش هر موجود دلیل بر وجود علم و حکمت و توانائی در  پدیده آورنده آن است.
اگر وجود اثر، حاکی از وجود موثر است، خصوصیات اثر نیز ما را به خصوصیات موثر راهنمائی میکند، چنانکه وجود اتومبیل گواهی میدهد که سازنده ای دارد، خصوصیات آن نیز شهادت میدهد که سازنده وی از دانشهای مربوط به صنعت اتومبیل سازی کاملا آگاه بوده است. یک شاهکار ادبی مانند شاهنامه فردوسی اگر حاکی از آنست که سراینده ای  دارد، همچنین ویژگی های آن حاکی از این است که سراینده آن کاملا از اصول داستانسرائی و فنون ادبی و خصوصیات زبان پارسی آگاهی کامل داشته است، هرگز نمیتوان گفت این گنجینه ادبی، اثر یک فرد عاری از ذوق ادبی و بی اطلاع از اصول داستانسرائی است و بطور تصادف به زبان و قلم او جاری شده است. ساختمانی که روی اصول فنی و مطابق نیازمندی های یک موسسه بزرگ ساخته میشود، حاکی از آنست که سازنده و پدیده آورنده ای دارد چنانکه گواه بر آن است که سازنده آن، دارای فکر و اندیشه بوده و با بصیرت و بینائی، آن بنا را پی ریزی کرده است، و هرگز کسی احتمال نمیدهد که گروهی بی اطلاع از اصول معماری و فنون ساختمانی بعنوان سرگرمی و بازی آجر روی آجر و سنگ نهاد باشند و از روی تصادف بودن نقشه و اعمال فکر یک ساختمان دو طبقه مدرن بوجود آمده باشد.

بی شک اثر هر نویسنده و گوینده و کارگر و صنعت گری و فعل و عمل هر انسانی گواه روشنی برپایه معلومات و نحوه ملکات و روحیات او میباشد، و نظامات حکیمانه، اتقان و استواری مصنوعات و نظم و ترتیب موجودات گواه براینست که بوجود آورنده آنها دانا و توانا و حکیم بوده است و هرگز نمیتوان یک نظم کوچک را معلول تصادف کور  و کر و اتفاق بی حس و شعور دانست، تا چه رسد به نظامات بزرگ و محیر العقول جهان آفرینش.

منابع

  • استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 37 تا 41

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها