جستجو

معرفی های غلط از خدا، یکی از علل گرایش به مادیگری

از ضررهای معرفیهای غلط و نارسا، احیانا افسانه وار نباید غفلت کرد، زیرا هر نوع حقیقت مسلمی که از دوران کودکی و جوانی به صورت غلط و نارسا وارد مغز انسان  گردید در روح و روان آنهایی که بعدها رشد فکری و شخصیت علمی پیدا میکنند اثر بدی می گذارد. این افراد همواره به آن حقیقت از دریچه همان معرفیهای غلط مینگرند و همواره آن حقایق مسلم برای آنها به همان صورت افسانه ای که در دوران کودکی و جوانی آموخته اند جلوه میکند، و چون احیانا آنچه که در آن دورانها  آموخته اند با موازین علمی صحیح  تطبیق نمی کند طبعا  کمر به انکار آن می بندد.

معرفیهای غلط روی افرادی اثر میگذارد که به تحصیلات ادامه میدهند و به درجه ای از علم و کمال میرسند ولی طبقه عادی و عموم مردم که رشد فکری آنها در همان سطح ساده باقی می ماند نوعا در برابر این حوادث مصونیت دارند زیرا آنها حالت گیرندگی و پذیرش دارند نه نقادی و تحقیق و بررسی، از این نظر میبینیم که در دوران بحران مادیگری در مغرب زمین گرایش به مادیگری بیشتر در بین دانشمندان راه پیدا کرد و طبقه عادی مردم از این جنجال بدور مانده، نه عبادت خود را تعطیل  کردند و نه از کلیسا رفتن خودداری نمودند.

مقصر واقعی، معرفیهای نارسای کتابهای مذهبی کلیسای غرب است زیرا تکیه گاه غرب در مسائل ماوراء طبیعت همان کتابهای تحریف شده یعنی تورات و انجیل میباشد، خدائی که این دو کتاب معرفی میکند خدایی است که آواز میخواند و در هنگام وزیدن نسیم بهار در باغ خرامان خرامان راه میرود و انسان میتواند خود را از او پنهان سازد که او را نبیند سپس برای پیدا کردن او به دنبال او افتاده تا او را پیدا کند!!

خدای تورات خدایی است که با یعقوب تا طلوع صبح کشتی میگرد و چون بر او پیروز  نمیگردد، ناچار کف ران او را لمس میکند، در این موقع کف ران او فشرده میشود سپس اصرار میورزد که او را رها کند. او میگوید تا برکت ندهی ترا رها نخواهم کرد تا اینکه او را بر کت میدهد!!  

تورات پر است از این معرفیهای نادرست و افسانه ای که برای اختصار از نقل آنها خودداری میشود. ناگفته پیداست یک چنین اوهام  و پندارهای بی اساس اثر بسیار نامطلوبی روی افراد تحصیل کرده میگذارد و چون خود آنان در مسائل دینی اهل تحقیق  و بررسی نیستند بلکه رشته آنان همان علوم طبیعی است سرانجام کارشان به انکار خدا منجر میگردد.

پدران روحانی کلیسا نیز در معرفیهای نادرست، دست کم از تورات ندارند؛ آنان خدا را در قالب انسان ریخته و او را برای نجات بندگان گناهکار خود، بروی زمین می آورند، سپس خدای مجسم، رقص کنان بالای دار قرار میگیرد و جان از بدن او بیرون میرود، و بدون او زیر خاک دفن میشود، بار دیگر زنده گردیده و به سوی خدا پرواز میکند. بدبختانه این معرفیهای غلط در محیطهایی رواج داشت که در آنجاها علوم و دانشهای مادی ترقی کرده بود و در مقابل برای شناسائی معارف الهی و عقاید صحیح خدا پرستان، وسیله ای جز همان دستگاههای روحانی مسیحی و کتابهای تحریف شده آنها چیز دیگر نبود. اما در میان برخی مردم مشرق زمین، اگر چه عقاید مذهبی با پاره ای اوهام و خرافات به هم آمیخته است ولی چون در میان آنها فلاسفه و حکمای بزرگی که بتوانند پاسخگوی مشکلات اهل تحقیق باشند زیاد وجود داشت از این نظر این معرفیهای باطل چندان تأثیری روی دانشمندان مشرق زمین نگذاشت.

خلاصه این افراد در دوران کودکی مطالبی در کلیسا پیرامون خدا و مذهب می شنیدند. پس از آنکه خود صاحب تحقیق در رشته ای از علوم میشدند احساس میکردند که آنچه درباره خدا  به آنها گفته شده است با مقیاسهای علمی سازگار نیست، و چون پناهگاه صحیح و واقعی برای تحقیق در این مسائل نبود به ناچار تصور میکردند که موضوع خدا و مذهب افسانه ای بیش نیست.

منابع

  • استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 98 تا 100

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها