جستجو

مغایرت داشتن هدفدار بودن جهان با سیر تکاملی آن

نخست باید بدانیم که مساله ی سیر تکامل هستی غیر از موضوع هدف داری جهان هستی است که با دو دلیل اثبات می شود. این دو دلیل به اختصار زیر عبارتند از:

دلیل یکم-نظم و قانون که بر همه ی سطوح هستی حکمفرماست.

دلیل دوم- استناد هستی بر خداوند هستی آفرین، که کار باطل و بیهوده ای انجام نمی دهد.

آیات متعددی در قرآن مجید وجود دارد که به صورت های گوناگون هدفدار بودن جهان هستی را گوشزد می کند. از آن جمله است آیات:
«إن فی خلق السماوات والأرض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لأولی الألباب، الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلى جنوبهم ویتفکرون فی خلق السماوات والأرض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار» (آل عمران/ آیه ی 190-191)، «در تعاقب شب و روز، آیاتی است برای خردمندان؛ آنان که در حال ایستادن و نشستن و موقعی که به پهلو خوابیده اند، به یاد خدا می افتند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که ای پروردگار ما! تو این جهان هستی را بیهوده نیافریده ای، پاک و منزه است خداوند! ما را از عذاب آتش حفظ فرما.»

«و ما خلقنا السماء و الارض و مابینهما لاعبین» (انبیاء /آیه ی 16)، «ما آسمان و زمین و آن چه که میان آن هاست، برای بازیچه و بازیگری نیافریده ایم.»

«افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون»(مؤمنون/ آیه ی 115)، «آیا گمان کرده اید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد؟»

حتی اگر فرض شود که نظم و قانونی در جهان هستی وجود نداشته باشد، یا وجود داشته باشد و ما آن را درک نکنیم، از آن جهت که کار آفرینش به خود خداوند دانا و بی نیاز و حکیم مستند است، بایستی جهان را به صورت کامل هدفدار تلقی نماییم. اکنون به سراغ مساله ای می رویم که می گوید: آیا سیر جهان هستی تکاملی است یا نه؟ مسلم است که نقص و کمال، دو مفهوم متقابل هستند که بدون تصور یکی از آن دو، تصور دیگری امکان پذیر نیست، و تصور این دو مفهوم بدون تصور سوم تصوری منطقی نخواهد بود. مفهوم سوم عبارت است از: خط میانگین. پس ما در این بحث سه مفهوم داریم: میانگین، نقص، کمال.

اما میانگین گاهی درون ذاتی است و گاهی برون ذاتی. مقصود از «میانگین درون ذاتی» این است: موقعیتی که هر چیزی در مقابل رویدادها، دارای آن بوده و نقص و کمال را با آن موقعیت می سنجد. به عبارت روشنتر، هر شخصی وضع معینی را از نظر خوشی ها و ضرورت های زندگی، برای خود، حالت طبیعی فرض کرده و هر چه را پست تر از آن وضع معین باشد، ناقص و هرچه را که بالاتر از آن باشد، کامل تلقی می کند. به این معنا که یک نظام (سیستم) اجتماعی، ضرورت های حیاتی و مقداری از خوشی ها را برای کارگرش تأمین می کند و آن گاه کارگر، آن موقعیت را «میانگین حیات» خود تلقی نموده، پایین تر از آن را «نقص» و بالاتر از آن را «کمال» می بیند.

این نقص و کمال میانگین – چنان که ملاحظه می شود- امری نسبی است. حتی شاید بتوان گفت: هر فردی. در هر اجتماعی برای خود سه مفهوم مزبور را به طور شخصی می سازد و درست می کند. هم چنین، میانگین و نقص و کمال درون ذاتی درباره ی جهان هستی هر فردی، با موقعیتی که در زندگانی خود با جهان هستی به دست آورده است، برای دانش و بینش و سازندگی تأثر از قوانین هستی، «حد میانگین» و «نقص» و «کمال» معینی دارد.

گفتیم که میانگین گاهی مواقع هم برون ذاتی است. مقصود از میانگین برون ذاتی، امکان تعیین حد به واقعیات عینی و ارزش ها و رویدادهاست که آغاز و وسط و پایان (میانگین و نقص و کمال) را به وجود می آورد. این قسم از میانگین و نقص و کمال نیز در کیفیت ها و پدیده های ارزشی، با موقعیت خاص ناظر نسبی می باشد، زیرا چنانکه نظام (سیستم) باز جهان هستی با فرض میانگین و نقص و کمال حقیقی سازگار نیست، هم چنان اجزاء و روابطش که هر یک دارای حد و مرزی نسبی است، با فرض سه مفهوم مزبور سازگاری نشان نمی دهد.

منابع

  • محمدتقی جعفری- حرکت و تحول از دیدگاه قرآن– صفحه ی 61الی63

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

مفهوم کمال و تکامل در مکاتب مختلف

ابزار ها