جستجو

مطالب هدایت و راه راست از قرآن کریم

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من ابتغی العلم فی غیره اضله الله....»، هرکس علم (علوم حقیقی و معارف واقعی) را در جز قرآن بجوید خداوند او را به گمراهی افکند.

امام علی (ع): «سمعت رسول الله (ص) یقول: .... و من التمس الهدی فی غیره. اضله الله....»، از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: هر کس هدایت (و رهنمود جویی درباره حقایق علمی و الاهی و معارفی و عملی و سلوکی و تربیتی) را در جز قرآن پی گیرد خداوند او را گمراه سازد.....

امام رضا (ع): «کلام الله لا تتجاوزوه و لا تطلبوا الهدی فی غیره فتضلوا»، قرآن سخن خداست از آن در نگذرید و هدایت را در غیر قرآن مطلبید که گمراه خواهید شد (و در جهت خلاف مقصد حرکت خواهید کرد.).

در اینجا به دو نکته باید توجه کرد:

1- این غیر قرآن که در این احادیث متعدد و معتبر مطرح شده است روشن است که مراد تورات و انجیل و امثال آنها نیست زیرا هیچگاه انسان مسلمان برای طلب شناخت و معرفت و هدایت به آنها مراجعه نمی کند، پس مقصود همین نحله های فکری و فلسفه ها و شبه فلسفه و عرفانهایی است که از سده های نخستین تا هم اکنون از دنیای غرب و بیگانه با اسلام به دست دشمنان اسلام وارد اسلام شده است و می شود.

اگر این امور و مفاهیم بعنوان فنون بشری و مشتمل بر خطا و تناقض و اختلافهای بنیادین (که 800 سال اصرار بورزند بر اصالت ماهیت و لوازم آن و 400 سال بنابر مبانی کشفی که برای غیر شخص مکاشف حجیت ندارد و از بنیاد خویش عقلی نیست اصرار بورزند بر اصالت وجود و لوازم آن) تلقی شود و برای فواید ابزاری مورد تدریس و تدارس و تالیف و تحقیق قرار گیرد اشکالی ندارد اما اگر این مسائدل و مصطلحات را با حقایق نوری الذات وحیانی درآمیزند برخلاف حکم عقل و برخلاف شرع و آیات و روایات نهی کننده از این کار حرکت کرده اند و کاری کرده اند کاملا غیرعلمی چون کار علمی مبتنی بر دقت و تمیز و حد گذاری است نه خلط و امتزاج و بیمرزی!

از سوی دیگر فلسفه را علم به حقایق اشیاء به اندازه استعداد بشری دانسته اند و قرآن کریم صریحا استعداد بشری برای رسیدن به حقایق را تخطه کرده و می فرماید که بشر علم چندانی ندارد (و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا) و با علم قلیل کجا می توان به حقایق کثیر رسید. و مگر حقایق عالم نیز بسان ثمره علوم بشری قلیل است و ناقص و وهمی- عقلی و برکه اختلافها؟!

1- اینکه طلب هدایت از قرآن کریم با فهم درست و جامع قرآن و به دور از التقاط و فلسفه بازی و ملغمه سازی حاصل می شود و جای استبعاد و انکار نیست و حقیقت است نه رویا....

و این چگونگی به نص حدیث ثقلین (حدیث فوق متواتری که بیش از اندازه از طرق اهل سنت و شیعه سند دارد و مسلم از مصدر نبوی صادر گشته است و تاملات عقلی نیز آن را تایید می کند) جز از راه استفاده از معصوم (ع) میسر نمی گردد... و اگر در طریق قرآن شناسی و قرآن فهمی با آنهمه تاکیدهای پیامبر اکرم (ص) و صریح آیه اهل الذکر به سراغ معصوم و تعالیم معصوم (ع) نرویم کاری در حد انکار معصوم و ضروری ندانستن رجوع به معصوم و تعالیم معصوم در راه شناخت مرادات قرآن و حقایق وحیانی کرده ایم. و این همان واقعیتی است که بدین صورت گفته شده است: طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا....

و اگر کسی چه استاد چه شاگرد این مطلب را نپذیرد معلوم می شود هیچگونه اطلاع موثق و مستندی از اسلام ندارد و این امر روشن است. و علامه طباطبایی نیز در کتاب شیعه در اسلام تصریح کرده اند که منبع شناخت اسلام دو چیز است: قرآن و احادیث.

باری پس هدایت اصلی ازلی در مقام اجمال قرآن کریم است و در مقام تفصیل سنت و حدیث معتبر. بدینگونه انسانی یا جامعه ای که در طلب هدایت حقه برآیند باید به قرآن کریم روی آورند و از آموزگاران تفاصیل قرآن بیاموزند که خود می فرماید: «و لقد جئناهم بکتاب فصلناه علی علم....»، ما به دست ایشان کتابی (قرآن) رساندیم و آن را با علمی (خاص) تفصیل دادیم و روشن کردیم.... و این علم خاص همان بود که به پیامبر اکرم (ص) رسید و از پیامبر به اوصیا و جانشینان تعیین شده پیامبر (ص). پس این واژه علم که در اینجا به اصطلاح دستوری به صورت نکره آمده است از حکمتی بلاغی و سری ابلاغی برخوردار است، یعنی اشاره است به عظمت و ویژگی علم قرآنی یعنی علمی که تنها در نزد دانایان حقایق و تفاصیل یافت می شود. و این چگونگی جز به تعلیم الهی نتواند بود آنگاه امت باید راه را از بیراهه بوسیله آنان بازشناسند:

بآل محمد عرف الصواب

و فی ابیاتهم نزل الکتاب

کسانی که قرآن در خانه های ایشان نازل شد (آل محمد «ص») می توانند راهنمای راه درست قرآنی باشند!

منابع

  • محمدرضا حکیمی- آنجا که خورشید می وزد– 124-129

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها