جستجو

بررسی مفهوم کمال و رشد در اعلامیه جهانی حقوق بشر

در ماده بیست و ششم، اعلامیه جهانی حقوق بشر بند2، چنین آمده است: آموزش و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی را به حد اکمل رشد برساند.

در ماده بیست ونهم نیز آمده است: هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه ای دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر بسازد.

از این دو ماده چنین برمی آید که رشد انسانی و کمال آزادانه او مورد اهمیت جدی اعلامیه جهانی حقوق بشر است. بدان جهت که در این خصوص، همه ادیان حقه الهی و مکاتب انسانی راستین و اخلاقیون و به طور کلی همه انسان شناسان اتفاق نظر دارند، بنابراین، این مطلب را مورد بحث مفصل قرار نمی دهیم. آن چه کمال اهمیت را دارد، تفسیر «رشد و کمال» و «آزادی» است که متأسفانه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. صاحب نظران حقوق بشر و فلسفه آن، می بایست نهایت اهمیت را برای تفسیر و تعریف و توجیه این دو حقیقت والا (رشد و کمال، و آزادی) قائل شده این حقوق جهانی را به طور کامل از ابهام و رکود و محدودیت در جهت رفع مزاحمت انسان ها از یکدیگر نجات می دادند. به هرحال، ممکن است مقصود از کمال و رشد، یکی از دو معنا یا هر دو معنایی باشد که ذیلا مطرح می کنیم:

1- مقصود از کمال و رشد آدمی، عبارت است از: قدرت او بر وصول به همه مقاصدی که وصول به آن ها برای او امکان پذیر است؛ البته کمال و رشد به این معنا که در قدرت محض برای وصول به هر هدف دلخواه را محور خود می داند، اعم از این است که هدف مطلوب دارای ارزش انسانی باشد یا نه. این، همان روش چنگیزی و تیمور لنگی و آتیلا ( Attila ) است که همواره برضد رشد و کمال حقیقی انسانها، بلکه برضد انسان و انسانیت تکاپو داشته اند. البته اگر معنای قدرت و هدف در این تعریف، در منطقه ارزش ها داخل باشد- یعنی مقصود از قدرت، مالکیت روحی بر خویشتن، و مقصود از هدف، آرمان والای انسانی باشد که اخلاق فاضله انسانی، آن ها را از انسان ها مطالبه می کند- تعریف مزبور برای رشد وکمال قابل قبول خواهد بود.

2- منظور از رشد و کمال، عبارت است از «تأثیر و تأثر هر چه بیشتر آدمی از کارگاه هستی وابسته به خداوند بزرگ که بخشنده کمال و رشد بر بندگان خویش» است. مسلما جریان تأثیر و تأثر هرچه بیشتر انسان از کارگاه هستی وابسته به هستی آفرین، بدون گرایش های الهی و تصفیه درون گفتار و کردار و عقاید با آن چه خداوند متعال به وسیله انبیاء و عقول سلیمه و وجدان های پاک به انسان ها ارائه فرموده، امکان پذیر نخواهد بود، ولی آنچه که تاکنون سرگذشت تاریخ بشری نشان می دهد، و هم اکنون نیز شاهد آن هستیم، جریان تنازع در بقا و اصالت منفعت لذت است که نگذاشته و نمی گذارد مردم روی زمین از این دو معنا که گفتیم، برخوردار شوند. به همین جهت است که با کمال صراحت و جدیت پیشنهاد می کنیم هرچه زودتر و با هر وسیله ممکن، توسط صاحب نظران غربی در حقوق بشر و دیگر اهل تحقیق، بدون تأثر از تخیلات بی اساسی که بعضی از کارمندان حرفه ای علوم انسانی امروز درباره «رشد و کمال» و «آزادی» انسان ابراز می دارند، فکری در این زمینه شود و سپس با کمال رسمیت، نتایج مثبت اندیشه های خود را در مراکز دانشگاهی و دیگر مراکز علمی و تحقیقی به طور جدی مطرح سازند. به نظر می رسد، نخستین کار مهمی که باید انجام بگیرد، این است که صاحب نظران حقوق بشر، دو موضوع «رشد و کمال» و «آزادی» را، هم در تحقیقات فلسفی این حقوق به طور جدی مورد توجه دقیق و بررسی های کافی قرار بدهند و هم درباره خود مواد در موارد مناسب، که بهترین آن ها، ماده اول از مواد این حقوق است. بدین ترتیب، ماده یکم از حقوق بشر به این شکل در می آید:

تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حقوق و حیثیت با هم برابرند و هیچ کسی را بر کسی مزیتی نیست، مگر با آن فضیلتی که در نتیجه تکاپوهای مخلصانه به رشد و کمال بشری نائل گردد.

تنها با برتری دادن انسان های با فضیلت، رشد یافته و کمال یافته بر انسان هایی که غیر از خور و خواب و خشم و شهوت در زندگانی خود، چیزی دیگر نمی شناسند، می توان انسان را از سقوط شرم آور تا حد دندانه های چرخ ناخودآگاه ماشین رهایی بخشید و به دنبال آن، امکان بقا را برای کره زمین نوید داد.

منابع

  • محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 126 تا 128

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها