جستجو

اقسام حقوق و تكاليف بشر

حقوق و تکالیف بشری بر سه قسم عمده تقسیم می شوند که عبارتند از:

قسم اول- حقوق و تکالیف طبیعی و فطری انسان ها مستند است به اصول اساسی حقوقی بشر. پایه های اساسی حقوق بشر در اسلام، اصول حقوق طبیعی فطری انسان هاست که عبارتند از: حق حیات، حق کرامت، حق تعلیم و تربیت، حق آزادی مسئولانه و حق مساوات. بدیهی است  این قسم، همان که حقوق بشر از دیدگاه غرب نیز آن را، به جهت طبیعی و اصلی بودن به همه اقوام و ملل تعمیم می دهد.

قسم دوم- حقوق و تکالیفی که به هر یک از ملل و جوامع اختصاص دارد و مستند به فرهنگ و دیگر عوامل و موقعیت های حیاتی مخصوص به خود آن هاست. اسلام در این مورد، نه تنها مقررات حقوقی و تکلیفی خود را به هیچ یک از اقوام و ملل تحمیل نمی کند، بلکه مطابق آیات شریفه قرآنی و دیگر مبانی فقهی خود، آن ها را در طرز اندیشه و رفتاری که درباره مقررات خود دارند، آزاد می گذارد. البته در آن موارد که خطا و اشتباه مردم در معتقدات و مقررات ثابت شود، اسلام بر مبنای اصلاح انسان و انسانیت و با مناسب ترین طرق، هدایت و ارشاد آنان را به عهده  می گیرد. چند دلیل روشن برای این مطلب می توان در نظر گرفت:

الف- بیان قرآن در آیات شریفه ای مانند: «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمه سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أ ربابا من دون الله» (آل عمران/ آیه64«بگو: ای اهل کتاب! بیایید در یک کلمه مشترک با یکدیگر هماهنگ شویم ] و آن این که: [ نپرستیم، مگر خدا را و هیچ چیز را با او شریک قرار ندهیم و هیچ یک از ما، دیگری را برای خود معبود اتخاذ نکند...».

بدیهی است مقصود از «دعوت به یک کلمه مشترک»، دعوت به همزیستی مطلوب بر مبنای آن کلمه می باشد که عبارت است از: توحید مطلق خداوندی و شریک قرار ندادن با او و عدم اتخاذ کسی به ربوبیت. قطعی است اگر این کلمه مشترک برای همزیستی با حقوق اساسی فطری و طبیعی همه اهل کتاب کافی نبود و اختلاف در قوانین و مقررات خاص آن اقوام و ملل مانع از همزیستی مطلوب بود، همه آن اهل کتاب اعتراض می کردند که مجرد اشتراک در عقیده توحید مطلق و شریک قرار ندادن با خدا و عدم اتخاذ انسان ها به ربوبیت، برای همزیستی با حقوق مزبور کافی نیست، بنابراین، این پیامبر اسلام، ما را به کدامین وحدت دعوت می کند؟! و در آیه دیگر چنین آمده است: «لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلو کم فی الدین و لم یخر جوکم دیارکم أن تبــرو هم و تقسطوا إلیهم» (ممتحنه /آیه8«خداوند، شما را از نیکوکاری و عدالت درباره کسانی که با شما در دین جنگ و کشتار ندارند و شما را از وطن هایتان بیرون نرانده اند، نهی نکرده است..»

این مطلب به عنوان یک قاعده، مورد قبول صاحبنظران است که در هر مورد که نیکوکاری و عدالت مقتضی داشته باشد، اولی از نظر اخلاقی و دومی از نظر قانون الزامی، ضرورت پیدا می کند.

ب- دستور قاطعانه امیرالمومنین علیه السلام، آن حضرت در فرمانی برای اداره کشور مصر، خطاب به مالک اشتر نخعی چنین فرمود: «وأ شعر قلبک الرحمه للرعیه، لهم، و اللطف بهم، و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا ]ضاربا[ تغتنم أ کلهم، فإ نهم صنفان: إما أ خ لک فی الد ین، أ و نظیر لک فی الخلق»، «مالکا، رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان ] به طوری که آن را دریافت کند، نه این که در حد یک تصور ذهنی بماند[. و برای آنان درنده ای خونخوار مباش که خوردن آن را غنیمت بشماری، زیرا مردم بر دو صنفند: یا برادر دینی تو هستند، یا نظیر تو در خلقت (هم نوع تو می باشند). بدیهی است هیچ رحمت و محبت و لطفی درباره مردم، بالاتر از آن نیست که همه آنان به حقوق طبیعی و فطری خود برسند.

ج- قاعده معروف «الزام». این قانون می گوید: «الزموهم بما الزموا به انفسهم»، «همه کسانی را که به شما هم مکتب نیستند، به آن چه خود را ملزم می دانند، الزام کنید.»

معنای این قاعده این است که: مسلمانان باید به حقوق و تکلیفی که مردم غیرمسلمان به آن معتقد و ملتزم هستند، احترام بگذارند و آن را درباره ایشان مراعات کنند. این قاعده در ماده بیست و نهم، بند «ب» مورد استفاده قرار گرفته است.

قسم سوم- آن دسته از مقرراتی که به وسیله خواسته های قدرت پرستان و خودکامگان برای سلطه بر مردم ساخته شده است که به جهت قدر ت و سلطه ای که دارند، آن مقررات را به شکل حقوق و تکالیف در آورده اند! بی تردید، هر مکتبی که اصلاح انسان و انسانیت را محور کار و تلاش خود قرار بدهد، نه تنها این گونه مقررات را تأیید نمی کند، بلکه وظیفه اصلاح گری آن مکتب اقتضا می کند از هر راه مناسب و عادلانه ای، برای رفع این گونه مقررات و جانشین ساختن قوانین عالی به جای آن ها، تلاش کند و مانع پیشرفت انسانی را از سر راه بردارد؛ همان گونه که اسلام با بت پرستی ها و جنایات و کثافاتی که در صدر اسلام رایج بود- و حتی برخی از آن ها جنبه قانونی به خود گرفته بود- مبارزه نمود.

منابع

  • محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 145 تا 148

کلید واژه ها

مطالب مرتبط

اطلاعات بیشتر

ابزار ها