بررسی روایات باب تفویض امر به حضرت رسول صلی الله
فارسی 5363 نمایش |با توجه به براهین موجود بر استحاله تفویض، باید روایات وارده در باب تفویض امر به حضرت رسول (ص) را توجیه کرد و برای آنها معنای درستی یافت.
برخی بزرگان در توضیح روایات تفویض گفته اند: تفویض آن است که ابتدا رسول اکرم (ص) چیزی را اراده می کند، سپس خدای سبحان توسط وحی اراده او را تأیید و تصویب می کند. پس وحی الهی تابع اراده رسول اکرم (ص) خواهد بود.
این توضیح درباره روایات تفویض، ناصواب و باطل است؛ زیرا انسان کامل، اراده ای مستقل بدون اذن خداوند ندارد بلکه اراده او تابع وحی الهی است. اراده الهی و وحی خدا صفت فعل اوست و مظهر می طلبد؛ از این رو هنگام اسناد به خدا که مبدأ فاعلی وحی است ایحاء و الهام الهی نامیده می شود و هنگام اسناد به پیامبر که مبدأ قابلی آن است، تلقی و شهود و مانند آن نام می گیرد.
بر اساس توحید افعالی، رسول اکرم (ص) در همه ی کارهایش مظهر وجودی حق است. همان طور که رامی اصیل و مستقل خداست و رمی پیامبر مظهر رمی الهی است: «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی؛ شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند.» (انفال/ 17) در احکام نیز چنین است.
یعنی «وما حکمت إذ حکمت ولکن الله حکم»، یا «وما أردت إذ أردت ولکن الله أراد»، یا «وما فعلت إذ فعلت ولکن الله فعل». سر آن که پیر و پیامبر و ائمه، مطیع خداوند و همچنین عصیان آنها، عصیان خدا شمرده شده است: «الراد علینا الراد علی الله»، نیز همین است که انسان کامل که مظهر اسمای حسنای الهی است بدون اذن خداوند حکمی نمی کند و در این جهت نظیر فرشتگان است که «لا یسبقونه بالقول وهم بأمره یعملون؛ که در سخن بر او پیشى نمى گیرند و به فرمان او کار مى کنند.» (انبیاء/ 27)
شاهد مطلب، آیه ی کریمه ی «إنا أنزلنا إلیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما أراک الله» (نساء/ 105) است؛ یعنی ما قرآن را بر اساس حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم با آنچه که خدا به تو نشان می دهد، حکم و حکومت کنی. نفرمود: "بما رأیت؛ حکم بر اساس رأی تو باشد" بلکه فرمود: "بما أراک الله؛ باید بر اساس آنچه خدا به تو ارایه ی کرد حکم کنی." ارائه ی الهی همان وحی و الهام است که گاهی به صورت قرآن و گاهی به صورت حدیث قدسی ظهور دارد.
شاهد دیگر، آیه ی «وما ینطق عن الهوی* إن هو إلا وحی یوحی؛ و از روى هوس سخن نمى گوید. نیست این سخن جز وحیى که نازل مى شود.» (نجم/ 3- 4) است.
زیرا این آیه همه ی احکام و معارف دینی را شامل می شود و مراد آیه، تنها الفاظ و نطق پیامبر نیست، بلکه هر آنچه از پیامبر صادر می شود، اعم از عمل یا سخن یا تقریر، تابع وحی الهی است و این آیه نظیر آیه ی «ما یلفظ من قول إلا لدیه رقیب عتید؛ هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر این که مراقبى آماده نزد اوست.» (ق/ 18) است؛ زیرا فرشتگان، پندار، گفتار و کردار و نوشتار انسان را ثبت و ضبط می کنند و "لفظ" در این آیه ی مبارکه کنایه از همه ی کارهای انسان است.
مانند تعبیر کنایی "خوردن مال مردم" که شامل غصب فرش دیگران نیز می شود؛ زیرا مهمترین اثر در تصرفات انسانی خوردن است، از این رو در قرآن نیز به هنگام نهی از تصرف در اموال دیگران می فرماید: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل؛ اموال خود را میان خودتان به ناروا مخورید.» (نساء/ 29)
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 108
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها